notability

/ˌnoʊtəˈbɪlɪti//ˌnəʊtəˈbɪlɪti/

معنی: شهرت، برجستگی، اهمیت
معانی دیگر: آدم جالب توجه، آدم سزاوار، آدم برجسته

جمله های نمونه

1. One reason for Knudsen's notability was that his father had once been president of GM.
[ترجمه گوگل]یکی از دلایل شهرت نادسن این بود که پدرش زمانی رئیس جنرال موتورز بوده است
[ترجمه ترگمان]یکی از دلایل سرشناسی وی این بود که پدرش یکبار رئیس جمهور GM شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The condition of traffic is very convenient, notability superiority to the zone.
[ترجمه گوگل]وضعیت ترافیک بسیار راحت است، قابل توجه برتری به منطقه است
[ترجمه ترگمان]شرط رفت و آمد ترافیک بسیار مناسب و سرشناسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. With Brandy that fruit raw material brings on other, respond to the name adding fruit, Calvados, Cherry Brandy etc., their notability is far inferior to that the former is big but.
[ترجمه گوگل]با براندی که مواد خام میوه به ارمغان می آورد، به نام افزودن میوه، کالوادوس، براندی گیلاس و غیره پاسخ دهید، شهرت آنها بسیار پایین تر از آن است که اولی بزرگ است اما
[ترجمه ترگمان]با برندی که مواد خام میوه به چیزهای دیگر می آورد، به نام اضافه کردن میوه، Calvados، گیلاس گیلاس و غیره پاسخ می دهند، سرشناسی آن ها بسیار پایین تر از این است که اولی بزرگ است، اما
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. How is the product opened at present in Chinese notability?
[ترجمه گوگل]در حال حاضر این محصول در قابل توجه چینی چگونه باز می شود؟
[ترجمه ترگمان]محصول در سرشناسی چینی چگونه باز می شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Jimmy Wales, the founder of Wikipedia, has himself fallen foul of these tricky notability criteria.
[ترجمه گوگل]جیمی ولز، بنیانگذار ویکی‌پدیا، خود از این معیارهای برجسته بودن نادیده گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]جیمی ولز، موسس ویکی پدیا، خود را از معیارهای سرشناسی شناخته شده محروم کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If the information is not available elsewhere on the web, its notability cannot be assessed by Google .
[ترجمه گوگل]اگر اطلاعات در جای دیگری از وب در دسترس نباشد، Google نمی‌تواند شاخص بودن آن را ارزیابی کند
[ترجمه ترگمان]اگر اطلاعات در جای دیگری روی وب موجود نباشد، سرشناسی آن را نمی توان توسط گوگل ارزیابی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شهرت (اسم)
stand, attribute, report, reputation, fame, popularity, odor, glory, celebrity, renown, grapevine, esteem, notability

برجستگی (اسم)
jut, relief, eminence, knob, swell, boss, prominence, salience, saliency, ness, eminency, flange, notability

اهمیت (اسم)
matter, significance, emphasis, stress, circumstance, gravity, magnitude, moment, pith, valor, importance, dimension, notability

انگلیسی به انگلیسی

• respectability, worthiness to be noted; important personage (british)

پیشنهاد کاربران

بپرس