nowhere

/ˈnoʊweə//ˈnəʊweə/

معنی: هیچ جا، هیچ کجا، در هیچ مکان
معانی دیگر: جای غیر موجود، جای دور دست، جای ناشناخته (nowheres هم می گویند)

بررسی کلمه

قید ( adverb )
(1) تعریف: not anywhere; in no place.
متضاد: everywhere, someplace, somewhere

(2) تعریف: at or to no place.
متضاد: someplace, somewhere
اسم ( noun )
(1) تعریف: the state of real or apparent nonexistence.

- They came out of nowhere.
[ترجمه melody] آن ها از ناکجا آباد آمدند
|
[ترجمه مینا تنها] انها غیر منتظره وناگهانی امدند
|
[ترجمه گوگل] آنها از ناکجاآباد آمدند
[ترجمه ترگمان] از ناکجاآباد سروکله اش پیدا می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a remote, isolated, or unknown place.

- a town in the middle of nowhere
[ترجمه @amirali%] شهری در میانه ناکجاآباد
|
[ترجمه گوگل] شهری در میانه ناکجاآباد
[ترجمه ترگمان] شهری در وسط ناکجا آباد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: obscurity or failure.

- He is going nowhere in his job.
[ترجمه sh] اون تو شغلش به هیچ جا نمی رسه
|
[ترجمه گوگل] او در کارش به جایی نمی رسد
[ترجمه ترگمان] اون تو کارش هیچ جایی نمیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. get nowhere
به جایی نرسیدن،موفق نشدن،به هدف نرسیدن

2. he is nowhere near as intelligent as i thought
او از آنچه که فکر می کردم خیلی کم هوش تر است.

3. the book was nowhere to be found
اصلا نمی شد کتاب را پیدا کرد.

4. he came out of nowhere and won the elections
او از هیچ جا سردرآورد و انتخابات را برد!

5. today i have gone nowhere
امروز هیچ جا نرفته ام.

6. the poor old man has nowhere to go
پیرمرد بیچاره هیچ جایی ندارد که برود.

7. he lives in the middle of nowhere
او در وسط یک جای دورافتاده و ناشناخته زندگی می کند.

8. this work seems to be leading nowhere
ظاهرا این کار به جایی نخواهد رسید.

9. i tried to convince her but i got nowhere
کوشیدم او را مجاب کنم ولی به جایی نرسیدم.

10. The house was nowhere near the sea.
[ترجمه مینا تنها] خانه در جایی ناشناخته نزدیک به دریا بود
|
[ترجمه گوگل]خانه به دریا نزدیک نبود
[ترجمه ترگمان]خانه نزدیک دریا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. These young people have nowhere to go.
[ترجمه گوگل]این جوانان جایی برای رفتن ندارند
[ترجمه ترگمان]این جوانان جایی ندارند که بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The hall was nowhere near full.
[ترجمه گوگل]سالن تقریباً پر نبود
[ترجمه ترگمان]سالن به هیچ جا ختم نمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There was nowhere for me to sit.
[ترجمه گوگل]جایی برای نشستن من نبود
[ترجمه ترگمان]جایی برای نشستن وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Let's take the highway. This road leads nowhere.
[ترجمه گوگل]بیایید بزرگراه را انتخاب کنیم این جاده به جایی نمی رسد
[ترجمه ترگمان]بیا بریم بزرگراه این جاده هیچ جایی نداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Discussing all these details will get us nowhere; we must get back to first principles .
[ترجمه گوگل]بحث در مورد همه این جزئیات ما را به جایی نمی رساند ما باید به اصول اولیه برگردیم
[ترجمه ترگمان]بحث درباره این جزئیات به هیچ جا نخواهد رسید، باید برگردیم به اصل اولیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. He is nowhere to be seen.
[ترجمه گوگل]او هیچ جا دیده نمی شود
[ترجمه ترگمان] اون جایی نیست که دیده بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هیچ جا (قید)
nowhere, nowheres

هیچ کجا (قید)
nowhere, nowheres

در هیچ مکان (قید)
nowhere, nowheres

انگلیسی به انگلیسی

• in no place
no place
you use nowhere to say that there is no place where something can happen or did happen.
if you say that someone or something appears from nowhere or out of nowhere, you mean that they appear suddenly and unexpectedly.
if you say that a place is in the middle of nowhere, you mean that it is a long way from other places; an informal expression.
if you say that you are getting nowhere or that something is getting you nowhere, you mean that you are not achieving anything or having any success.
you can use nowhere near instead of `not' to emphasize that something is far from being the case.

پیشنهاد کاربران

Adjective :
بی خانمان
نمونه :
Last night a nowhere bride committed suicide in San Diego
هیچ جا
مثال: He searched everywhere but found his keys nowhere.
او همه جا جست و جو کرد، اما کلیدهایش را هیچ جا پیدا نکرد.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
There's nowhere to sit down. There aren't any chairs
لامکان
درجا زدن هم معنی میشه

ناکجا
غیب ( از غیب ظاهرشدن )
I'm nowhere near ready
It means
من وااااقعا
آماده نیستم
بدون جا ، بدون جایی
ناکجاآباد

بپرس