حرف اضافه ( preposition )
• (1) تعریف: used to indicate distance or separation from.
- within a foot of the door
[ترجمه Mahyar sari] در فاصله یک قدمی از درب|
[ترجمه Ali] فاصله یک قدم تا درب|
[ترجمه آذررضا] f در ابزار صنعتی با ۱۵ کیلو گرم وزن که با جوشکاری بعداز خم کاری میلگرد ۲۵ میلیمتر قد یک متر با این شکل ساخته میشود میتواند با چرخش دست یک حمل کننده تیرآهن با وزن ۲۲۵۰۰کیلوگرم ۲۳تن تیر آهن را با نیم چرخش حدودا ۱۲ دقیقه تخلیه کند با این فهم متوجه میشویم که مانند مورچه که حمل باری که چند برابر وزن خودش است را جابجا میکند این موجود حرف f نیز وسیعتر از معنی که وجود دارد پیدا میکند بجای اینکه ترجمه کنیم of علی یک متر مانده ب در فهم کنیم علی احاطه نموده است بر محیط پیرامون و فقط یک متر از در که برای Ali تعریف میشود میزان مانده از حاصل شدن از آن خود کرده است|
[ترجمه گوگل] در یک قدمی در[ترجمه ترگمان] در یک متری در،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- They were cheated of their opportunity.
[ترجمه محمد] آنها از فرصت خود استفاده کرده اند|
[ترجمه سیامک] آن ها از فرصت خویش محروم شده بودند.|
[ترجمه لیلانوری] آنها از فرصت ( موقعیت ) خود محروم شده بودند.|
[ترجمه گوگل] آنها از فرصت خود فریب خوردند[ترجمه ترگمان] آن ها از فرصت استفاده کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: used to indicate origin.
- the natives of the mountains
[ترجمه متین] بومیانی از کوهسنان|
[ترجمه گوگل] بومیان کوهستان[ترجمه ترگمان] بومیان کوهستان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: used to indicate cause or explanation.
- He died of a serious wound.
[ترجمه گوگل] او بر اثر جراحت شدید جان باخت
[ترجمه ترگمان] اون بخاطر یه زخم جدی مرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اون بخاطر یه زخم جدی مرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: made from.
- a blanket of wool
[ترجمه m] یکپتوی نرم و پشمی|
[ترجمه گوگل] یک پتوی پشمی[ترجمه ترگمان] یک پتو پشمی،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (5) تعریف: used to indicate something in apposition.
- that fool of a politician
[ترجمه لیلانوری( مترجم)] آن سیاستمدار احمق|
[ترجمه گوگل] آن احمق یک سیاستمدار[ترجمه ترگمان] آن احمق یک سیاست مدار،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (6) تعریف: containing.
- a pail of water
• (7) تعریف: connected with.
- the back of a chair
• (8) تعریف: characterized by.
- a man of integrity
[ترجمه گوگل] مردی با صداقت
[ترجمه ترگمان] مردی با کمال صحت و درستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] مردی با کمال صحت و درستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (9) تعریف: before; until.
- ten minutes of six
[ترجمه احسان] ده دقیقه تا شش|
[ترجمه گوگل] ده دقیقه از شش[ترجمه ترگمان] ده دقیقه از شش دقیقه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (10) تعریف: belonging to.
- the home of a friend
• (11) تعریف: concerning; about.
- a discussion of politics
• (12) تعریف: named or specified as.
- the land of Oz
• (13) تعریف: with respect to.
- She is hard of hearing.
پیشوند ( prefix )
• (1) تعریف: to.
- offering
• (2) تعریف: against.
- offend