openness


بازی، گشودگی، گشادگی، آشگاری، بی پردگی، آزادی

جمله های نمونه

1. He demonstrated an openness to change.
[ترجمه عاطفه] او صفت پذیرای تغییر بودن را ( از خود ) نشان داد
|
[ترجمه امیر نصیری] او آمادگی اش برای پذیرش تغییر را نشان داد.
|
[ترجمه میلاد] نشان داد از تغییر استقبال می کند.
|
[ترجمه گوگل]او تمایل به تغییر را نشان داد
[ترجمه ترگمان]او باز بودن را برای تغییر نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There is a need for greater openness in government.
[ترجمه زمان سلطانمرادی] نیاز به صراحت وصداقت بیشتری در کشور وجود دارد
|
[ترجمه مهتاب] در دولت به شفافیت بیشتری نیاز است
|
[ترجمه گوگل]نیاز به گشایش بیشتر در دولت وجود دارد
[ترجمه ترگمان]نیاز به باز بودن بیشتر در دولت وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Openness is at the heart of the American character.
[ترجمه گوگل]باز بودن در قلب شخصیت آمریکایی قرار دارد
[ترجمه ترگمان]پذیرا بودن در قلب شخصیت آمریکایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They were surprised by her openness when talking about her private life.
[ترجمه زمان سلطانمرادی] آنها از صداقت وصراحت او زمانیکه در باره زندگی خصوصی اش صحبت میکردمتعجب گشتند
|
[ترجمه گوگل]آنها از صراحت او در هنگام صحبت در مورد زندگی خصوصی خود شگفت زده شدند
[ترجمه ترگمان]آن ها از آزادی او هنگام صحبت در مورد زندگی خصوصی او متعجب شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I like the openness and directness of northerners.
[ترجمه گوگل]من صراحت و صراحت شمالی ها را دوست دارم
[ترجمه ترگمان]از صراحت و صراحت جنوبی ها خوشم می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The fundamental way out lies in reform and openness.
[ترجمه گوگل]راه اصلی برون رفت در اصلاحات و گشایش نهفته است
[ترجمه ترگمان]راه بنیادین بیرون آمدن در اصلاحات و باز بودن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If these discussions are to succeed, we'll need openness from/on both sides.
[ترجمه گوگل]اگر قرار است این بحث ها به نتیجه برسد، ما به صراحت از هر دو طرف نیاز داریم
[ترجمه ترگمان]اگر این مباحثات موفق شوند، ما به باز بودن از \/ در هر دو طرف نیاز داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He spread his palms in a gesture of openness.
[ترجمه FATEMEH] او دستش را به نشانه صداقت باز کرد
|
[ترجمه گوگل]کف دستش را به نشانه ی باز بودن باز کرد
[ترجمه ترگمان]دست هایش را به نشانه باز بودن باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Their openness was a terrific lesson to me.
[ترجمه FATEMEH] صداقت آنها یک درس عالی برای من بود
|
[ترجمه گوگل]صراحت آنها برای من درس بزرگی بود
[ترجمه ترگمان]باز بودن آن ها برای من یک درس عالی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Chancellor emphasised his determination to promote openness and transparency in the Government's economic decision-making.
[ترجمه گوگل]صدراعظم بر عزم خود برای ارتقای باز بودن و شفافیت در تصمیم گیری های اقتصادی دولت تاکید کرد
[ترجمه ترگمان]وزیر بر عزم خود برای ترویج آزادی و شفافیت در تصمیم گیری اقتصادی دولت تاکید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Openness is becoming universal, and will continue to do so, whatever political resistance there may be.
[ترجمه گوگل]گشودگی در حال تبدیل شدن به جهانی شدن است و هر گونه مقاومت سیاسی که وجود داشته باشد به این امر ادامه خواهد داد
[ترجمه ترگمان]پذیرا بودن در حال تبدیل شدن به جهانی شدن است و به انجام این کار ادامه خواهد داد، هر مقاومت سیاسی ممکن است وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His energetic commitment to the idea of openness and cutting through bureaucracy to give employees more responsibility will be an enduring legacy.
[ترجمه گوگل]تعهد پرانرژی او به ایده باز بودن و قطع بوروکراسی برای دادن مسئولیت بیشتر به کارکنان، میراثی ماندگار خواهد بود
[ترجمه ترگمان]تعهد شدید او به ایده باز بودن و قطع بروکراسی برای دادن مسئولیت پذیری بیشتر به کارمندان یک میراث پایدار خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There is a greater openness to information sharing.
[ترجمه گوگل]باز بودن بیشتری برای به اشتراک گذاری اطلاعات وجود دارد
[ترجمه ترگمان]فضای باز بیشتری برای به اشتراک گذاری اطلاعات وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The auction promotes openness and honesty, sorely needed in the process.
[ترجمه گوگل]حراج، صراحت و صداقت را ترویج می کند که در این فرآیند به شدت مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]این حراج، صداقت و صداقت را ترویج می دهد که در این فرآیند به شدت مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• quality of being open, frankness, accessibility

پیشنهاد کاربران

تغییر پذیری در آینده پژوهی
پذیرندگی
If you're high in openness to experience, revolution is good, it's change, it's fun.
از یه طرف، اگه به آزادی افکار معتقد باشی، انقلاب خوبه، تغییره، چیزه جالبیه.
گستردگی دانش
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : open
✅️ اسم ( noun ) : open / opener / opening / openness
✅️ صفت ( adjective ) : open / opening
✅️ قید ( adverb ) : openly
بی پرده مثلا سیاست بی پردە
باجنبگی
پذیرش
پذیرندگی
استقبال
گشاده فکری
صراحت ، صداقت
باز نگه داشتگی ، پذیرفتاری ، پذیرش یافتگی
پذیرش
باز بودگی ، پذیرا بودگی
آمادگی پذیرش
✅آزادی - پذیرا بودن
( کشور میزبان در مورد مهاجران و افراد چند ملیتی )
Multinationals will have to work with governments to achieve the best balance between openness and security
استقبال
openness to:
استقبال از، پذیرا بودن نسبت به

بازگشایی
آزادی
صداقت؛ روراستی؛ سعه صدر؛ آزاد اندیشی
در روانشناسی و مشاوره این کلمه " گشودگی یا پذیرا بودن نسبت به تجربه ی جدید" ترجمه می شود. . .
گشادی، فراخی، باز بودن.
در سازه های فولادی، استفاده از فولاداین امکان رو ایجاد میکنه که فضاهای داخلی بدون ستون و بزرگی ایجاد کنیم. در این زمینه، از واژه openness به معنی فراخی و باز بودن فضای داخلی استفاده میشه
خودمختاربودن
گشایش
پذیرا بودن
صراحت
گشاده رویی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)

بپرس