overhang

/ˌoʊvəˈhæŋ//ˌəʊvəˈhæŋ/

معنی: بر امدگی، تاق نما، تهدید کردن، اویزان بودن، مشرف بودن
معانی دیگر: آویزان بودن، آویخته بودن، آویختن، آونگان بودن، معلق بودن، هر چیز آویخته یا بیرون زده، برجستگی، بیرون زدگی، قلمبگی، برآمدگی، آویختگی، جلو آمدگی، لبه، (مجازی) تهدید کردن، (از چیزی) بیرون زدن، برجستن، جلو آمدن، (هواپیما) طول بال (از بدنه تا نوک بال)

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: overhangs, overhanging, overhung
(1) تعریف: to extend out over.
مترادف: extend, hang
مشابه: arch, bridge, lean, span, stretch, vault

- The cliff overhangs the river.
[ترجمه گوگل] صخره بر روی رودخانه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان] صخره رودخانه را باز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to hang above, as a cloud or danger.
مترادف: hang
مشابه: dangle, impend

- A sense of dread overhung the frightened crowd.
[ترجمه گوگل] حس ترس جمعیت وحشت زده را فرا گرفت
[ترجمه ترگمان] جمعیت وحشت زده جمعیت را احاطه کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to project over something; stick out.
مترادف: beetle, jut, project
مشابه: bulge, distend, extend, hang, protrude
اسم ( noun )
(1) تعریف: that which overhangs; projection.
مترادف: jut, projection
مشابه: eave, extension, ledge, prominence, protrusion, protuberance, salient

(2) تعریف: the extent or distance of such a projection.
مشابه: range

- a four-foot overhang
[ترجمه گوگل] یک برآمدگی چهار فوتی
[ترجمه ترگمان] یک سایبان چهار فوتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the balcony's overhang was three meters
بالکن سه متر (از ساختمان) جلوتر آمده بود.

2. Several large trees overhang the path.
[ترجمه گوگل]چندین درخت بزرگ بر روی مسیر قرار گرفته اند
[ترجمه ترگمان]چند درخت بزرگ روی جاده سایه انداخته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A sharp overhang of rock gave them cover.
[ترجمه گوگل]برآمدگی تیز سنگ به آنها پوشش می داد
[ترجمه ترگمان]سنگی که روی صخره سایه انداخته بود آن ها را پوشش می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We stood under the overhang while it rained.
[ترجمه سعید] مادامی که باران میبارید زیر یک بیرون زدگی ایستادیم
|
[ترجمه گوگل]در حالی که باران می بارید زیر برآمدگی ایستادیم
[ترجمه ترگمان]در حالی که باران باریده بود روی زمین سایه انداخته بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The roof has an overhang to protect the walls from the rain.
[ترجمه گوگل]سقف دارای یک برآمدگی برای محافظت از دیوارها در برابر باران است
[ترجمه ترگمان]سقف سقفی برای حفاظت از دیوارها در برابر باران دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. By any chance can we get a another overhang?
[ترجمه گوگل]آیا به هر شانسی می‌توانیم یک برآمدگی دیگر داشته باشیم؟
[ترجمه ترگمان]امکانش هست که یه سایه دیگه رو سایه بندازیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Concerts are held underneath an acoustic overhang erected among trees in the grounds of the Chteau de Florans.
[ترجمه گوگل]کنسرت ها در زیر یک آویز آکوستیک که در میان درختان در محوطه Chteau de Florans برپا شده برگزار می شود
[ترجمه ترگمان]در زیر یک تاق نما که در میان درختان در زمین های of د Florans برپا شده است، کنسرت ها برگزار می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Allow bacon to overhang the terrine.
[ترجمه گوگل]اجازه دهید بیکن روی ترین را آویزان کند
[ترجمه ترگمان]به بیکن اجازه بدهید terrine را بلند کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It gusted into every overhang of concrete, whistled down the brick funnels on the tall building where she lived.
[ترجمه گوگل]به هر برآمدگی بتن می‌تابید و از قیف‌های آجری ساختمان بلندی که در آن زندگی می‌کرد، سوت می‌زد
[ترجمه ترگمان]روی دیواره ای سنگی که سایه انداخته بود در هوا پیچید و با قیف پایین آمد و به ساختمان بلند قدی که او در آن زندگی می کرد سوت کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Sapan sailed in beneath the overhang of limestone.
[ترجمه گوگل]ساپان در زیر برآمدگی سنگ آهک حرکت کرد
[ترجمه ترگمان]Sapan از زیر سایه سنگ آهک به دریا افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The overhang was cleared, enabling the shares to bounce back to 356p, down 2 on balance.
[ترجمه گوگل]اورهنگ پاک شد، و سهام را قادر ساخت تا به 356p بازگردند، 2 کاهش در تعادل
[ترجمه ترگمان]در حالی که اجازه داده شد تا سهام به ۳۵۶ P کاهش یابد، در تراز ۲ بر روی تراز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The amphitheater's overhang protects most of the seats from bad weather.
[ترجمه گوگل]برآمدگی سالن آمفی تئاتر بیشتر صندلی ها را از آب و هوای بد محافظت می کند
[ترجمه ترگمان](آمفی تئاتر)از بیشتر صندلی ها در برابر آب و هوای بد محافظت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The front wings were less exaggerated, the rear overhang shorter and the tail a little taller.
[ترجمه گوگل]بال‌های جلو کمتر اغراق‌آمیز بودند، بال‌های عقب کوتاه‌تر و دم کمی بلندتر بودند
[ترجمه ترگمان]بال های جلویی کم تر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There is a wide veranda under the overhang of the roof.
[ترجمه گوگل]ایوان وسیعی در زیر برآمدگی سقف وجود دارد
[ترجمه ترگمان]زیر سایه سقف، یک ایوان پهن هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بر امدگی (اسم)
eminence, nook, projection, excrescence, mound, bulge, protuberance, protuberancy, granulation, bump, overhang, knob, knop, nub, stigma, promontory, ledge, burr, tumor, convexity, ganglion, node, nodule, knurl, eminency, turgescence, excrescency, ridge, gibbosity, outgrowth, knur, verruca, whaleback

تاق نما (اسم)
overhang, bulkhead

تهدید کردن (فعل)
overhang, menace, threaten, bullyrag

اویزان بودن (فعل)
hang, dangle, overhang

مشرف بودن (فعل)
be bound, overhang, impend, be on the point of, be on the verge of

تخصصی

[عمران و معماری] پیشامدگی - طره - سرآویز - پیشاویز - روآویز - پیشامده
[] کلاهک

انگلیسی به انگلیسی

• projection of one thing over another; extent of projection; amount to which an upper wing extends over a lower wing (aeronautics)
project, protrude above; threaten, impend
if one thing overhangs another, it sticks out sideways above it.
if there is an overhang of money, there is more of it than was expected and this can be or must be used in some way.
see also overhung.

پیشنهاد کاربران

سرشاسی ماشین
overhang ( زیست شناسی - ژن شناسی و زیست فنّاوری )
واژه مصوب: سرآویز
تعریف: ردیفی از نوکلئوتیدهای جفت نشده در انتهای یک مولکول دِنا
برآمدگی و جلو آمدگی لبه بام
برآمدگی
[زیست شناسی مولکولی] انتهای تک رشته ای آزاد در مولکول های دو رشته ای DNA یا RNA
( فعل ) آویزان بودن
پیش آمدگی لبه بام
پیش آمدگی - کنسول - طره

بپرس