offensively


بطور برخورنده، بطور اهانت آمیز، بطور ناگواریا بد، از راه تهاجم

جمله های نمونه

1. The group who had been shouting offensively opened to let her through.
[ترجمه موسی] گروهی که فریاد معترضانه سر می دادند در را باز کردند تا به او اجازه عبور دهند.
|
[ترجمه گوگل]گروهی که با توهین فریاد می زدند، باز شدند تا او را راه دهند
[ترجمه ترگمان]گروهی که فریاد می زدند، در را باز کردند تا به او اجازه عبور دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He later apologized for speaking offensively about the Queen.
[ترجمه موسی] او بعداً به دلیل سخنان توهین آمیز در مورد ملکه عذرخواهی کرد.
|
[ترجمه گوگل]او بعداً به دلیل صحبت توهین آمیز در مورد ملکه عذرخواهی کرد
[ترجمه ترگمان]او بعدها بخاطر سخنان زننده درباره ملکه معذرت خواهی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Offensively, San Francisco is much more diversified.
[ترجمه گوگل]از نظر تهاجمی، سانفرانسیسکو بسیار متنوع تر است
[ترجمه ترگمان]Offensively، سانفرانسیسکو، تنوع بیشتری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He smelled offensively unwashed.
[ترجمه موسی] او به طور زننده ای بوی حمام نرفتگی ( شسته نشدگی ) می داد.
|
[ترجمه گوگل]بوی بدی به مشامش می داد
[ترجمه ترگمان]بوی زننده و unwashed می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Each team started slowly offensively before catching fire in the final seven minutes of the opening period.
[ترجمه موسی] هر تیم قبل از به هیجان در آوردن بازی در هفت دقیقه پایانی دوره آغازین بازی را به آرامی تهاجمی شروع کرد.
|
[ترجمه گوگل]هر تیم قبل از اینکه در هفت دقیقه پایانی دوره ابتدایی آتش بگیرد، به آرامی شروع به حمله کردند
[ترجمه ترگمان]هر تیم به آرامی قبل از گرفتن آتش در هفت دقیقه آخر دوره آغازین شروع به حمله کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Rick's remarks were offensively racist.
[ترجمه گوگل]اظهارات ریک به طرز توهین آمیزی نژادپرستانه بود
[ترجمه ترگمان]حرف های \"ریک\" یه نژاد پرست بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Takes quite a heavy load on himself offensively, particularly going on one.
[ترجمه گوگل]از نظر تهاجمی بار سنگینی را بر دوش خود می کشد، مخصوصاً در حال انجام آن
[ترجمه ترگمان]بار سنگینی را بر دوش می گیرد، و مخصوصا روی یکی از آن ها می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He said so in one of his more offensively intellectually arrogant sentences.
[ترجمه گوگل]او این را در یکی از جملات متکبرانه روشنفکرانه توهین آمیز خود گفت
[ترجمه ترگمان]او این جمله را در یکی از جملات arrogant از نظر منطقی اش بیان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mike: Offensively, they play a lot of in - side - out.
[ترجمه گوگل]مایک: از نظر تهاجمی، آنها خیلی درون - بیرون - بیرون بازی می کنند
[ترجمه ترگمان]مایک: Offensively، آن ها خیلی درگیر بازی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Artest can't try to do too much offensively.
[ترجمه گوگل]آرتست نمی تواند سعی کند خیلی تهاجمی انجام دهد
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم سعی کنم خیلی زننده و زننده به نظر برسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The point is not to engage offensively agaist Somalia offensive against Somali pirates, their.
[ترجمه گوگل]نکته این است که حمله تهاجمی علیه سومالیا علیه دزدان دریایی سومالیایی، آنها، انجام نشود
[ترجمه ترگمان]این نکته مربوط به تجاوز به تجاوز سومالی به دزدان دریایی سومالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The admiral intends to act offensively in the mediterranean.
[ترجمه گوگل]دریاسالار قصد دارد در دریای مدیترانه تهاجمی عمل کند
[ترجمه ترگمان]آدمیرال قصد دارد در دریای مدیترانه به خشونت رفتار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. After a horribly slow start, the Rockets rolled offensively.
[ترجمه گوگل]پس از یک شروع وحشتناک آهسته، راکت ها به صورت تهاجمی غلتیدند
[ترجمه ترگمان]بعد از شروع به طرز هولناکی آهسته موشک ها رو به بالا پرتاب کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A. needed against an offensively effective if defensively weak Knicks team.
[ترجمه گوگل]الف در برابر تیم نیکس که از نظر دفاعی ضعیف باشد، باید در حمله موثر باشد
[ترجمه ترگمان]پاسخ: در صورتی که تیم ضعیف Knicks در حالت تدافعی در حالت تدافعی قرار بگیرد، به یک حمله تهاجمی نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He lapsed into long silences or became offensively off-hand.
[ترجمه گوگل]او در سکوت های طولانی فرو رفت یا به طرز توهین آمیزی از دستش خارج شد
[ترجمه ترگمان]او در سکوت طولانی فرو رفت و چیزی غیر دوستانه به او خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in an offensive manner, harmfully; aggressively

پیشنهاد کاربران

Definiton = به روشی که موجب کینه ، ناراحتی یا انزجار شود. /به حالتی کاملا تهاجمی
offensively ( adv ) =با تعرض، معترضانه، به طور زننده، به طور پرخاشگرانه، به طور تهاجمی، به طور هجومی، به طور نفرت انگیز، به طور اهانت آمیز ، به طور حرمت شکنانه، به طور آسیب زننده
...
[مشاهده متن کامل]

exmaples
1 - they intended to fight the war offensively
آنها قصد داشتند به جنگ تهاجمی بپردازند
2 - in a way that causes resentment, upset, or disgust.
he behaved offensively to fellow guests
او رفتاری به طرز توهین آمیز نسبت به میهمانان دیگر داشت.

بپرس