overdevelop

/ˌoʊvərdɪˈveləp//ˈəʊvədɪˈveləp/

بیش از حد توسعه دادن، فزون پیشرفت کردن، توسعه و عمران زیاد یافتن، نور زیاد دیدن

بررسی کلمه

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: overdevelops, overdeveloping, overdeveloped
مشتقات: overdevelopment (n.)
• : تعریف: to develop too much or to excess.

- He overdeveloped my film.
[ترجمه گوگل] او فیلم من را بیش از حد توسعه داد
[ترجمه ترگمان] اون از فیلم من استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- That weightlifter is overdeveloping his muscles.
[ترجمه گوگل] آن وزنه بردار در حال رشد بیش از حد عضلات خود است
[ترجمه ترگمان] آن وزنه بردار عضلات خود را باز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. You have an overdeveloped sense of duty.
[ترجمه گوگل]شما یک احساس وظیفه بیش از حد توسعه یافته دارید
[ترجمه ترگمان] تو حس وظیفه شناسی داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I don't like body builders who are so overdeveloped you can see the veins in their bulging muscles.
[ترجمه گوگل]من بدنسازانی را دوست ندارم که آنقدر توسعه یافته اند که بتوان رگ های ماهیچه های برآمده شان را دید
[ترجمه ترگمان]من از سازندگان بدن خوشم نمی آید که این قدر احمق باشند که can را در عضلات bulging ببینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Pity probably, and an over-developed maternal instinct.
[ترجمه گوگل]احتمالاً تاسف، و غریزه بیش از حد رشد یافته مادری
[ترجمه ترگمان]به خاطر دلسوزی و دلسوزی مادرانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The colonial state was not only overdeveloped as a whole.
[ترجمه گوگل]دولت استعماری نه تنها در کل توسعه یافته بود
[ترجمه ترگمان]ایالت مستعمراتی تنها overdeveloped نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The second behavior is the peculiarly overdeveloped ability of Californians to frame experience as spectacle.
[ترجمه گوگل]رفتار دوم، توانایی غیرعادی بیش از حد توسعه‌یافته کالیفرنیایی‌ها در قالب‌بندی تجربه به عنوان یک نمایش است
[ترجمه ترگمان]رفتار دوم توانایی overdeveloped peculiarly برای frame تجربه به عنوان یک نمایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Ryan has an overdeveloped sense of his own importance.
[ترجمه گوگل]رایان نسبت به اهمیت خودش بیش از حد توسعه یافته است
[ترجمه ترگمان]رایان \"یه احساس خاص از اهمیت خودش داره\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. People endlessly overdevelop Earth's resources through agriculture, fishing, hunting and tourism.
[ترجمه گوگل]مردم به طور بی پایان منابع زمین را از طریق کشاورزی، ماهیگیری، شکار و گردشگری توسعه می دهند
[ترجمه ترگمان]مردم به طور پیوسته منابع زمین را از طریق کشاورزی، ماهیگیری، شکار، و توریسم به هدر می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Her older sisters plaited and decorated her hair, encouraging an already overdeveloped vanity.
[ترجمه گوگل]خواهران بزرگ‌ترش موهای او را بافته و تزئین کردند، و این امر باعث تشویق به یک غرور بیش از حد توسعه‌یافته شده بود
[ترجمه ترگمان]خواهرهای بزرگ ترش بافته و موهایش را زینت داده بودند، an غرور و خودبینی را تشویق می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. So we should try to improve the usage rate of water by saving water, control the overdevelop of underground water, make full use of ground water, fa-ther and reuse waste and polluted water.
[ترجمه گوگل]بنابراین ما باید با صرفه جویی در مصرف آب، کنترل توسعه بیش از حد آب های زیرزمینی، استفاده کامل از آب های زیرزمینی، دفع و استفاده مجدد از ضایعات و آب های آلوده سعی در بهبود میزان مصرف آب داشته باشیم
[ترجمه ترگمان]بنابراین ما باید تلاش کنیم نرخ مصرف آب را با صرفه جویی در آب، کنترل the آب زیرزمینی، استفاده کامل از آب زمین، fa و استفاده مجدد و آب آلوده، بهبود بخشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. After tax reforms shrank the locally retained share of tax revenue, city leaders have had strong incentives to overdevelop land to generate revenue.
[ترجمه گوگل]پس از اصلاحات مالیاتی که سهم محلی از درآمد مالیاتی را کاهش داد، رهبران شهر انگیزه های قوی برای توسعه بیش از حد زمین برای تولید درآمد داشته اند
[ترجمه ترگمان]پس از آن که اصلاحات مالیاتی سهم محلی از درآمد مالیاتی را کاهش داد، رهبران شهر انگیزه های قوی برای overdevelop زمین برای تولید درآمد داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• develop too much (photography); develop more than is necessary

پیشنهاد کاربران

[عکاسی، لیتوگرافی]، فراظهور، نوردهی بیش از حد یا نگه داشتن به مدت زمان بیش از حد در محلول ظهور
[بهبود سیستم] فراتکامل، فراتکوین، ایجاد بهبود بیش از ظرفیت سیستم

بپرس