- The obdurate leaders refused to negotiate and war became inevitable.
[ترجمه گوگل] رهبران گستاخ حاضر به مذاکره نشدند و جنگ اجتناب ناپذیر شد [ترجمه ترگمان] رهبران سرسخت از مذاکره خودداری کردند و جنگ اجتناب ناپذیر شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The prisoner might have been granted parole if he had not appeared obdurate.
[ترجمه گوگل] اگر زندانی سرسخت به نظر نمی رسید ممکن بود به آزادی مشروط اعطا شود [ترجمه ترگمان] ممکن بود متهم به شرط عفو مشروط به عفو مشروط پذیرفته شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. that obdurate old sinner!
آن کهنه گنهکار ناپشیمان !
2. he remained obdurate in his determination
او سر تصمیم خود سرسختانه ایستاد.
3. The President remains obdurate on the question of tax cuts.
[ترجمه گوگل]رئیسجمهور در مورد کاهش مالیاتها لجبازی میکند [ترجمه ترگمان]رئیس جمهور بر مساله کاهش مالیات پافشاری می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Several obdurate facts/differences remain, preventing a compromise solution.
[ترجمه گوگل]چندین واقعیت/تفاوت مبهم باقی مانده است که از راه حل سازش جلوگیری می کند [ترجمه ترگمان]چند واقعیت \/ تفاوت های سرسخت باقی می مانند و از یک راه حل مصالحه جلوگیری می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The union remains obdurate that any redundancies must be voluntary.
[ترجمه گوگل]اتحادیه بر این امر تاکید دارد که هرگونه تعدیل باید داوطلبانه باشد [ترجمه ترگمان]این اتحادیه اصرار دارد که هر گونه redundancies باید داوطلبانه باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. They argued, but he remained obdurate.
[ترجمه مریم سالک زمانی] با وجود استدلال آنها، او ذره ای انعطاف نشان نداد.
|
[ترجمه گوگل]آنها بحث کردند، اما او لجباز ماند [ترجمه ترگمان]آن ها بحث کردند، اما او سرسخت باقی ماند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He remained obdurate, refusing to alter his decision.
[ترجمه مریم سالک زمانی] با یکدندگی تمام، از تصمیم خود منصرف نشد.
|
[ترجمه گوگل]او لجباز بود و از تغییر تصمیم خود امتناع کرد [ترجمه ترگمان]او سرسخت باقی ماند و نمی خواست تصمیم خود را تغییر دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Remain obdurate and you will hang for your presumption, and many others with you.
[ترجمه گوگل]سرسخت بمانید و شما به خاطر فرض خود و بسیاری دیگر با شما آویزان خواهید شد [ترجمه ترگمان]سرسختی خود را حفظ کنید و به خاطر خودت و خیلی های دیگر به دار خواهی ماند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. But then Bath, equally obdurate, struck back.
[ترجمه گوگل]اما سپس باث، به همان اندازه گستاخ، پاسخ داد [ترجمه ترگمان]اما بث، که به همان اندازه سخت دل بود، به پشتش ضربه زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A third group were obdurate and still wanted to wait and see.
[ترجمه گوگل]گروه سوم سست بودند و همچنان می خواستند منتظر بمانند و ببینند [ترجمه ترگمان]گروه سوم سرسختی بودند و هنوز می خواستند صبر کنند و ببینند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Even obdurate India has begun to look less of an outlier.
[ترجمه گوگل]حتی هند بیتفاوت نیز کمتر دور از ذهن به نظر میرسد [ترجمه ترگمان]حتی هند سرسخت به کم تر از یک برون هشته ظاهر شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. It can be used to treat obdurate cerebrovascular disease, centrically retinitis, arteriosclerosis, coronary heart disease, pre-block syndrome, thrombophlebitis, etc.
[ترجمه گوگل]میتوان از آن برای درمان بیماریهای عروق مغزی، رتینیت مرکزی، تصلب شرایین، بیماری عروق کرونر قلب، سندرم پیش بلوک، ترومبوفلبیت و غیره استفاده کرد [ترجمه ترگمان]آلوئه ورا می تواند برای درمان بیماری های قلبی مقاوم، centrically retinitis، arteriosclerosis، بیماری های قلبی عروقی، سندرم پیش -، thrombophlebitis و غیره به کار رود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Entrenched prejudices, obdurate opinions are as sterile as no opinionsall.
[ترجمه گوگل]تعصبات ریشه دار، عقاید گنگ به همان اندازه عقیم هستند که هیچ عقیده ای وجود ندارد [ترجمه ترگمان]پیش داوری ها، پیش داوری ها، عقاید افراطی، به اندازه هیچ opinionsall عقیم نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. If Iran is obdurate, each set of leads to the next.
[ترجمه گوگل]اگر ایران سرسخت باشد، هر مجموعه به مجموعه بعدی منتهی می شود [ترجمه ترگمان]اگر ایران سرسخت است، هر مجموعه از آن ها به مرحله بعدی می رسد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Paul Skinner an obdurate opponent of BHP's advances, had recently stood down as chairman of Rio.
[ترجمه گوگل]پل اسکینر که مخالف سرسخت پیشرفت های BHP بود، اخیراً از سمت ریاست ریو کنار رفته بود [ترجمه ترگمان]پل اسکینر یک رقیب سرسخت بی اچ پی بی که اخیرا به عنوان رئیس ریو پایین آمده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• stubborn; stiff-necked if someone is obdurate, they are stubborn and determined not to change their mind about something; a formal word, used showing disapproval.
پیشنهاد کاربران
۱. لجوج. خود رای. یک دنده. سر سخت ۲. لجوجانه سرسختانه مثال: The Bedouin are more obdurate in unfaith and hypocrisy. اعراب بادیه نشین در کفر و نفاق بسیار سرسخت تر هستند. �الْأَعْرَابُ أَشَدُّ کُفْرًا وَ نِفَاقًا