overstate

/ˌoʊvəˈsteɪt//ˌəʊvəˈsteɪt/

معنی: گزافه گویی کردن، اغراق امیز کردن، غلو کردن، اغراق گفتن در
معانی دیگر: زیاد نمایی کردن، گزاف گویی کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: overstates, overstating, overstated
مشتقات: overstatement (n.)
• : تعریف: to inflate the importance of; exaggerate.
مترادف: blow up, exaggerate, hyperbolize, magnify
متضاد: understate
مشابه: aggrandize, amplify, color, embroider, heighten, inflate, overdo, overplay, oversell, overvalue

جمله های نمونه

1. Don't overstate your case or no one will believe you.
[ترجمه غزل] در مورد پرونده خود اغراق نکنید، وگرنه هیچ کس شما را باور نخواهد کرد.
|
[ترجمه گوگل]در مورد خود اغراق نکنید وگرنه هیچکس شما را باور نخواهد کرد
[ترجمه ترگمان]اغراق نکن وگرنه هیچ کس حرفتو باور نمی کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She's very busy so don't overstate the case - just give her the essentials.
[ترجمه شکیبا] اون سرش خیلی شلوغه؛ در مورد موضوع گزافه گویی نکن - فقط موارد ضروری رو بگو
|
[ترجمه گوگل]او بسیار شلوغ است، بنابراین در مورد قضیه زیاده روی نکنید - فقط موارد ضروری را به او بدهید
[ترجمه ترگمان]او خیلی سرش شلوغه، در این مورد اغراق نکن - فقط چیزای ضروری رو بهش بگو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He tends to overstate his case when talking politics.
[ترجمه شکیبا] هر وقت در مورد سیاست حرف می زند، تمایل دارد اغراق کند
|
[ترجمه گوگل]او تمایل دارد که هنگام صحبت در مورد مسائل سیاسی، در مورد خود اغراق کند
[ترجمه ترگمان]او در هنگام صحبت درباره سیاست، اغراق می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Don't overstate your case.
[ترجمه گوگل]مورد خود را زیاده روی نکنید
[ترجمه ترگمان]در مورد تو اغراق نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is hard to overstate the difference in expression and outlook in these two women so strikingly similar in feature.
[ترجمه گوگل]اغراق کردن تفاوت در بیان و دیدگاه در این دو زن که از نظر ویژگی بسیار شبیه به هم هستند دشوار است
[ترجمه ترگمان]صحبت درباره تفاوت در بیان و دیدگاه این دو زن که کاملا شبیه به ویژگی است، دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. For Brailsford, who had a tendency to overstate his case, this marked a decisive turning point in world history.
[ترجمه گوگل]برای بریلزفورد، که تمایل داشت در مورد خود اغراق کند، این نقطه عطف تعیین کننده ای در تاریخ جهان بود
[ترجمه ترگمان]برای Brailsford، که تمایل به اغراق در مورد پرونده خود داشت، این نقطه عطفی قاطع در تاریخ جهان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is easy to overstate the case.
[ترجمه گوگل]اغراق کردن قضیه آسان است
[ترجمه ترگمان]صحبت درباره این پرونده آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Similarly radicals overstate the degree of unanimity among the medical profession, which is in fact riven with dissension and competing ideologies.
[ترجمه گوگل]به طور مشابه، رادیکال‌ها در مورد میزان اتفاق نظر در میان حرفه‌های پزشکی، که در واقع با اختلاف نظر و ایدئولوژی‌های رقیب همراه است، اغراق می‌کنند
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، تندروها دارای میزان اتفاق آرا در حرفه پزشکی هستند که در واقع به اختلاف عقاید و ایدئولوژی های رقابتی تقسیم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It would be erroneous to overstate this apprehension, for there was another aspect to the argument.
[ترجمه گوگل]اغراق در این دلهره اشتباه خواهد بود، زیرا بحث جنبه دیگری داشت
[ترجمه ترگمان]در باب این دلواپسی نادرست بود، زیرا جنبه دیگری هم داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Politicians typically overstate their case in order to get their point across.
[ترجمه گوگل]سیاستمداران معمولاً برای اینکه منظور خود را به درستی برسانند، در مورد خود اغراق می کنند
[ترجمه ترگمان]سیاستمداران معمولا در مورد این موضوع غلو می کنند تا به هدف خود برسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Although these facts look impressive, they may overstate the success of policy against restrictive practices.
[ترجمه گوگل]اگرچه این حقایق چشمگیر به نظر می رسند، اما ممکن است موفقیت سیاست در برابر اقدامات محدودکننده را بیش از حد بیان کنند
[ترجمه ترگمان]اگرچه این واقعیات جالب به نظر می رسند، اما ممکن است درباره موفقیت سیاست علیه اعمال محدود اغراق کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It would be difficult to overstate how important a figure this Baltimore newspaperman was in the world of wine.
[ترجمه گوگل]اغراق کردن این روزنامه‌نگار بالتیموری در دنیای شراب دشوار است
[ترجمه ترگمان]اغراق در مورد این که چگونه یک شخصیت مهم در بالتیمور newspaperman در دنیای شراب بود، دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But to overstate the importance of marketing, since it a business to its customers.
[ترجمه گوگل]اما برای اغراق از اهمیت بازاریابی، زیرا برای مشتریان خود یک تجارت است
[ترجمه ترگمان]اما برای اغراق در مورد اهمیت بازاریابی، از آن جایی که آن یک کسب وکار به مشتریان خود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But why does the CPI overstate actual inflation?
[ترجمه گوگل]اما چرا CPI تورم واقعی را بیش از حد اعلام می کند؟
[ترجمه ترگمان]اما چرا در مورد تورم واقعی اغراق می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گزافه گویی کردن (فعل)
exaggerate, overstate, hyperbolize, rodomontade

اغراق امیز کردن (فعل)
exaggerate, overstate

غلو کردن (فعل)
overstate, overcharge, overestimate

اغراق گفتن در (فعل)
overstate

تخصصی

[حسابداری] ارائه بیش از واقع

انگلیسی به انگلیسی

• exaggerate, hyperbolize, stretch the truth, embellish
if you overstate something, you describe it in a way that exaggerates its importance or a quality that it has.

پیشنهاد کاربران

verb - transitive :
exaggerate
غُلُو کردن
اغراق کردن
مبالغه کردن
گزافه گویی کردن
بزرگ جلوه دادن
به عنوان نمونه :
To say that all motorists speed in residential areas is overstating the case
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/overstate
بزرگ نمایی شده، بزرگ نمایانه، گزافه آمیز
overstate ( verb ) = exaggerate ( verb )
به معناهای : غلو کردن، اغراق کردن، گزافه گویی کردن، مبالغه کردن
بیان بیش از حد
بزرگنمایی کردن

بپرس