obituary

/oˈbɪt͡ʃuːˌeri//əˈbɪt͡ʃʊəri/

معنی: اگهی در گذشت، وابسته به وفات
معانی دیگر: آگهی درگذشت، اعلان فوت (در روزنامه و معمولا همراه با شرح مختصر زندگی)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: obituaries
• : تعریف: a printed announcement of a person's death, usu. including a brief biography and information about funeral arrangements.

- I didn't know one of our neighbors had died until I saw his obituary in the newspaper.
[ترجمه محمدرضا شریفی] من نمی دانستم که یکی از همسایگان ما فوت کرده بود، تا زمانی که آگهی فوت او را در روزنامه دیدم.
|
[ترجمه گوگل] من نمی دانستم یکی از همسایه هایمان فوت کرده است تا اینکه در روزنامه درگذشت او را دیدم
[ترجمه ترگمان] نمی دانستم که یکی از همسایگان ما تا زمانی که آگهی ترحیم او را در روزنامه دیدم مرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. I read Sewell's obituary in the Daily News.
[ترجمه گوگل]من سوئل را در روزنامه دیلی نیوز خواندم
[ترجمه ترگمان]من مقاله آگهی Sewell را در روزنامه اخبار روزانه خواندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I read your brother's obituary in the Times.
[ترجمه گوگل]من آگهی درگذشت برادرت را در تایمز خواندم
[ترجمه ترگمان]آگهی ترحیم برادرت در تایمز را خواندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She saw his name in an obituary column.
[ترجمه گوگل]او نام او را در ستون ترحیم دید
[ترجمه ترگمان] اسمش رو توی ستون obituary دیده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Yesterday's obituary of Randall M. Klose misstated the date of his death.
[ترجمه گوگل]در آگهی ترحیم دیروز رندال ام کلوز، تاریخ درگذشت او اشتباه گفته شد
[ترجمه ترگمان]دیروز آگهی ترحیم Randall م کلوزه تاریخ مرگ خود را اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The obituary in the New York Times had the sweep of history.
[ترجمه گوگل]آگهی ترحیم در نیویورک تایمز گستره تاریخ را داشت
[ترجمه ترگمان]آگهی ترحیم در نیویورک تایمز، تاریخ sweep را مرور کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Headstones, obituary notices and catering can push up bills sharply.
[ترجمه گوگل]سنگ قبرها، آگهی های ترحیم و پذیرایی می توانند صورت حساب ها را به شدت افزایش دهند
[ترجمه ترگمان]آگهی ترحیم، آگهی ترحیم و تهیه غذا می تواند اسکناس ها را به سرعت بالا بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Obituary: Carlo Verrri. Heavy blow to Alitalia:.
[ترجمه گوگل]درگذشت: کارلو وری ضربه سنگین به آلیتالیا:
[ترجمه ترگمان]Obituary: کارلو Verrri blow به Alitalia
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Did you ever see his obituary in the Citizen?
[ترجمه گوگل]آیا تا به حال مراسم ترحیم او را در شهروند دیده اید؟
[ترجمه ترگمان]تا به حال آگهی درگذشت او را در هم وطن دیدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The obituary described Nureyev as 'a great dancer and a true artist'.
[ترجمه گوگل]در این آگهی ترحیم نوریف را "یک رقصنده بزرگ و یک هنرمند واقعی" توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]مقاله آگهی Nureyev را یک رقصنده بزرگ و یک هنرمند واقعی توصیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The obituary of Benjamin James Titford.
[ترجمه گوگل]درگذشت بنجامین جیمز تیتفورد
[ترجمه ترگمان]مقاله نوشته بنجامین جیمز Titford
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They give me the obituary notice to type out in the office.
[ترجمه گوگل]آنها آگهی ترحیم را به من می دهند تا در دفتر تایپ کنم
[ترجمه ترگمان]آن ها آگهی آگهی را به من دادند تا در اداره تایپ شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The obituary seemed like a washing of the body.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که مراسم ترحیم شستن بدن است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که آگهی ترحیم، مثل شستن جسد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Who would be capable of writing my obituary without malice?
[ترجمه گوگل]چه کسی می تواند بدون سوء نیت من را بنویسد؟
[ترجمه ترگمان]چه کسی قادر خواهد بود که آگهی ترحیم من را بدون بدخواهی بنویسد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Mihailovic wrote an obituary for a Belgrade newspaper following Arkan's assassination.
[ترجمه گوگل]پس از ترور آرکان، میهایلوویچ برای یکی از روزنامه های بلگراد درگذشت نوشت
[ترجمه ترگمان]Mihailovic برای یک روزنامه در بلگراد در پی ترور Arkan یک آگهی نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اگهی در گذشت (اسم)
obituary

