قید ( adverb )
• (1) تعریف: not anywhere; in no place.
• متضاد: everywhere, someplace, somewhere
• متضاد: everywhere, someplace, somewhere
• (2) تعریف: at or to no place.
• متضاد: someplace, somewhere
• متضاد: someplace, somewhere
اسم ( noun )
• (1) تعریف: the state of real or apparent nonexistence.
- They came out of nowhere.
[ترجمه melody] آن ها از ناکجا آباد آمدند|
[ترجمه مینا تنها] انها غیر منتظره وناگهانی امدند|
[ترجمه گوگل] آنها از ناکجاآباد آمدند[ترجمه ترگمان] از ناکجاآباد سروکله اش پیدا می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a remote, isolated, or unknown place.
- a town in the middle of nowhere
[ترجمه @amirali%] شهری در میانه ناکجاآباد|
[ترجمه گوگل] شهری در میانه ناکجاآباد[ترجمه ترگمان] شهری در وسط ناکجا آباد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: obscurity or failure.
- He is going nowhere in his job.
[ترجمه sh] اون تو شغلش به هیچ جا نمی رسه|
[ترجمه گوگل] او در کارش به جایی نمی رسد[ترجمه ترگمان] اون تو کارش هیچ جایی نمیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید