nightmare

/ˈnaɪtˌmer//ˈnaɪtmeə/

معنی: کابوس، بختک، خفتک، خواب ناراحت کننده و غم افزا
معانی دیگر: (مجازی) هر تجربه ی وحشتناک، (در اصل) روح خبیثی که معتقد بودند اشخاص خوابیده را خفه می کند، خفتو، خواب بد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: nightmarish (adj.)
(1) تعریف: a terrifying or distressing dream.
مترادف: incubus
مشابه: dream

- She woke up from a terrible nightmare in which she was being buried alive.
[ترجمه S.P.Z] او از یک کابوس وحشتناک که در ان زنده دفن شده بود ، بیدار شد
|
[ترجمه گوگل] او از یک کابوس وحشتناک بیدار شد که در آن او را زنده به گور می کردند
[ترجمه ترگمان] او از کابوسی وحشتناک بیدار شد و او را زنده دفن کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: an experience, event, or state of mind suggestive of a terrible dream.
مترادف: ordeal
مشابه: horror, terror, torture

- The trip was a nightmare, beginning with the car being broken into on the first night.
[ترجمه مهديه] سفر وحشتناکی بود . با خراب شدن ماشین در شب اول شروع شد.
|
[ترجمه گوگل] سفر یک کابوس بود و با شکسته شدن ماشین در شب اول شروع شد
[ترجمه ترگمان] این سفر کابوسی بود که با اتومبیل در شب اول شروع به شکسته شدن کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The exam was a nightmare, and he knew there was little chance of his passing.
[ترجمه امین جهانگرد] آزمون ی کابوس بود، و او میدانست که شانس کمی برای قبول شدن داره.
|
[ترجمه گوگل] امتحان یک کابوس بود و او می دانست که شانس کمی برای قبولی اش وجود دارد
[ترجمه ترگمان] امتحان یک کابوس بود و او می دانست که فرصت زیادی برای عبور از او وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the nightmare of atomic war
کابوس جنگ اتمی

2. it looked like a terrible nightmare
گویی کابوس وحشتناکی بود.

3. It was unreal. Like some crazy childhood nightmare.
[ترجمه ستاره ابراهیمی] مثل بعضی از کابوس های مسخره دوران کودکی غیر واقعی بود
|
[ترجمه گوگل]غیر واقعی بود مثل یک کابوس دیوانه وار کودکی
[ترجمه ترگمان]غیر واقعی بود مثل یه کابوس دوران کودکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I had a nightmare about being drowned in a lake.
[ترجمه ستاره ابراهیمی] من کابوس غرق شدن در یک دریاچه را دیدم
|
[ترجمه گوگل]من کابوس غرق شدن در دریاچه را دیدم
[ترجمه ترگمان]من یه کابوس دیدم که تو دریاچه غرق شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Life with him was a nightmare.
[ترجمه امیر حسین علیزاده] زندگی برای لو کابوس بود
|
[ترجمه گوگل]زندگی با او یک کابوس بود
[ترجمه ترگمان]زندگی با او کابوسی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She has a recurring nightmare about being stuck in a lift.
[ترجمه گوگل]او یک کابوس مکرر در مورد گیرکردن در آسانسور می بیند
[ترجمه ترگمان]اون یه کابوس میبینه که تو آسانسور گیر کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I was glad to awake from such a nightmare.
[ترجمه امین جهانگرد] خوشحال بودم که از همچین کابوسی بیدار شدم
|
[ترجمه گوگل]خوشحال بودم که از چنین کابوس بیدار شدم
[ترجمه ترگمان]من خوشحال بودم که از این کابوس بیدار شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Travelling on those bad mountain roads is a nightmare.
[ترجمه گوگل]سفر در آن جاده های بد کوهستانی یک کابوس است
[ترجمه ترگمان]سفر بر روی جاده های ناهموار کوهستانی یک کابوس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I woke up from the nightmare in a cold sweat.
[ترجمه امین جهانگرد] در حالی که عرق سرد کرده بودم از خواب کابوسی بیدار شدم
|
[ترجمه گوگل]با عرق سرد از کابوس بیدار شدم
[ترجمه ترگمان]با عرق سردی از خواب بیدار شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Losing a child is most people's worst nightmare.
[ترجمه ستاره ابراهیمی] وحشتناک ترین کابوس بیشتر آدم ها ، از دست دادن بچه است
|
[ترجمه گوگل]از دست دادن فرزند بدترین کابوس اکثر مردم است
[ترجمه ترگمان]از دست دادن یک کودک بدترین کابوس مردم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It was hard to describe the nightmare she had lived through.
[ترجمه گوگل]توصیف کابوسی که او در آن زندگی کرده بود دشوار بود
[ترجمه ترگمان]توصیف آن کابوسی که او در آن زندگی کرده بود دشوار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The trip turned into a nightmare when they both got sick.
[ترجمه گوگل]این سفر زمانی که هر دو بیمار شدند به یک کابوس تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]وقتی هر دو مریض شدند، سفر به کابوس تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The whole journey was a nightmare - we lost our luggage and we arrived two days late.
[ترجمه گوگل]کل سفر یک کابوس بود - چمدانمان را گم کردیم و با دو روز تاخیر رسیدیم
[ترجمه ترگمان]تمام سفر یک کابوس بود - ما luggage را از دست دادیم و دو روز دیر رسیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Nobody knows what's going on-it's a nightmare!
[ترجمه گوگل]هیچ کس نمی داند چه خبر است - این یک کابوس است!
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نمی داند چه خبر است - کابوس است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. LeFanu suffered all his life from a recurrent nightmare that he was trapped in a falling house.
[ترجمه گوگل]LeFanu تمام زندگی خود را از یک کابوس مکرر رنج می برد که در یک خانه در حال سقوط به دام افتاده بود
[ترجمه ترگمان]LeFanu زندگی او را از یک کابوس دو بار تحمل کرده بود که در یک خانه سقوط کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کابوس (اسم)
mare, incubus, nightmare

بختک (اسم)
mare, incubus, nightmare

خفتک (اسم)
nightmare

خواب ناراحت کننده و غم افزا (اسم)
nightmare

انگلیسی به انگلیسی

• frightening dream; experience suggestive of a nightmare
a nightmare is a very frightening dream.
a nightmare is also a very frightening or unpleasant situation or time.

پیشنهاد کاربران

کابوس و خواب وحشتناک
کابوس
Example :
And Kratos cast himself from the highest mountain in all of Greece. after 10 years of suffering, 10 years of endless nightmares, it would finally come to an end. Death would be his escape from madness. But it had not always been this way. kratos had once been a champion of the gods.
...
[مشاهده متن کامل]

و کریتوس خود را از بلندترین کوه در تمام یونان پرتاب کرد. بعد از 10 سال رنج، 10 سال کابوس بی پایان، بالاخره به پایان می رسید. مردن برای او به منزله ی راهی برای فرار از جنون بود. اما همیشه اینطور نبوده است. کریتوس زمانی قهرمان خدایان بود.

کابوس
اسم یکی از اهنگ های هالزی
یک معنی دیگه هم میتونه چالش برانگیز باشه
تو جدول سودوکو آخرین مرحله اش دقیقا همین واژه است nightmare
1. چیزی که از آن می ترسند
2. خواب هولناکی که در آن خواب بیننده احساس درماندگی، اضطراب شدید، اندوه و غیره می کند.
3. حالت، فکر یا تجربه ای که حاکی از یک کابوس است
4. فولکلور; منسوخ شده
یک روح شیطانی که اعتقاد بر این است که افراد در خواب را تسخیر کرده و خفه می کند
Frightening dream
معنیش کابوس میشه و اسم شخصیت های five nights at Freddy's چهار هستش مثل nightmare foxy
frightening dream
کابوس
خواب وحشتناک یا ناخوشایند
کابوس
بختک
داشتن شب ناآرام

کابوس
بختک
عجیب
ناخوشایند
کابوس
کابوس : کاب - اوس :به گُمان هم ریشه با واژهء پارسی:
کاب = خواب ، خاب ؛ اوس = اوش ، وَش
کابوس = خوابوش ، خابوش ، خابوَش
گزینه های دیگر :
بَدخُفت ، دُشخُفت ، بَدخُسب ، دُشخُسب ، خُسبَک ، خُسب ( از خُسبیدن ) ، خُفت ( از خُفتن ) ؛ می توان خُفت یا خُسب را با مینه ء بد ، بی خوش ، آخوش ، ناخوش فهمید
...
[مشاهده متن کامل]


یه معنی دیگه این کلمه"وحشتناک" ئه.
Nightmare: ( Informal ) an experience that is very unpleasant.
Example : The journey was a nightmare.
کابوس
nightcap=مشروب قبل از خواب
nightmare= کابوس
کابوس
تجربه ی خیلی ناخوشایند
کابوس شبانه، مثال Did you get a nightmare کابوس دیدی? ( get nightmare or have nightmare یعنی کابوس داشتن، کابوس دیدن ) I have nightmares every night من هرشب دارم کابوس میبینم.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس