no longer

/noʊ ˈlɔŋgər//noʊ ˈlɔŋgər/

جمله های نمونه

1. No longer pipe, no longer dance.
[ترجمه فریبا دیبافر] دیگه مثل قبلنا چپق نمیکشید و نمیرقصید
|
[ترجمه پیمان] دیگه مثل قبل نه پیپ میکشید ونه میرقصید
|
[ترجمه گوگل]دیگر لوله نیست، دیگر رقص نیست
[ترجمه ترگمان]دیگر چپق نمی کشید و دیگر نمی رقصم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. When she lost her job they could no longer sustain their expensive lifestyle.
[ترجمه علیرضایگانه شناس] وقتی شغلش راازدست داددیگرنمیتونستندزندگی پرهزینه شان راحفظ کنند
|
[ترجمه گوگل]وقتی او شغل خود را از دست داد، دیگر نمی توانستند سبک زندگی گران قیمت خود را حفظ کنند
[ترجمه ترگمان]زمانی که شغلش را از دست داد، دیگر نمی توانستند زندگی پر هزینه خود را حفظ کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Your credit card is no longer valid.
[ترجمه گوگل]کارت اعتباری شما دیگر معتبر نیست
[ترجمه ترگمان]کارت اعتباریتون دیگه اعتبار نداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They no longer advertise alcohol or cigarettes at sporting events.
[ترجمه گوگل]آنها دیگر در رویدادهای ورزشی الکل یا سیگار را تبلیغ نمی کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها دیگر الکل و سیگار را در مسابقات ورزشی تبلیغ نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. That is an oil well that no longer produces.
[ترجمه گوگل]این یک چاه نفت است که دیگر تولید نمی کند
[ترجمه ترگمان]این یک چاه نفت است که دیگر تولید نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They wonder if their community is no longer insulated from big city problems.
[ترجمه گوگل]آنها تعجب می کنند که آیا جامعه آنها دیگر از مشکلات شهرهای بزرگ مصون نیست
[ترجمه ترگمان]آن ها ابراز شگفتی می کنند که آیا جامعه آن ها دیگر از مشکلات بزرگ شهر جدا نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There is no longer any stigma to being divorced.
[ترجمه گوگل]دیگر هیچ انگی برای طلاق وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]دیگر ننگی برای طلاق وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The soil was so badly eroded it could no longer sustain crop production.
[ترجمه گوگل]خاک آنقدر فرسایش یافته بود که دیگر نمی توانست تولید محصول را حفظ کند
[ترجمه ترگمان]خاک به شدت فرسوده شده بود و دیگر نتوانست تولید محصول را تحمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The commercial telephone service was no longer operative.
[ترجمه گوگل]خدمات تلفن تجاری دیگر کار نمی کرد
[ترجمه ترگمان]سرویس پیام بازرگانی دیگر مامور نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Once water begins to boil,its temperature no longer rises.
[ترجمه گوگل]هنگامی که آب شروع به جوشیدن می کند، دمای آن دیگر افزایش نمی یابد
[ترجمه ترگمان]زمانی که آب شروع به جوشیدن می کند، درجه حرارت آن دیگر افزایش نمی یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It distressed her that she and Charles no longer socialized with old friends.
[ترجمه گوگل]این که او و چارلز دیگر با دوستان قدیمی معاشرت نمی کردند او را ناراحت می کرد
[ترجمه ترگمان]او را ناراحت کرد که او و چارلز دیگر با دوستان قدیمی معاشرت نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Vegetarians are no longer dismissed as cranks.
[ترجمه گوگل]گیاه خواران دیگر به عنوان کرانک رد نمی شوند
[ترجمه ترگمان]Vegetarians دیگر به عنوان cranks رد نمی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The law is no longer effective.
[ترجمه گوگل]قانون دیگر کارایی ندارد
[ترجمه ترگمان]قانون دیگر موثر نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The only thing you can do when you no longer have something is not to forget.
[ترجمه گوگل]تنها کاری که وقتی دیگر چیزی ندارید می توانید انجام دهید این است که فراموش نکنید
[ترجمه ترگمان]تنها کاری که می توانید انجام بدهید، وقتی که دیگر چیزی برای فراموش کردن ندارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Now he's grown up he no longer takes any interest in his stamp collection: he's lost all interest in it.
[ترجمه گوگل]حالا او بزرگ شده است و دیگر هیچ علاقه ای به مجموعه تمبرهایش ندارد: او تمام علاقه اش را به آن از دست داده است
[ترجمه ترگمان]حالا بزرگ شده است دیگر علاقه ای به کلکسیون stamp ندارد؛ همه چیز را در آن از دست داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• no more, not any more

