outlandishly


بطور غریب

جمله های نمونه

1. You know, things are moving outlandishly quick for me right now.
[ترجمه گوگل]می دانید، در حال حاضر همه چیز برای من به طرز عجیبی سریع پیش می رود
[ترجمه ترگمان] میدونی، الان اوضاع داره برام سریع پیش میره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Bavarian was outlandishly dressed in lederhosen.
[ترجمه گوگل]باواریایی به طرز عجیبی لباس لدرهوسن به تن داشت
[ترجمه ترگمان] The ها رو برام یه لباس عوض کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I was wrong. Not only is training my dog outlandishly difficult, it is also heartbreaking.
[ترجمه گوگل]من اشتباه میکردم آموزش سگ من نه تنها به طرز عجیبی دشوار است، بلکه دلخراش است
[ترجمه ترگمان]من اشتباه می کردم نه تنها تربیت سگ من دشوار است، بلکه مایه دل شکستگی هم هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In fact, my earliest conscious tactic to hide my homosexuality involved being outlandishly homophobic .
[ترجمه گوگل]در واقع، اولین تاکتیک آگاهانه من برای پنهان کردن همجنس گرایی ام شامل همجنس گرایی عجیب و غریب بود
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، اولین تاکتیک conscious برای پنهان کردن همجنس گرایی من در رابطه با همجنس گرایی (همجنس گرایی)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His books, which include Awakenings and The Man Who Mistook His Wife for a Hat, introduced readers to indelible tales of patients with almost outlandishly peculiar brain disorders.
[ترجمه گوگل]کتاب‌های او، که شامل بیداری‌ها و مردی که همسرش را با کلاه اشتباه گرفت، خوانندگان را با داستان‌های پاک نشدنی بیماران مبتلا به اختلالات مغزی تقریباً عجیب و غریب آشنا کرد
[ترجمه ترگمان]کتاب های او، که شامل awakenings و مردی که همسر او را برای کلاه انتخاب می کند، خوانندگان را به داستان های ماندگاری از بیماران با اختلالات مغزی خاص outlandishly معرفی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. George Clooney and Donatella Versace have houses down the road, and outlandishly expensive Riva speedboats occasionally rush by on the water.
[ترجمه گوگل]جورج کلونی و دوناتلا ورساچه در کنار جاده خانه‌هایی دارند و قایق‌های تندرو گران‌قیمت ریوا هر از گاهی روی آب هجوم می‌آورند
[ترجمه ترگمان]\"جورج کلونی\" (جورج کلونی)و \"Donatella Versace\" در این جاده زندگی می کنند، و outlandishly speedboats گران قیمت با قایق های تندرو به سرعت به سوی آب سرازیر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The last time I visited Huaxi in 200 it was building a cluster of giant pagodas, which then appeared outlandishly large compared to everything else in the village.
[ترجمه گوگل]آخرین باری که در سال 200 از Huaxi بازدید کردم، ساخت مجموعه ای از بتکده های غول پیکر بود که در مقایسه با هر چیز دیگری در دهکده به طرز عجیبی بزرگ به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]آخرین باری که از Huaxi در سن ۲۰۰ سالگی دیدن کردم، در حال ساخت گروهی از pagodas عظیم الجثه pagodas بود که در مقایسه با هر چیز دیگری در روستا خیلی بزرگ به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• strangely, unusually, oddly

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : outlandishness
✅️ صفت ( adjective ) : outlandish
✅️ قید ( adverb ) : outlandishly
outlandishly ( adv ) = به طرز عجیب و غریب ، به طور غیر عادی، به طور نا متعارف ، به طور غیر معمول
Definition = به طوری عجیب و غیرمعمول و پذیرفتن یا پسندیدن آن دشوار باشد/
examples
1 - He was wearing an outlandishly colourful suit.
...
[مشاهده متن کامل]

او کت و شلواری به طور نامتعارف رنگارنگ به تن داشت.
2 - She was dressed outlandishly.
او لباس عجیب و غریبی پوشیده بود.
3 - Rebellious youth in many countries dress outlandishly
جوانان سرکش در بسیاری از کشورها لباس های عجیب و غریب می پوشند
4 - Her ideas for the project are outlandishly unrealistic.
ایده های او برای این پروژه به طور نامتعارفی غیرواقعی است.

بپرس