newness


تازگی - نوی

جمله های نمونه

1. The board acknowledges problems which arise from the newness of the approach.
[ترجمه گوگل]هیئت مدیره مشکلات ناشی از جدید بودن رویکرد را تصدیق می کند
[ترجمه ترگمان]هییت مدیره مشکلات ناشی از تازگی رویکرد را تایید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He's still excited because of the newness of the position.
[ترجمه گوگل]او هنوز به دلیل جدید بودن موقعیت هیجان زده است
[ترجمه ترگمان]او هنوز به خاطر تازگی وضع و تازگی وضع هیجان زده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His reviews avoided the pitfalls of exotica and newness, drawing attention instead to the varied formal qualities of the writing.
[ترجمه گوگل]نقدهای او از تله‌های عجیب و غریب و جدید دوری می‌کرد و در عوض توجه را به کیفیت‌های فرمی متنوع نوشتار جلب می‌کرد
[ترجمه ترگمان]انتقادات او از مشکلات of و تازگی avoided، و به جای این که به کیفیت های مختلف رسمی نوشتاری توجه کنند، توجه او را به خود جلب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She smelt the newness of his clothes, his tweed jacket, the soft shirt, the corduroys.
[ترجمه گوگل]بوی نو بودن لباس هایش، ژاکت توییدش، پیراهن نرم، کت و شلوارهایش را حس کرد
[ترجمه ترگمان]بوی تازگی لباسش، ژاکت پشمی، پیراهن نرم و شلوار مخملی را بو کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Newness in physics is merely the newness of arrangements or combinations.
[ترجمه گوگل]تازگی در فیزیک صرفاً جدید بودن ترتیبات یا ترکیبات است
[ترجمه ترگمان]newness در فیزیک صرفا تازگی آرایش یا ترکیبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Be open to the newness and significance of each moment.
[ترجمه مجید حاجتمند] تازگی و اهمیت لحظات را دریاب
|
[ترجمه گوگل]پذیرای تازگی و اهمیت هر لحظه باشید
[ترجمه ترگمان]به تازگی و اهمیت هر لحظه باز باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The funny thing about marriage is that the newness soon wears off.
[ترجمه گوگل]نکته خنده دار در مورد ازدواج این است که تازگی به زودی از بین می رود
[ترجمه ترگمان]چیز خنده داری که در مورد ازدواج وجود دارد این است که تازگی به زودی از بین می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I wonder if after one year, all the "newness" and " specialness " will wear off and my colleagues won't consider me a foreigner.
[ترجمه گوگل]نمی دانم آیا بعد از یک سال همه «تازه» و «خاص بودن» از بین می رود و همکارانم مرا یک خارجی نمی دانند
[ترجمه ترگمان]نمی دانم بعد از یک سال، تمام \"تازگی\" و \"specialness\" از بین خواهند رفت و همکارانم مرا یک خارجی نخواهند دانست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I stopped noticing India's newness, oldness and juxtapositioned-ness.
[ترجمه گوگل]دیگر متوجه جدید بودن، کهنگی و کنار هم قرار گرفتن هند نشدم
[ترجمه ترگمان]متوجه تازگی هندوستان، oldness و juxtapositioned شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. ICD is characterized by its newness, comprehensiveness and meticulousness.
[ترجمه گوگل]ویژگی ICD جدید بودن، جامع بودن و دقیق بودن آن است
[ترجمه ترگمان]ICD با تازگی، جامعیت و meticulousness شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We must arise to a newness of life.
[ترجمه گوگل]ما باید به یک زندگی جدید برخاستیم
[ترجمه ترگمان]باید برای تازگی زندگی پیش برویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. "Tradition" and "newness" melting into a whole, is the basic value standard to evaluate a bookmaking of literature history.
[ترجمه گوگل]ذوب «سنت» و «تازه» در یک کل، معیار ارزشی اساسی برای ارزیابی کتاب‌سازی تاریخ ادبیات است
[ترجمه ترگمان]\"سنت\" و \"تازگی\" در حال ذوب شدن به یک کل، استاندارد ارزشی پایه ای برای ارزیابی a تاریخچه ادبیات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Q How are the newness and distinctiveness of a design assessed?
[ترجمه گوگل]Q جدید بودن و متمایز بودن یک طرح چگونه ارزیابی می شود؟
[ترجمه ترگمان]اهمیت تازگی و تمایز یک طرح ارزیابی شده کدامند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Then, when the newness wears off, they begin to hate the new culture.
[ترجمه گوگل]سپس، وقتی تازگی از بین می رود، شروع به نفرت از فرهنگ جدید می کنند
[ترجمه ترگمان]سپس، وقتی تازگی نو می شود، شروع به تنفر از فرهنگ جدید می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Playfulness and a zest for newness infuse your realtionship.
[ترجمه گوگل]بازیگوشی و میل به تازگی رابطه واقعی شما را القا می کند
[ترجمه ترگمان]تراشه پوست پرتقال و تراشه پوست پرتقال، تراشه پوست پرتقال را پر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• state of being new; novelty

پیشنهاد کاربران

بکر
نوگَشتِگی،
نو شدن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : newness / news
✅️ صفت ( adjective ) : new / newsy
✅️ قید ( adverb ) : newly
نو بودگی ، نو پدیدگی ، نو پیدایی ، نو پدیداری ،
جدیدی، نوینی، نوین بودگی، نوظهوری، طراوت، تروتازگی، تاخر، غرابت، ناشناختگی، نوپایی، نورسیدگی، بداعت

بپرس