[ترجمه گوگل] او از زمان غافل است [ترجمه ترگمان] او سر وقت است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. I'm sure my boss thinks I've been neglectful of my duties recently.
[ترجمه گوگل]مطمئنم رئیسم فکر می کند اخیراً از وظایفم غفلت کرده ام [ترجمه ترگمان]مطمئنم که رئیسم فکر می کنه من اخیرا در انجام وظیفه بودم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Have I been neglectful of my friend, taking him for granted?
[ترجمه گوگل]آیا من نسبت به دوستم غفلت کرده ام و او را بدیهی تلقی کرده ام؟ [ترجمه ترگمان]آیا من از دوست خود غافل نشده ام؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She was neglectful of her clothing.
[ترجمه گوگل]از لباسش غافل بود [ترجمه ترگمان]ای نا غافل از لباس او بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She became neglectful of her appearance.
[ترجمه Haniye] او نسبت به ظاهرش بی توجه بود / از ظاهرش غافل شد
|
[ترجمه گوگل]او نسبت به ظاهر خود نادیده گرفته شد [ترجمه ترگمان]سر و کله اش پیدا شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She became more and more neglectful of her responsibilities.
[ترجمه موسی] او بیش از پیش از مسئولیت های خود غافل شد.
|
[ترجمه گوگل]او بیش از پیش از مسئولیت های خود غفلت می کرد [ترجمه ترگمان]او بیش از پیش مسئولیت های خود را به دست آورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Neglectful silence is, of course, the most perfect means of maintaining the powerful integrity of the institutional boundaries against any criticisms.
[ترجمه گوگل]البته سکوت غفلتآمیز کاملترین وسیله برای حفظ یکپارچگی قدرتمند مرزهای نهادی در برابر هرگونه انتقاد است [ترجمه ترگمان]البته سکوت مطلق، کامل ترین روش حفظ تمامیت قوی مرزه ای سازمانی در مقابل هر انتقادی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Some boys are neglectful of their appearance.
[ترجمه گوگل]برخی از پسرها به ظاهر خود بی توجهی می کنند [ترجمه ترگمان]بعضی از بچه ها سر و کله شان پیدا می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Boys are usually neglectful of their appearance.
[ترجمه گوگل]پسرها معمولاً از ظاهر خود غافل هستند [ترجمه ترگمان]پسران معمولا در ظاهر خود neglectful [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He is neglectful of his own safety.
[ترجمه گوگل]او از امنیت خود غافل است [ترجمه ترگمان]ای نا غافل از امنیت خودش است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. His anger did not make him neglectful of his promise.
[ترجمه گوگل]خشم او باعث نشد که از وعده خود غافل شود [ترجمه ترگمان]خشم او از قولی که به او داده بود سر نزده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He is neglectful of his duties.
[ترجمه گوگل]او نسبت به وظایف خود کوتاهی می کند [ترجمه ترگمان]او neglectful of است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Are you in character somber, melancholy, or neglectful?
[ترجمه گوگل]آیا از نظر شخصیتی غمگین، مالیخولیا یا غفلت هستید؟ [ترجمه ترگمان]آیا شما در خلق و خوی غم انگیز و melancholy یا neglectful هستید؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This does not mean that we have been neglectful of China.
[ترجمه گوگل]این بدان معنا نیست که ما نسبت به چین غفلت کرده ایم [ترجمه ترگمان]این به این معنا نیست که ما از چین جدا شده ایم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Take Millie who was a stone cold neglectful cocaine addict when her child was an infant and who, against all odds, turned her life around and got clean and has been a great mom to her four kids since.
[ترجمه گوگل]میلی را در نظر بگیرید که در دوران کودکی کودکش معتاد کوکائین بی توجه بود و بر خلاف همه احتمالات، زندگی خود را تغییر داد و پاک شد و از آن زمان برای چهار فرزندش مادر بزرگی بوده است [ترجمه ترگمان]مینی را در نظر بگیرید که زمانی که بچه اش یک نوزاد بود و با تمام احتمالات زندگی اش را عوض کرده بود، زندگی اش را عوض کرده و مادر بزرگ چهار فرزند او بوده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• negligent; careless, heedless; abandoning, disregarding; not cautious if someone is neglectful of someone or something, they do not look after them properly or give them the attention they deserve.
پیشنهاد کاربران
neglectful ( adj ) ( nɪˈɡlɛktfl ) =not giving enough care or attention to sth sb, e. g. neglectful parents. She became neglectful of her appearance.
neglectful ( adj ) = سر به هوا، کوتاهی کننده، فروگذار، غافل، بی توجه، غفلت آمیز، ناشی از غفلت examples: 1 - I'm sure my boss thinks I've been neglectful of my duties recently. مطمئنم که رئیس من فکر می کند اخیراً از وظایفم غافل شده ام. ... [مشاهده متن کامل]
2 - These two publications are also somewhat neglectful of party politics and the state. این دو نشریه همچنین تا حدودی از سیاست احزاب و دولت غفلت می کنند. 3 - Growing up in the deprived and sometimes neglectful group setting of orphanages may lead to a dysregulated stress system. بزرگ شدن در محله محروم و گاه غفلت جمعی وضع ظاهری یتیم خانه ها ممکن است منجر به یک سیستم تنش نامنظم شود.