obit

/ˈobət//ˈobət/

معنی: مجلس ترحیم، وفات
معانی دیگر: رجوع شود به: obituary، مرگ

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) a published notice of a person's death; obituary.

جمله های نمونه

1. He writes obits for the local newspaper.
[ترجمه گوگل]او برای روزنامه محلی obits می نویسد
[ترجمه ترگمان]او برای روزنامه محلی obits می نویسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I've got an obit of poor old Eddy Moulton to do for the Journalist.
[ترجمه گوگل]من یک کتاب از ادی مولتون پیر بیچاره دارم که باید برای روزنامه نگار انجام دهم
[ترجمه ترگمان]من یک فوت از ادی پیر بیچاره را دارم که برای روزنامه نگار کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Life, as every biography and obit I have ever read confirms, is what happens when you are making other plans.
[ترجمه گوگل]زندگی، همانطور که هر بیوگرافی و نوشته‌ای که تا به حال خوانده‌ام تایید می‌کند، زمانی اتفاق می‌افتد که شما در حال ساختن نقشه‌های دیگری هستید
[ترجمه ترگمان]زندگی، به عنوان هر زندگینامه و obit که من تا به حال خوانده ام، این است که زمانی که برنامه های دیگری را انجام می دهید، چه اتفاقی می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The obit also thanked all department, teachers and students who cared this issue.
[ترجمه گوگل]Obit همچنین از همه بخش ها، معلمان و دانش آموزانی که به این موضوع اهمیت می دهند تشکر کرد
[ترجمه ترگمان]The همچنین از همه بخش های، معلمان و دانشجویانی که به این مساله اهمیت می دادند، تشکر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The irony is that in the obit Zhengjiang University showed, Doctor Tu was died of sickness and fell down the building.
[ترجمه گوگل]طنز این است که در دانشگاه obit Zhengjiang نشان داد، دکتر تو بر اثر بیماری درگذشت و به پایین ساختمان افتاد
[ترجمه ترگمان]طنز در دانشگاه obit Zhengjiang نشان داد که دکتر Tu در اثر بیماری فوت کرده و در ساختمان سقوط کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The sun is roughly tracked by the obit tracking movement, and then it is accurately tracked by the photoelectric detection tracking.
[ترجمه گوگل]خورشید تقریباً توسط حرکت ردیابی obit ردیابی می شود و سپس با ردیابی تشخیص فوتوالکتریک به طور دقیق ردیابی می شود
[ترجمه ترگمان]خورشید تقریبا توسط ردیابی obit ردیابی می شود، و سپس به دقت توسط ردیابی ردیابی فوتوالکتریک پی گیری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A few hours later, Bloomberg pulled the obit and issued a brief retraction.
[ترجمه گوگل]چند ساعت بعد، بلومبرگ ابیت را بیرون کشید و یک بازپس گیری کوتاه صادر کرد
[ترجمه ترگمان]چند ساعت بعد، بلومبرگ obit را کشید و یک عذرخواهی کوتاه صادر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Sideslip, sharp steer and obit deviation are the often occurrence of accidents during this process.
[ترجمه گوگل]لغزش کناری، فرمان تیز و انحراف ابیت از مواردی است که اغلب در طول این فرآیند رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]انحراف، هدایت تیز و انحراف obit اغلب وقوع تصادف در طول این فرآیند هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. To buy a paid notice and list himself. But when a national gay-rights group tried to place an obit on his behalf, its money was rejected.
[ترجمه گوگل]برای خرید اعلان پولی و لیست کردن خودش اما زمانی که یک گروه ملی مدافع حقوق همجنس‌گرایان سعی کرد از طرف او یک ابیت بگذارد، پول آن رد شد
[ترجمه ترگمان]برای خرید یک اعلان حقوق و لیست کردن خودش اما زمانی که یک گروه ملی حقوق همجنس گرا سعی کرد به نفع او عمل کند، پول آن رد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. "Martin Levine, owner of a movie theater chain in New York City, has passed away at age 6 " the newspaper obit read.
[ترجمه گوگل]این روزنامه نوشت: «مارتین لوین، صاحب یک سینمای زنجیره ای در شهر نیویورک، در سن 6 سالگی درگذشت
[ترجمه ترگمان]\"مارتین لوین\"، صاحب یک فیلم سینمایی در شهر نیویورک، در ۶ سالگی درگذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The United States successfully launched Mars Global Surveyor into the Mars obit on November
[ترجمه گوگل]ایالات متحده با موفقیت نقشه‌بردار جهانی مریخ را در ماه نوامبر به سمت مریخ پرتاب کرد
[ترجمه ترگمان]ایالات متحده آمریکا را در ماه نوامبر با موفقیت به مریخ فرستاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The rapid development of the graduate classes has put in front of us the task of how to bring them effectively into the obit of academic degree and graduate education.
[ترجمه گوگل]توسعه سریع کلاس های فارغ التحصیل این وظیفه را پیش روی ما قرار داده است که چگونه آنها را به طور مؤثر وارد مدار تحصیلی دانشگاهی و تحصیلات تکمیلی کنیم
[ترجمه ترگمان]پیشرفت سریع کلاس های فارغ التحصیلان، این وظیفه را به ما می دهد که چگونه آن ها را به طور موثر در سطح تحصیلات دانشگاهی و تحصیلات تکمیلی وارد کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Remember what I said the Pluto has an accentric obit?
[ترجمه گوگل]یادت هست که گفتم پلوتون یک ابیت متمرکز دارد؟
[ترجمه ترگمان]به خاطر داشته باش که من گفتم پلوتو an obit دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But when a national gay-rights group tried to place an obit on his behalf, its money was rejected.
[ترجمه گوگل]اما زمانی که یک گروه ملی مدافع حقوق همجنس‌گرایان سعی کرد از طرف او یک ابیت بگذارد، پول آن رد شد
[ترجمه ترگمان]اما زمانی که یک گروه ملی حقوق همجنس گرا سعی کرد به نفع او عمل کند، پول آن رد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مجلس ترحیم (اسم)
obit

وفات (اسم)
obit

انگلیسی به انگلیسی

• date of death; obituary, notice of death including short biography; notice of funeral or mourning

پیشنهاد کاربران

an obituary. the date of a person's death
زمان مرگ، تاریخ فوت
E. g. I got an obit in the times. But I am not dead

بپرس