organization man


کارمند سازمان، آدم خشک و اداری

جمله های نمونه

1. The Organization Man of the fifties was promoted to senior executive in the sixties and seventies.
[ترجمه گوگل]مرد سازمان دهه پنجاه در دهه شصت و هفتاد به مقام اجرایی ارشد ارتقا یافت
[ترجمه ترگمان]این سازمان در دهه شصت و هفتاد به مقام اجرایی ارشد ارتقا یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The postmodern descendants of the Organization Man are not victims, after all, but pioneers.
[ترجمه گوگل]به هر حال، نوادگان پست مدرن سازمان مرد قربانی نیستند، بلکه پیشگام هستند
[ترجمه ترگمان]نسل های پست مدرن از سازمان بشر، بعد از همه، بلکه پیشگامان نیز نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Like the Organization Men, they depended on their personal qualities to install a cooperative and enthusiastic spirit in those they supervised.
[ترجمه گوگل]مانند مردان سازمان، آنها برای ایجاد روحیه همکاری و اشتیاق در افرادی که تحت نظارت بودند، به ویژگی های شخصی خود وابسته بودند
[ترجمه ترگمان]مانند مردان سازمان، آن ها به ویژگی های شخصی خود وابسته بودند تا روحیه هم کاری و مشارکتی را در کسانی که تحت نظارت بودند، نصب کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In the 1950's sociologists would write about "The Organization Man" who worked for the corporation for his or her entire career.
[ترجمه گوگل]در دهه 1950، جامعه شناسان درباره «مرد سازمان» می نویسند که تمام طول حرفه خود را برای شرکت کار کرده است
[ترجمه ترگمان]در دهه ۱۹۵۰ جامعه شناسان در مورد \"مرد سازمان\" که برای شرکت در کل حرفه خود کار می کرد، می نویسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The world organization man perceives is a drastically simplified model of the real world.
[ترجمه گوگل]سازمان جهانی که انسان درک می کند یک مدل به شدت ساده شده از دنیای واقعی است
[ترجمه ترگمان]مرد سازمان جهانی درک می کند که یک مدل بسیار ساده شده از دنیای واقعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I was a budding organization man.
[ترجمه گوگل]من یک سازمان نوپا بودم
[ترجمه ترگمان] من یه آدم تازه کار بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. These managers were from the transitional period between the Organization Man age and the baby boomer generation.
[ترجمه گوگل]این مدیران مربوط به دوره انتقالی بین دوره مدیریت سازمان و نسل رشد سریع بودند
[ترجمه ترگمان]این مدیران از دوره گذار بین سن سازمان و نسل بعد از جنگ جهانی دوم بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the early 1990s Varon worked in finance at Xerox, and the department's VP was an old-style organization man.
[ترجمه گوگل]در اوایل دهه 1990، وارون در بخش مالی در زیراکس کار می‌کرد، و معاون دپارتمان یک مرد سازمانی قدیمی بود
[ترجمه ترگمان]در اوایل دهه ۱۹۹۰، Varon در امور مالی در زیراکس کار کرد، و ریاست این بخش یک مرد سازمان سبک قدیمی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس