netted


معنی: مشبک
معانی دیگر: داموار

جمله های نمونه

1. he netted $100,000 a year from the restaurant
او سالی صدهزار دلار خرج در رفته از رستوران به دست می آورد.

2. john netted ten big fish in five minutes
جان در پنج دقیقه ده ماهی بزرگ را با تور گرفت.

3. she's netted herself a rich husband
او شوهر پولداری به تور زده است.

4. the manhunt netted the escaped prisoners
پس از تعقیب و جستجو،پلیس موفق به دستگیری زندانیان فراری شد.

5. the restaurant netted $100,000 a year
رستوران سالی صدهزار دلار درآمد خالص (خرج در رفته) داشت.

6. war experiences netted him many medals and much glory
تجربیات جنگی برای او مدال های متعدد و افتخار بسیار کسب کرد.

7. The company has recently netted several large contracts.
[ترجمه گوگل]این شرکت اخیرا چندین قرارداد بزرگ منعقد کرده است
[ترجمه ترگمان]این شرکت اخیرا چندین قرارداد بزرگ را به دام انداخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She netted £10 million from the sale of her company.
[ترجمه گوگل]او 10 میلیون پوند از فروش شرکتش به دست آورد
[ترجمه ترگمان]او ۱۰ میلیون پوند از فروش شرکت او به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was netted by an ill omen.
[ترجمه گوگل]فال بدی او را به دام انداخت
[ترجمه ترگمان]فال نیک به فال نیک گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It netted us a handsome profit.
[ترجمه گوگل]سود قابل توجهی برای ما به همراه داشت
[ترجمه ترگمان]به ما یه سود خوشگل نشون داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She has netted herself a rich husband.
[ترجمه گوگل]او برای خود یک شوهر پولدار ساخته است
[ترجمه ترگمان] اون به خودش یه شوهر ثروتمند داده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He netted the support of all of us.
[ترجمه گوگل]او از حمایت همه ما برخوردار شد
[ترجمه ترگمان] اون از همه ما حمایت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They netted a good haul of fish.
[ترجمه گوگل]آنها مقدار زیادی ماهی را تور کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها مقدار زیادی ماهی را به دام انداختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Sheringham has netted nine goals for United so far this season.
[ترجمه گوگل]شرینگهام تا اینجای فصل 9 گل برای یونایتد به ثمر رسانده است
[ترجمه ترگمان]Sheringham در این فصل نه گل برای آمریکا به دام انداخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Last year he netted a cool 3 million pounds by selling his holdings.
[ترجمه گوگل]سال گذشته او با فروش دارایی‌هایش، 3 میلیون پوند به دست آورد
[ترجمه ترگمان]سال گذشته او با فروش سهام خود، ۳ میلیون پوند به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. An undercover sweep netted 22 suspects in one evening.
[ترجمه گوگل]یک جارو مخفیانه 22 مظنون را در یک عصر به دام انداخت
[ترجمه ترگمان]یک گروه تجسس مخفیانه ۲۲ مظنون در یک شب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مشبک (صفت)
cribriform, netted, reticular, reticulated, retiform, net-like

پیشنهاد کاربران

یکی از معنی هاش
تور ی هست مثل
netted bags کیسه های توری
خالص، بدون در نظر گرفتن مخارج

بپرس