وابسته به وفات (صفت)
obituary

انگلیسی به انگلیسی

• death announcement
of or pertaining to a death announcement; concerning mourning
an obituary is a piece of writing about someone who has just died.

پیشنهاد کاربران

داستان زندگی افراد تازه فوت شده در روزنامه
آگهی ترحیم یا اعلامیهٔ فوت دعوتنامه ای است از جانب صاحبان عزا و اقوام نزدیک متوفی برای دعوت از دوستان و آشنایان وی به منظور شرکت در مراسم عزاداری. آگهی فوت ممکن است توسط یکی از عزاداران به شکل یک اعلامیهٔ مستقل منتشر شود یا در یک روزنامه یا نشریه چاپ شود. به هرحال، اصلی ترین کاربرد این اعلامیه ها، اطلاع رسانی از مرگ و زمان و مکان اجرای مراسم عزاداری است.
...
[مشاهده متن کامل]

تاریخچه
به درستی مشخص نیست که نخستین آگهی های ترحیم در چه زمانی منتشر شده اند. در اروپای قرن شانزدهم، آگهی های ترحیم ساده ای در مطبوعات درج می شدند. این آگهی ها فقط شامل نام، تاریخ تولد و مرگ و علت مرگ بودند. همچنین نام بستگان متوفی نیز در این آگهی ها درج می شد. از اواخر قرن نوزدهم، روزنامهٔ تایمز اقدام به نشر آگهی های مفصل تری شامل شعر، زندگی نامه یا دعایی کوتاه برای متوفیان کرد.
در گذشته، اغلب آگهی های ترحیم سیاه وسفید، دست نویس و گاه دارای غلط های املایی و انشایی بودند. از اوایل قرن بیستم، پیشرفت صنعت چاپ و ایجاد امکان چاپ تصویر متوفی، به رونق آگهی های فوت کمک کرد. امروزه، با پیشرفت فناوری چاپ و امکان چاپ تصاویر رنگی از متوفی، آگهی های فوت نیز چهرهٔ دیگری یافته اند. علاوه بر آن، از اواخر دههٔ ۱۹۹۰، نشر اینترنتیِ این گونه آگهی ها نیز به امکانات جدید افزوده شده است.
Obituary
Short biography of someone who recently died
An obituary ( obit for short ) is an article about a recently deceased person. Newspapers often publish obituaries as news articles. Although obituaries tend to focus on positive aspects of the subject's life, this is not always the case. According to Nigel Farndale, the Obituaries Editor of The Times: "Obits should be life affirming rather than gloomy, but they should also be opinionated, leaving the reader with a strong sense of whether the subject lived a good life or bad; whether they were right or wrong in the handling of their public affairs. "

⁦✔️⁩اعلامیه ترحیم
1 ) People opening the 💥obituary💥 pages in the local newspaper got a surprise
2 ) 💥Amanda Holden 💥obituary
Prolific translator and librettist who made opera accessible to modern audiences
آگهی ترحیم، آگهی فوت، آگهی تسلیت
a report, especially in a newspaper, that gives the news of someone's death and details about their life
مثال:
!You can write my obituary
سوگ نامه

بپرس