one way or another


به هر طریقی شده، هر جور که شده

جمله های نمونه

1. I generally get what I want one way or another .
[ترجمه shayan] من به طور کلی هر چیز که بخواهم را از هر راهی که باشه ( در هر صورت ) بدست می آورم.
|
[ترجمه ریحانه] من معمولاً، هرطور که شده، آنچه میخواهم را به دست می آورم.
|
[ترجمه گوگل]من به طور کلی آنچه را که می خواهم به هر طریقی بدست می آورم
[ترجمه ترگمان]معمولا چیزی را که می خواهم به دست می آورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We'll get out of this mess one way or another.
[ترجمه F.A.M.E] هر طور شده از این بهم ریختگی بیرون می آییم.
|
[ترجمه غزال سرخ] به هر تقدیر از این مخمصه خلاص می شویم.
|
[ترجمه گوگل]ما به این ترتیب از این آشفتگی خارج خواهیم شد
[ترجمه ترگمان]به هر حال از این مخمصه خلاص میشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Most people are creative in one way or another.
[ترجمه غزال سرخ] بیشتر آدم ها به نوعی خلاق هستند.
|
[ترجمه گوگل]اکثر مردم به یک شکل خلاق هستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم در یک راه خلاق هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You must finish the job this week one way or another.
[ترجمه شاهرخ] شما باید این کار را به هر شکل ممکن این هفته به اتمام برسانید
|
[ترجمه غزال سرخ] هر طور شده این کار را باید این هفته تمام کنی.
|
[ترجمه گوگل]شما باید این هفته کار را به هر طریقی تمام کنید
[ترجمه ترگمان] تو باید این هفته کار رو تموم کنی یا یه راه دیگه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These bills have to be paid one way or another.
[ترجمه F.A.M.E] این قبض ها هرطور شده باید پرداخته شوند.
|
[ترجمه گوگل]این قبوض باید به هر طریقی پرداخت شود
[ترجمه ترگمان]این لوایح باید یکی از این راه ها را پرداخت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I didn't really care one way or another.
[ترجمه غزال سرخ] واقعاً هیچ جوره اهمیتی نمی دادم.
|
[ترجمه گوگل]من واقعاً به این یا آن طرف اهمیتی نمی‌دادم
[ترجمه ترگمان]به هیچ وجه برایم مهم نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Everyone at the party was related one way or another.
[ترجمه غزال سرخ] هر کس در این مهمانی به نوعی ارتباط داشت.
|
[ترجمه گوگل]همه در مهمانی به این شکل با هم مرتبط بودند
[ترجمه ترگمان]همه با هم به این طرف و آن طرف می رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We'll find the money, one way or another.
[ترجمه گوگل]ما به هر طریقی پول را پیدا خواهیم کرد
[ترجمه ترگمان]به هر حال پول را پیدا خواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We must finish the job this week one way or another.
[ترجمه ] ما باید هرجور که شده کار را در این هفته تمام کنیم
|
[ترجمه گوگل]ما باید این هفته کار را به هر طریقی تمام کنیم
[ترجمه ترگمان]این هفته باید کار رو تموم کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We have to make a decision one way or another about what needs to be done.
[ترجمه گوگل]ما باید به هر طریقی تصمیم بگیریم که چه کاری باید انجام شود
[ترجمه ترگمان]ما باید یک روش یا یک روش دیگر در مورد آنچه که باید انجام شود، اتخاذ کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. One way or another, the two officers are going to suffer greatly.
[ترجمه گوگل]به هر حال، این دو افسر به شدت رنج خواهند برد
[ترجمه ترگمان]به هر حال، دو افسر باید خیلی رنج بکشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. One way or another, though, we must have the scope to lighten our self-imposed burden of debt.
[ترجمه گوگل]با این حال، به هر شکلی، ما باید این امکان را داشته باشیم که بار بدهی خودمان را سبک کنیم
[ترجمه ترگمان]با این حال، یک راه یا چیز دیگر، ما باید دامنه آن را داشته باشیم تا بار سنگین بدهی مان را روشن کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In one way or another, the representatives will be compared with the total client system.
[ترجمه گوگل]به هر طریقی، نمایندگان با کل سیستم مشتری مقایسه می شوند
[ترجمه ترگمان]به یک طریق، نمایندگان با کل سیستم مشتری مقایسه خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In one way or another towns exerted an influence over the farming population.
[ترجمه گوگل]شهرها به هر طریقی بر جمعیت کشاورز تأثیر می گذاشتند
[ترجمه ترگمان]به یک طریق و یا شهرهای دیگر نفوذ بر جمعیت کشاورزی را اعمال کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. One way or another there would be a professional man in the family.
[ترجمه گوگل]به هر حال یک مرد حرفه ای در خانواده وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک راه یا یک راه دیگر می تواند یک مرد حرفه ای در خانواده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• somehow, in some way

پیشنهاد کاربران

قطع به یقین. . . صد در صد
به این یا آن طریق
By some means; no matter what
بهر حال، به هر شکل ممکن، بهر روی
Don't worry, one way or another, we'll find out who did this to your family
Well, one way or another someone is going to pay for these damages
هرجوری که شده
هر طور که شده
به هر طریق ممکن
هر جور که شده
Everyone at the party was related ( in ) one way or another.
به نحوی
به طریقی
one way or another means does something or will do something somehow no matter what
هرجور که شده
I will do that with or without you one way or another
or
I will do that with or without you one way or the other
هرجور شده انجامش میدم، با تو یا بدون تو
@لَنگویچ
1به یک نحوی، به یک شکلی : Everyone at the party was related ( in ) one way or another.
2به هر روی، هر جور شده، به هر نحوی، علی ایحال : We have to make a decision one way or another about what needs to be done.
هرجور که شده، هرطور که شده
In one way or another یعنی به نوعی
in some way that is not �known �yet
in any way that is possible
جمله ی کتاب:
Old truths and ancient magic, revolution and invention, all
conspire to distract us from the passion that in one way or another
defeats us all.
معنی:
حقایق کهن و جادوی باستانی، انقلاب و اختراع، همه شون توطئه می چینن تا حواس ما رو از احساس شدیدی که بالاخره به نوعی همه مونو شکست میده، پرت کنن.
...
[مشاهده متن کامل]

به هر ترتیب
به هر حال، هرچه باشد، هرکاری هم که بکنیم/بکنید، در هرحال، به هرصورت، در هر صورت
هر جور شده
به هر نحوی که شده
به هر حال
هرجور ک شده، به هر قیمتی
هرطور شده. به هر طریقی
به نحوی از انحاء
به هر طریقی که هست - به هر طریقی که شده
یا الان یا هیچوقت
یا رومی روم، یا زنگی زنگ.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)

بپرس