nominally

/ˈnɑːmənəli//ˈnɒmɪnəli/

اسما، صورا، ظاهرا، با ذکر نام، بنام، لفظا، در صورت ظاهر

بررسی کلمه

قید ( adverb )
• : تعریف: by or according to name; in name; purportedly.

- He was nominally in charge of the project.
[ترجمه موسی] او به صورت تشریفاتی ( به صورت اسمی ) مسئول این پروژه بود.
|
[ترجمه عماد قمری] او در ظاهر مسئول پروژه بود.
|
[ترجمه گوگل] او اسماً مسئول این پروژه بود
[ترجمه ترگمان] او مسئول این پروژه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. that country is nominally but not actually independent
آن کشور اسما مستقل است ولی نه بالفعل

2. The company could not indicate a person even nominally responsible for staff training.
[ترجمه موسی] این شرکت نمی تواند شخصی را که حتی اسماً ( عنواناً ) مسئول آموزش کارکنان است معرفی کند.
|
[ترجمه گوگل]این شرکت نمی‌توانست شخصی را حتی به طور اسمی مسئول آموزش کارکنان معرفی کند
[ترجمه ترگمان]این شرکت نمی تواند نشان دهد که فرد حتی مسئول آموزش کارکنان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Dad, nominally a Methodist, entered Churches only for weddings and funerals.
[ترجمه گوگل]پدر، که اسماً متدیست بود، فقط برای مراسم عروسی و تشییع جنازه وارد کلیساها می شد
[ترجمه ترگمان]پدر، اسما یک متدیست مذهب بود و فقط برای عروسی و مراسم تدفین به کلیسا وارد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was nominally in charge of his father's printing company.
[ترجمه گوگل]او اسماً مسئول چاپخانه پدرش بود
[ترجمه ترگمان]او اسما شرکت printing پدرش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Nominally she is the secretary, but for all practical purposes she runs the place.
[ترجمه گوگل]او به طور اسمی منشی است، اما برای تمام اهداف عملی او این مکان را اداره می کند
[ترجمه ترگمان]او منشی است، اما برای تمام اهداف عملی، او این مکان را اداره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was nominally in charge of the company.
[ترجمه زهرا] او اسما مسئول شرکت بود
|
[ترجمه گوگل]او اسماً مسئول این شرکت بود
[ترجمه ترگمان]او اسما شرکت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The province is nominally independent.
[ترجمه زهرا] این استان اسماً مستقل است
|
[ترجمه گوگل]این استان اسماً مستقل است
[ترجمه ترگمان]این استان رسما مستقل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Under the agreement, two nominally private organizations were established to issue visas and represent the interests of the two governments.
[ترجمه گوگل]بر اساس این قرارداد، دو سازمان اسماً خصوصی برای صدور ویزا و نمایندگی از منافع دو دولت تأسیس شد
[ترجمه ترگمان]تحت این قرارداد، دو سازمان رسما خصوصی برای صدور روادید و نماینده منافع دو دولت تاسیس شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Robin's nominally in charge of a large slice of the investigation.
[ترجمه گوگل]رابین اسماً مسئول بخش بزرگی از تحقیقات است
[ترجمه ترگمان]اسم رابین شامل یک تکه بزرگ از تحقیقات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The dynamite was split between Eta, then nominally observing a unilateral ceasefire, and the Bretons.
[ترجمه گوگل]دینامیت بین اتا، که در آن زمان به طور اسمی آتش بس یک جانبه را رعایت می کرد، و برتون ها تقسیم شد
[ترجمه ترگمان]دینامیت بین Eta تقسیم شده بود، و سپس اسما یک آتش بس یک جانبه و the را مشاهده می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In 1783 she proceeded to annex the nominally independent Crimea and to construct a large Black Sea fleet.
[ترجمه گوگل]در سال 1783 او اقدام به الحاق کریمه به طور اسمی مستقل و ساخت ناوگان بزرگ دریای سیاه کرد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۷۸۳ او به ملحق شدن به the مستقل کریمه و ساخت ناوگانی بزرگ دریای سیاه ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The reason for this was that the nominally dry samples were not oven-dried and would contain small amounts of remaining pore fluids.
[ترجمه گوگل]دلیل این امر این بود که نمونه‌های خشک اسمی در آون خشک نشده بودند و حاوی مقادیر کمی مایعات منفذی باقی مانده بودند
[ترجمه ترگمان]دلیل این امر این بود که نمونه های nominally خشک، خشک و خشک نبودند و حاوی مقادیر کمی از سیال های باقیمانده باقیمانده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Grunwick dispute is still nominally dragging on.
[ترجمه گوگل]مناقشه گرونویک هنوز به طور اسمی ادامه دارد
[ترجمه ترگمان]مشاجره Grunwick هنوز در حال انجام دادن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Although nominally in charge, control was slipping from his grasp.
[ترجمه گوگل]اگرچه اسماً مسئول بود، اما کنترل از دست او خارج شد
[ترجمه ترگمان]هرچند که اسما رئیس بودند، کنترل از چنگش در آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a nominal way

پیشنهاد کاربران

با نامِ
( عامیانه ) روی کاغذ
( طبق فرهنگ وبستر )
تخمینی: The pipe's nominal size
رضایت بخش: Everything was nominal during the launch.
nominally ( adj ) =در ظاهر، ظاهراً، اسماً، بنام، لفظاً ( به طور لفظی ) ، عنواناً، به صورت اسمی، به طور نمادین، به صورت سمبلیک، به صورت تشریفاتی
Definition = در نام یا فکر اما نه در واقعیت ، یا نه به عنوان واقعی همه چیز/با توجه به آنچه چیزی یا کسی گفته می شود ، اگرچه آنها در واقع آن چیز نیستند/هنگام صحبت در مورد قیمت ها یا نرخ هایی که در حال حاضر صحیح هستند اما تأثیر تورم را نشان نمی دهند ، استفاده می شود/
...
[مشاهده متن کامل]

examples:
1 - she was nominally successful as an actress.
آن زن اسماً به عنوان یک بازیگر موفق شناخته بود. ( او اسماً یک هنرپیشه موفق بود )
2 - The province is nominally independent.
این ایالت در ظاهر مستقل است.
3 - While nominally a film student, Barnett had no aspirations of a career behind the camera.
در حالی که در ظاهر دانشجوی رشته سینما بود ، بارنت هیچ آرزویی برای حرفه ی پشت دوربین نداشت.
4 - He remains nominally in charge, but because he has no access to the factory he has almost nothing to do.
او ظاهراً متصدی ( مسئول ) باقی می ماند ، اما از آنجا که به کارخانه دسترسی ندارد تقریباً کاری برای انجام دادن ندارد.
5 - The charity was, at least nominally, supervised by the government.
این موسسه خیریه حداقل به صورت لفظی تحت نظارت دولت بود.
6 - assets nominally valued at about $120 billion
دارایی های بنام حدود 120 میلیارد دلار ارزش گذاری شده است.

به طور اسمی
به طور نامی

بپرس