obnoxiously


بطور نفرت انگیز

جمله های نمونه

1. Paulette thought the Prince disgustingly ugly: he was obnoxiously thin, with a bulbous round head on a ridiculously long neck.
[ترجمه گوگل]پولت شاهزاده را به طرز مشمئزکننده‌ای زشت می‌دانست: او به طرز ناخوشایندی لاغر بود، با سر گرد پیازی روی گردنی به‌طور مسخره‌ای بلند
[ترجمه ترگمان]Paulette به طرز زشتی زشت شده بود و سرش را بلند می کرد و سرش را با گردن گره دارش به صورت مسخره ای بلند کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. On any free time, she would have the obnoxiously busy job at the coffee shop across the street from campus.
[ترجمه گوگل]در هر زمان آزاد، او شغل بسیار مشغله‌ای را در کافی شاپ روبروی دانشگاه داشت
[ترجمه ترگمان]در هر زمان آزاد، او یک کار پر مشغله در کافی شاپ در سرتاسر خیابان از محوطه دانشگاه خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Michelle Pfeiffer expertly plays an obnoxiously beautiful L. A. artist and imprisoned murderess.
[ترجمه گوگل]میشل فایفر ماهرانه نقش یک هنرمند فوق‌العاده زیبای L A و قاتل زندانی را بازی می‌کند
[ترجمه ترگمان]میشل فایفر استادانه بازی می کند الف یک هنرمند و یک قاتل در زندان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. When people act obnoxiously and unfairly, I should blame and damn them and see them as bad, wicked, or rotten individuals.
[ترجمه گوگل]وقتی مردم ناپسند و ناعادلانه رفتار می کنند، باید آنها را سرزنش و لعنت کنم و آنها را افرادی بد، شرور یا فاسد ببینم
[ترجمه ترگمان]وقتی مردم obnoxiously و ناعادلانه رفتار می کنند، من باید آن ها را سرزنش و لعنت کنم و آن ها را به عنوان افراد بد، شریر و یا فاسد ببینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The overall design of this camera is obnoxiously hard to describe.
[ترجمه گوگل]توصیف طراحی کلی این دوربین به طرز ناخوشایندی سخت است
[ترجمه ترگمان]طراحی کلی این دوربین برای توصیف آن دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It's like being an octopus and having these obnoxiously long tentacles, made of titanium, that grip and hold onto anything in your path.
[ترجمه گوگل]مثل اختاپوس بودن و داشتن این شاخک های بلند و مشمئز کننده، ساخته شده از تیتانیوم، که هر چیزی را که در مسیر شما باشد، می گیرد و نگه می دارد
[ترجمه ترگمان]مثل این بود که یک اکتاپوس بود و این بازوهای بلند را که از تیتانیوم ساخته شده، از تیتانیوم ساخته شده و به هر چیزی در مسیر تو چنگ زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The chief reason for this appeared to be D'Amato's obnoxiously entertaining performances on the crystal bucket.
[ترجمه گوگل]به نظر می‌رسد که دلیل اصلی این کار، نمایش‌های سرگرم‌کننده و ناخوشایند D'Amato روی سطل کریستالی باشد
[ترجمه ترگمان]دلیل اصلی این کار این بود که برنامه های سرگرم کننده دی Amato روی سطل بلورین برگزار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Today, I was masturbating in my room when my dog started to bark obnoxiously.
[ترجمه گوگل]امروز تو اتاقم داشتم خودارضایی میکردم که سگم شروع کرد به پارس کردن
[ترجمه ترگمان]امروز، داشتم در اتاقم خود ارضایی می کردم که سگم داشت پارس می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Whether you're in your car, cooking dinner or "relaxing" at home, every move you make will be accompanied by the Wiggles and their obnoxiously chipper tunes.
[ترجمه گوگل]چه در ماشین خود باشید، چه در حال پختن شام یا در خانه "آرامش" باشید، هر حرکتی که انجام می دهید با ویگل ها و آهنگ های ناخوشایند آنها همراه خواهد بود
[ترجمه ترگمان]چه در ماشین خود هستید، غذا پختن یا \"استراحت\" در خانه را دارید، هر حرکتی که انجام می دهید با آهنگ wiggles و آهنگ های obnoxiously آن ها همراه خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In the song, "City of Pleasure", I tried to incorporate many elements of Chinese music and Chinese culture, without being too obnoxiously literal.
[ترجمه گوگل]در آهنگ "شهر لذت"، سعی کردم بسیاری از عناصر موسیقی چینی و فرهنگ چینی را در خود بگنجانم، بدون اینکه به طرز ناپسندی تحت اللفظی باشم
[ترجمه ترگمان]در این آهنگ، \"شهر لذت\"، من سعی کردم بسیاری از عناصر موسیقی چینی و فرهنگ چینی را بدون اینکه بیش از حد قابل obnoxiously بودن ترکیب کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You can still go overboard with interrupting people or drowning them out, but if you don't do it too obnoxiously it's accepted as part of the package.
[ترجمه گوگل]هنوز هم می‌توانید با قطع کردن صحبت‌های افراد یا غرق کردن آنها زیاده روی کنید، اما اگر این کار را خیلی ناپسند انجام ندهید، به عنوان بخشی از بسته پذیرفته می‌شود
[ترجمه ترگمان]شما هنوز هم می توانید با قطع کردن افراد و یا غرق کردن آن ها به دریا بروید، اما اگر این کار را زیاد انجام ندهید، به عنوان بخشی از این بسته پذیرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Work, work, work, work. On any free time, she would have the obnoxiously busy job at the coffee shop across the street from campus.
[ترجمه گوگل]کار کار کار کار در هر زمان آزاد، او شغل بسیار مشغله‌ای را در کافی شاپ روبروی دانشگاه داشت
[ترجمه ترگمان]کار، کار، کار، کار در هر زمان آزاد، او یک کار پر مشغله در کافی شاپ در سرتاسر خیابان از محوطه دانشگاه خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in an obnoxious manner; repulsively; disgustingly; annoyingly; offensively

پیشنهاد کاربران

به صورت زننده ای
به طور ناخوشایندی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : obnoxiousness
✅️ صفت ( adjective ) : obnoxious
✅️ قید ( adverb ) : obnoxiously

بپرس