on purpose

/ɑn ˈpɜrpəs//ɑn ˈpɜrpəs/

معنی: عمدا
معانی دیگر: عمدی، تعمدا، دانسته، آگاهانه، قصدا، ازروی تعمد، یک کاره

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: deliberately; intentionally.

جمله های نمونه

1. You did that on purpose, you cheeky little devil!
[ترجمه بهادر اسلامی] از روی عمد این کار رو کردی ، تو شیطون کوچولو ی پررو @لَنگویچ
|
[ترجمه گوگل]تو عمدا این کارو کردی ای شیطان کوچولوی گستاخ!
[ترجمه ترگمان]تو عمدا این کار رو کردی شیطون کوچولو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A few bidders inflated the prices on purpose.
[ترجمه گوگل]تعدادی از مناقصه گران عمداً قیمت ها را افزایش دادند
[ترجمه ترگمان]چند پیشنهاد دهنده قیمت را به عمد متورم کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He slammed the door on purpose.
[ترجمه گوگل]از عمد در را کوبید
[ترجمه ترگمان]در را به عمد به هم کوبید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I came here on purpose to see you.
[ترجمه امیرمحمد] من عمدا اومدم اینجا که تورو ببینم
|
[ترجمه گوگل]من عمدا اومدم اینجا تا ببینمت
[ترجمه ترگمان]اومدم اینجا که تو رو ببینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I didn't do it on purpose - it was an accident.
[ترجمه گوگل]من عمدا این کار را نکردم - این یک تصادف بود
[ترجمه ترگمان]من عمدا این کار رو نکردم اون یه حادثه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I don't think he stepped on your toes on purpose.
[ترجمه گوگل]فکر نمی کنم از عمد پا روی انگشتان پا گذاشته باشد
[ترجمه ترگمان]فکر نمی کنم عمدا روی پنجه پا پا گذاشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I didn't hurt your pride on purpose.
[ترجمه گوگل]غرور تو را از عمد جریحه دار نکردم
[ترجمه ترگمان]من از قصد تو به غرور تو صدمه نزدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She seems to do these things on purpose.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد او این کارها را عمدا انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که او این کارها را عمدا انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He did it on purpose, knowing it would annoy her.
[ترجمه گوگل]او این کار را عمدا انجام داد، زیرا می دانست که او را آزار می دهد
[ترجمه ترگمان]او عمدا این کار را کرد و می دانست که این موضوع او را ناراحت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Are they doing it on purpose? Probably not.
[ترجمه گوگل]آیا آنها این کار را از روی عمد انجام می دهند؟ احتمالا نه
[ترجمه ترگمان]عمدا این کار را می کنند؟ احتمالا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Fire investigators believe the fire was set on purpose.
[ترجمه گوگل]کارشناسان آتش نشانی بر این باورند که آتش سوزی عمدی بوده است
[ترجمه ترگمان]بازرسان آتش نشانی بر این باورند که آتش عمدی بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Its white fur looked unnatural, bleached on purpose, for a disguise.
[ترجمه گوگل]خز سفیدش غیرطبیعی به نظر می‌رسید، از عمد سفید شده بود، برای استتار
[ترجمه ترگمان]موی سفیدش غیر طبیعی به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I spilled my drink on purpose -- I needed an excuse to leave the room.
[ترجمه گوگل]من عمداً نوشیدنی ام را ریختم -- به بهانه ای نیاز داشتم تا اتاق را ترک کنم
[ترجمه ترگمان]من نوشیدنی ام رو روی عمد ریختم - یه بهونه لازم داشتم که اتاق رو ترک کنم -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If it was on purpose, the culmination of some evil conspiracy, well of course it will happen again.
[ترجمه گوگل]اگر از عمد بود، اوج یک توطئه شیطانی بود، خوب البته دوباره تکرار خواهد شد
[ترجمه ترگمان]اگر عمدی بود، نقطه اوج یک توطئه شیطانی، خب، البته، دوباره اتفاق خواهد افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Yeah, we keep it that way on purpose.
[ترجمه گوگل]بله، ما آن را به عمد نگه می داریم
[ترجمه ترگمان] آره، از عمد این قضیه رو ادامه میدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عمدا (قید)
purposely, deliberately, intentionally, on purpose

انگلیسی به انگلیسی

• purposefully, intentionally

پیشنهاد کاربران

phrase :
do something on purpose
عمدا
از روی قصد
خودخواسته
به عنوان نمونه :
1 - You make it sound as if I did it on purpose
2 - I didn't do it on purpose - it was an accident
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/on-purpose• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/purpose• https://www.merriam-webster.com/dictionary/on_purpose
عمدی
از قصد
عامدا
ارادی، اختیاری
آرایش یا ساختار چیزی
I think my daughter did this on purpose
عمداً - از روی عمد
Deliberately
Intentionally
deliberately
intentionally
از روی عمد
مثال :
. I didn't do that on purpose
از روی عمد اون کار رو انجام ندادم .
@لَنگویچ
آگاهانه
عامدانه، تعمدانه
عمدا
از قصد، کار عمدی
از قصد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس