obscuration

/ˌɑːbskjʊˈreɪʃən//ˌɒbskjʊəˈreɪʃən/

تاریک سازی، تار سازی، تیره سازی، مبهم سازی

جمله های نمونه

1. In many cases, owning to obscuration by the dust, the properties of the central star are uncertain or impossible to determine.
[ترجمه گوگل]در بسیاری از موارد، به دلیل تاریک شدن توسط غبار، تعیین خواص ستاره مرکزی نامشخص یا غیرممکن است
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از موارد، داشتن خاک توسط گرد و غبار، ویژگی های ستاره مرکزی مشخص یا غیر ممکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We can't deny that superstition, poverty, obscuration, graness all exist in middle ages, but can we absolutely deny the culture heritages during that time?
[ترجمه گوگل]ما نمی‌توانیم انکار کنیم که خرافات، فقر، تاریکی و بزرگی همه در قرون وسطی وجود دارند، اما آیا می‌توانیم به طور مطلق میراث‌های فرهنگی در آن دوران را انکار کنیم؟
[ترجمه ترگمان]ما نمی توانیم انکار کنیم که خرافات، فقر، obscuration، graness همگی در قرون وسطی وجود دارند، اما آیا ما می توانیم کاملا فرهنگ culture را در طول آن زمان انکار کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Long poem Obscuration, my whole life's theme was selected in the the opening issue of Culture and Moral.
[ترجمه گوگل]شعر بلند تاریکی، مضمون تمام زندگی من در شماره افتتاحیه فرهنگ و اخلاق انتخاب شد
[ترجمه ترگمان]شعر طولانی \"obscuration\"، تمام زندگی من در مساله باز کردن فرهنگ و اصول اخلاقی انتخاب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The obscuration Jamming of high PRF pulses based on jointly controlled in the domains of time, space and frequency is presented in this paper.
[ترجمه گوگل]تاری پارگی پالس های PRF بالا بر اساس کنترل مشترک در حوزه زمان، مکان و فرکانس در این مقاله ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]The obscuration از پالس های بلند PRF بر پایه کنترل مشترک در حوزه زمان، فضا و فرکانس در این مقاله ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In order to reduce the obscuration, conical baffle of secondary mirror is ameliorated into a shutter one.
[ترجمه گوگل]به منظور کاهش تیرگی، بافل مخروطی آینه ثانویه به یک دریچه اصلاح می شود
[ترجمه ترگمان]برای کاهش the، دیواره مخروطی از آینه راهنمایی به یک پنجره شاتر تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The original meaning of enlightenment is to explore obscuration, to eliminate absurdity, and to discovery truth.
[ترجمه گوگل]معنای اصلی روشنگری، کاوش در تاریکی، حذف پوچی و کشف حقیقت است
[ترجمه ترگمان]مفهوم اصلی روشن گری کشف obscuration، حذف پوچی و کشف حقیقت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Smoke obscuration test is applied to measure and assess the potential hazard due to the obscuration of smoke.
[ترجمه گوگل]تست تیرگی دود برای اندازه گیری و ارزیابی خطر احتمالی ناشی از تیرگی دود استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]برای اندازه گیری و ارزیابی خطر بالقوه ناشی از دود سیگار، از آزمون obscuration استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Deal with the causes of obscuration, not with the sun.
[ترجمه گوگل]با عوامل تاریکی مقابله کنید، نه با خورشید
[ترجمه ترگمان]با دلایل of مقابله کنید، نه با خورشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Then forth into the North proceed by obscuration.
[ترجمه گوگل]سپس به سمت شمال با تاریکی ادامه دهید
[ترجمه ترگمان]سپس به سوی شمال به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Figure 3: The measurement principle for light obscuration.
[ترجمه گوگل]شکل 3: اصل اندازه گیری برای تاری نور
[ترجمه ترگمان]شکل ۳: اصل اندازه گیری برای obscuration نور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Urban environments imply low air quality very high levels of light pollution, and serious obscuration of the sky by tall buildings.
[ترجمه گوگل]محیط های شهری حاکی از کیفیت پایین هوا، سطوح بسیار بالای آلودگی نوری و تاریکی جدی آسمان توسط ساختمان های بلند است
[ترجمه ترگمان]محیط های شهری به کیفیت پایین هوا در سطح بسیار بالایی از آلودگی نور و obscuration جدی در آسمان با ساختمان های بلند اشاره می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This add-on for Knoll Light Factory ( in After Effects includes fantastic features like Edge flare-ups, color linking, Z-depth intensity, and full 3D obscuration.
[ترجمه گوگل]این افزونه برای Knoll Light Factory (در After Effects شامل ویژگی‌های خارق‌العاده‌ای مانند شعله‌ور شدن لبه‌ها، پیوند رنگ، شدت Z-depth و تاری کامل سه بعدی است
[ترجمه ترگمان]این کار بر روی کارخانه اشعه ایکس (در After Effects شامل ویژگی هایی چون flare لبه، ارتباط رنگی، شدت عمق Z و کامل ۳ D است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Signature control can be accomplished with a variety of methods such as obscuration, surface appliques, shape tailoring, active cooling and integrated designs.
[ترجمه گوگل]کنترل امضا را می‌توان با روش‌های مختلفی مانند تاری‌کردن، اعمال سطوح، دوخت شکل، خنک‌سازی فعال و طرح‌های یکپارچه انجام داد
[ترجمه ترگمان]کنترل امضا را می توان با انواع مختلفی از روش ها مثل obscuration، appliques سطح، شکل خیاطی، خنک سازی فعال و طراحی های یکپارچه انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Perhaps the light cannot illuminate you, but makes you to be more obscuration.
[ترجمه گوگل]شاید نور نتواند شما را روشن کند، اما باعث می‌شود که بیشتر تاریک شوید
[ترجمه ترگمان]شاید نور نمی تواند شما را روشن کند، اما شما را وادار می سازد که more باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• state of being obscure; darkening, dimming; befogging, making vague; lack of brightness, lack of clarity

پیشنهاد کاربران

obscuration ( علوم جَوّ )
واژه مصوب: پنهان‏ساز 2
تعریف: ← پدیدۀ پنهان‏ساز

بپرس