occurrent

جمله های نمونه

1. Technical terms are rarely occurrent in literature.
[ترجمه گوگل]اصطلاحات فنی به ندرت در ادبیات وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اصطلاحات فنی به ندرت در ادبیات مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Network group is occurrent of sex change.
[ترجمه گوگل]گروه شبکه رخداد تغییر جنسیت است
[ترجمه ترگمان]گروه شبکه occurrent از تغییر جنسیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. From apparently look, american economy is occurrent noticeable change -- this are very apparent.
[ترجمه گوگل]از نظر ظاهری، اقتصاد آمریکا تغییر محسوسی دارد - این بسیار آشکار است
[ترجمه ترگمان]از نظر ظاهر، اقتصاد آمریکا یک تغییر قابل توجه است - - این خیلی واضح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Objective To prevent and reduce the occurrent rate of pulmonary infection in artificial airway patients.
[ترجمه گوگل]هدف: پیشگیری و کاهش میزان بروز عفونت ریوی در بیماران راه هوایی مصنوعی
[ترجمه ترگمان]هدف برای جلوگیری و کاهش میزان occurrent عفونت ریوی در بیماران airway مصنوعی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In the search of rapid growth index props up the market, competitive pattern is occurrent change.
[ترجمه گوگل]در جست‌وجوی شاخص رشد سریع بازار، الگوی رقابتی تغییر رخ می‌دهد
[ترجمه ترگمان]در جستجوی شاخص رشد سریع در بازار، الگوی رقابتی در حال تغییر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The movement of the place where the polar air mass and the horse latitude pacific air mass meet (joined band) affects the fire seasons and fire occurrent rates in the east part of China.
[ترجمه گوگل]حرکت مکانی که توده هوای قطبی و توده هوای اقیانوس آرام در عرض جغرافیایی اسب به هم می رسند (باند متصل) بر فصول آتش سوزی و نرخ وقوع آتش سوزی در بخش شرقی چین تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]حرکت محلی که در آن جرم هوایی قطبی و عرض جغرافیایی اقیانوس آرام به هم می پیوندند، بر فصول آتش سوزی و نرخ occurrent آتش در شرق چین تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Conclusion The early intervention treatment can obviously decrease moderate and severe skull damage concurrent dysphrenia occurrent rate, has the guiding sense to the clinical treatment.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری درمان مداخله زودهنگام به وضوح می‌تواند آسیب متوسط ​​و شدید جمجمه را کاهش دهد و میزان بروز دیسفرنیا همزمان را کاهش دهد و در درمان بالینی حس راهنمایی دارد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری رفتار مداخله زودهنگام می تواند به طور بدیهی آسیب خفیف و شدید جمجمه را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• occurrence, happening
occurring, happening

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : occur
✅️ اسم ( noun ) : occurrence
✅️ صفت ( adjective ) : occurrent
✅️ قید ( adverb ) : _

بپرس