1. You did that on purpose, you cheeky little devil!
[ترجمه بهادر اسلامی] از روی عمد این کار رو کردی ، تو شیطون کوچولو ی پررو @لَنگویچ
|
[ترجمه گوگل]تو عمدا این کارو کردی ای شیطان کوچولوی گستاخ! [ترجمه ترگمان]تو عمدا این کار رو کردی شیطون کوچولو [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. A few bidders inflated the prices on purpose.
[ترجمه گوگل]تعدادی از مناقصه گران عمداً قیمت ها را افزایش دادند [ترجمه ترگمان]چند پیشنهاد دهنده قیمت را به عمد متورم کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He slammed the door on purpose.
[ترجمه گوگل]از عمد در را کوبید [ترجمه ترگمان]در را به عمد به هم کوبید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I came here on purpose to see you.
[ترجمه امیرمحمد] من عمدا اومدم اینجا که تورو ببینم
|
[ترجمه گوگل]من عمدا اومدم اینجا تا ببینمت [ترجمه ترگمان]اومدم اینجا که تو رو ببینم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I didn't do it on purpose - it was an accident.
[ترجمه گوگل]من عمدا این کار را نکردم - این یک تصادف بود [ترجمه ترگمان]من عمدا این کار رو نکردم اون یه حادثه بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I don't think he stepped on your toes on purpose.
[ترجمه گوگل]فکر نمی کنم از عمد پا روی انگشتان پا گذاشته باشد [ترجمه ترگمان]فکر نمی کنم عمدا روی پنجه پا پا گذاشته باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I didn't hurt your pride on purpose.
[ترجمه گوگل]غرور تو را از عمد جریحه دار نکردم [ترجمه ترگمان]من از قصد تو به غرور تو صدمه نزدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She seems to do these things on purpose.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد او این کارها را عمدا انجام می دهد [ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که او این کارها را عمدا انجام می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He did it on purpose, knowing it would annoy her.
[ترجمه گوگل]او این کار را عمدا انجام داد، زیرا می دانست که او را آزار می دهد [ترجمه ترگمان]او عمدا این کار را کرد و می دانست که این موضوع او را ناراحت خواهد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Are they doing it on purpose? Probably not.
[ترجمه گوگل]آیا آنها این کار را از روی عمد انجام می دهند؟ احتمالا نه [ترجمه ترگمان]عمدا این کار را می کنند؟ احتمالا نه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Fire investigators believe the fire was set on purpose.
[ترجمه گوگل]کارشناسان آتش نشانی بر این باورند که آتش سوزی عمدی بوده است [ترجمه ترگمان]بازرسان آتش نشانی بر این باورند که آتش عمدی بوده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Its white fur looked unnatural, bleached on purpose, for a disguise.
[ترجمه گوگل]خز سفیدش غیرطبیعی به نظر میرسید، از عمد سفید شده بود، برای استتار [ترجمه ترگمان]موی سفیدش غیر طبیعی به نظر می رسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I spilled my drink on purpose -- I needed an excuse to leave the room.
[ترجمه گوگل]من عمداً نوشیدنی ام را ریختم -- به بهانه ای نیاز داشتم تا اتاق را ترک کنم [ترجمه ترگمان]من نوشیدنی ام رو روی عمد ریختم - یه بهونه لازم داشتم که اتاق رو ترک کنم - [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. If it was on purpose, the culmination of some evil conspiracy, well of course it will happen again.
[ترجمه گوگل]اگر از عمد بود، اوج یک توطئه شیطانی بود، خوب البته دوباره تکرار خواهد شد [ترجمه ترگمان]اگر عمدی بود، نقطه اوج یک توطئه شیطانی، خب، البته، دوباره اتفاق خواهد افتاد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Yeah, we keep it that way on purpose.
[ترجمه گوگل]بله، ما آن را به عمد نگه می داریم [ترجمه ترگمان] آره، از عمد این قضیه رو ادامه میدیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
عمدا (قید)
purposely, deliberately, intentionally, on purpose
انگلیسی به انگلیسی
• purposefully, intentionally
پیشنهاد کاربران
phrase : do something on purpose عمدا از روی قصد خودخواسته به عنوان نمونه : 1 - You make it sound as if I did it on purpose 2 - I didn't do it on purpose - it was an accident
عمدی از قصد عامدا
ارادی، اختیاری
آرایش یا ساختار چیزی
I think my daughter did this on purpose عمداً - از روی عمد Deliberately Intentionally
deliberately
intentionally از روی عمد مثال : . I didn't do that on purpose از روی عمد اون کار رو انجام ندادم . @لَنگویچ