پیشنهاد کاربران

If, God forbid, the country is confronted with this bitter, difficult fate — that is, an aging population — there will no longer be any remedy for this.
اگر خدای نکرده کشور با این عاقبت تلخ و دشوار مواجه بشود، یعنی پیری جمعیت، �دیگر� هیچ چاره و علاجی برای آن وجود نخواهد داشت.
دیگه ( منفی کردن فعل )
مثال:they no longer care
اونها دیگه اهمیتی نمیدن
منبعد
از این به بعد
I'm no longer in charge here
من دیگه مسئول اینجا نیستم
forgiveness may mean that I no longer care
بخشش شاید به این معنی باشد که دیگه برام مهم نیست و توجه نمی کنم
no longer مثل any more یا any longer هست فقط کمی رسمی تره.
به هیچ روی،
بیش از این. . . نیست.
اشتباه کردی
باید می نوشتی:
. I no longer believe in you
I no longer believe you
من دیگه بهت باور ندارم
دیگر نیست ، نه دیگر نیست
پس از این - زین پس - من بعد ( پس توبه و پرهیزم کز عشق تو باطل شد. . . من بعد بر آن شرطم کز توبه بپرهیزم - - - - من بعد بیخ صحبت اغیار برکنم. . . در باغ دل رها نکنم جز جمال دوست، سعدی شیرازی علیه الرحمه )
دیگه
I no longer love you
دیگه دوست ندارم.
any longer/no longer/no more : دیگه
For example: I go to the English class no more
( دیگه به کلاس انگلیسی نمیرم )
دیگر نه / دیگر نیست
بیش از . . . نباشد و یا نیست
نه بیش از . .
Their ‘intervention’ can no longer be regarded as ‘interference’
مداخله آنها دیگر نمی تواند فضولی تلقی شود.
دیگرنه
چیزی که تا یک زمانی اعتبار و کاربرد و وجود داشته ولی از الان به بعد دیگه وضعیت سابق رو نداره
دیگر . . . . . نیست
No longer soft
دیگر نرم نیست
Youre no longer of our boss
تو بیشتر از این رئیس ما نیستی
دیگر/از این پس. . . نیست
دیگه ( به مفهوم منفی )
i no longer need دیگه لازم ندارم
in the past but not now:در گذشته اما نه اکنون:
این ساختمان دیگر استفاده نمی شود . This building is no longer used.
She doesn't work here any longer. او دیگر در اینجا کار نمی کند
No longer, not any longer دیگر نه.
...
[مشاهده متن کامل]

We use no longer or not any longer to talk about the end of an action or state. No longer is more formal:
One day I could stand it no longer.
I couldn’t stand it any longer. I walked out and didn’t go back.
No longer often comes in the normal mid position for adverbs ( between the subject and main verb, or after the modal verb or first auxiliary verb, or after be as a main verb ) , especially in more formal styles:
She no longer wears the dull colours of her former life and now dresses in bright, fashionable clothes.
In very formal styles, we can use no longer in front position, with the subject and verb inverted:
No longer does he dream of becoming famous. He knows his life will be very ordinary.
No longer or not any longer are the opposite of still.
We use Not any longer as a response on its own. However, we don’t use No longer as a response on its own:
A:
? Are you still living in London
B:
. Not any longer

Not any more
دیگر نه
دیگر نه مثل گذشته، دیگر نه همچون گذشته. برای مثال: دیگر همچون گذشته نمی توان. . . . . .
دیگر نه، دیگر نیست
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٧)

بپرس