neurohormone


(زیست شناسی) هورمون ساخته شده توسط بافت عصبی، هورمون عصبی، گیزن پیی

جمله های نمونه

1. This cardiac neurohormone is secreted from the ventricles in response to volume expansion and pressure overload.
[ترجمه گوگل]این هورمون عصبی قلبی در پاسخ به افزایش حجم و اضافه بار فشار از بطن ها ترشح می شود
[ترجمه ترگمان]این neurohormone قلبی در واکنش به انبساط حجمی و اضافه بار فشار، از the ترشح می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Lust is enhanced by dopamine, a neurohormone produced by the hypothalamus that in turn triggers the release of testosterone, the hormone that drives sexual desire.
[ترجمه گوگل]شهوت توسط دوپامین تقویت می شود، یک هورمون عصبی تولید شده توسط هیپوتالاموس که به نوبه خود باعث ترشح تستوسترون می شود، هورمونی که میل جنسی را تحریک می کند
[ترجمه ترگمان]دوپامین توسط دوپامین افزایش می یابد، a تولید شده توسط هیپوتالاموس که به نوبه خود باعث انتشار هورمون testosterone می شود، هورمونی که تمایلات جنسی را تحریک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Brain natriuretic peptide ( BNP ) is a neurohormone secreted mainly in the cardiac ventricles.
[ترجمه گوگل]پپتید ناتریورتیک مغز (BNP) یک هورمون عصبی است که عمدتاً در بطن‌های قلب ترشح می‌شود
[ترجمه ترگمان]مغز natriuretic پپتید یک BNP است که عمدتا در the قلبی ترشح می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Conclusion Monamine neurohormone transmitter in poststroke depression animal models decreased signify -cantly.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری فرستنده نوروهورمون مونامین در مدل‌های حیوانی افسردگی پس از سکته به میزان قابل توجهی کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری یک فرستنده neurohormone در مدل های حیوانی افسردگی به طور محسوسی کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Objective B-type natriuretic peptide(BNP) is a neurohormone with diuretic, natriuretic and vasorelaxant properties, which synthesized in the cardiac ventricles.
[ترجمه گوگل]پپتید ناتریورتیک نوع B هدف (BNP) یک هورمون عصبی با خواص ادرارآور، ناتریورتیک و شل کننده عروق است که در بطن های قلب سنتز می شود
[ترجمه ترگمان]هدف B - نوع natriuretic پپتید یک neurohormone با خواص diuretic، natriuretic و vasorelaxant است که در بطن قلبی سنتز می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Thus, it is a key therapy to inhibit the vicious cycle of neurohormone and ventricular remodeling.
[ترجمه گوگل]بنابراین، این یک درمان کلیدی برای مهار چرخه معیوب هورمون عصبی و بازسازی بطن است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، این یک درمان کلیدی برای مهار چرخه معیوب of و remodeling است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The above mentioned results probably provided ultrastructural evidence for the regulatory mechanism of the neurohormone releasing in the neurohypophysis for the first time.
[ترجمه گوگل]نتایج ذکر شده در بالا احتمالاً برای اولین بار شواهد فراساختاری را برای مکانیسم تنظیمی آزادسازی هورمون عصبی در نوروهیپوفیز ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]نتایج ذکر شده در بالا به احتمال زیاد شواهدی را برای مکانیزم تنظیمی of برای اولین بار در the ارایه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Recent studies suggested that in addition to the abnormal activation of neurohormone, the activation of immunity which is indicated by cytokines increase also plays an important role in CHF.
[ترجمه گوگل]مطالعات اخیر نشان می دهد که علاوه بر فعال شدن غیر طبیعی هورمون عصبی، فعال شدن ایمنی که با افزایش سیتوکین ها مشخص می شود نیز نقش مهمی در CHF ایفا می کند
[ترجمه ترگمان]مطالعات اخیر نشان داد که علاوه بر فعال سازی غیر عادی of، فعال سازی ایمنی که by افزایش می یابد نیز نقش مهمی در CHF ایفا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The effects of Cysteamine (CS) and Diludine on performance, neurohormone and endocrine hormone, protein and carcass characteristics were studied in finishing pigs.
[ترجمه گوگل]اثرات سیستامین (CS) و دیلودین بر عملکرد، هورمون عصبی و هورمون غدد درون ریز، پروتئین و ویژگی‌های لاشه در خوک‌های تکمیلی مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]اثرات of (CS)و Diludine بر عملکرد، هورمون neurohormone و غدد درون ریز، خصوصیات پروتیین و لاشه endocrine در پایان دادن به pigs مورد مطالعه قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس