negate

/nɪˈɡeɪt//nɪˈɡeɪt/

معنی: خنثی نمودن، خنثی کردن، منفی کردن، نفی کردن، بلا اثر کردن
معانی دیگر: انکار کردن، منکر شدن، ارندان کردن، بی اثر کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: negates, negating, negated
مشتقات: negater (n.), negator (n.)
(1) تعریف: to render ineffective or invalid; nullify.
مترادف: annul, invalidate, nullify, rescind, retract, revoke, void
متضاد: affirm, reinforce, validate
مشابه: abrogate, cancel, countermand, destroy, negative, neutralize, repeal, unsay, vitiate, withdraw

- Drinking alcohol partially negates the medicine's effect.
[ترجمه حسین امیری] نوشیدن الکل اثر بخشی دارو را کاهش می دهد.
|
[ترجمه علی جادری] نوشیدن الکل , تا حدودی , اثر دارو را خنثی ( بی اثر ) می کند .
|
[ترجمه گوگل] نوشیدن الکل تا حدی اثر دارو را خنثی می کند
[ترجمه ترگمان] نوشیدن الکل تا حدی اثر دارو را نفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- This statement negates what you said in your first paragraph.
[ترجمه گوگل] این عبارت آنچه را که در پاراگراف اول خود گفتید نفی می کند
[ترجمه ترگمان] این عبارت چیزی که شما در اولین پاراگراف خود گفته بودید را نفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to deny the correctness or existence of.
مترادف: deny, disallow, renounce, repudiate
متضاد: affirm, confirm
مشابه: contradict, disavow, disclaim, disown

- Atheists negate the idea of divine creation.
[ترجمه علیرضا] خداناباوران ایده ی خلقت الهی را نفی میکنند.
|
[ترجمه گوگل] بیخدایان ایده خلقت الهی را نفی می کنند
[ترجمه ترگمان] Atheists ایده ایجاد الهی را نفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. To always negate is not the way to create what is new and original.
[ترجمه گوگل]همیشه نفی کردن راهی برای خلق چیزهای جدید و بدیع نیست
[ترجمه ترگمان]نفی کردن همیشه یک راه برای خلق آن چیزی است که جدید و اصیل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He warned that to negate the results of elections would only make things worse.
[ترجمه گوگل]او هشدار داد که نفی نتایج انتخابات فقط اوضاع را بدتر می کند
[ترجمه ترگمان]او هشدار داد که نفی کردن نتایج انتخابات تنها باعث بدتر شدن اوضاع خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. How can you negate God?
[ترجمه گوگل]چگونه می توان خدا را نفی کرد؟
[ترجمه ترگمان]چطور میتونی خدا رو خنثی کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Any tinkering by users would negate the principle of a worldwide standard.
[ترجمه گوگل]هر گونه سرهم بندی توسط کاربران، اصل یک استاندارد جهانی را نفی می کند
[ترجمه ترگمان]هر گونه tinkering توسط کاربران، اصل استاندارد جهانی را خنثی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. All societies can, if they choose, negate the tragedy by altering the reward system.
[ترجمه گوگل]همه جوامع می توانند، در صورت تمایل، با تغییر سیستم پاداش، تراژدی را نفی کنند
[ترجمه ترگمان]تمام جوامع می توانند، اگر انتخاب کنند، این تراژدی را با تغییر سیستم پاداش خنثی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They overlook the human ability to negate, which lies at the root of thinking.
[ترجمه گوگل]آنها توانایی انسان برای نفی را نادیده می گیرند، که در ریشه تفکر نهفته است
[ترجمه ترگمان]آن ها توانایی انسان برای خنثی کردن را نادیده می گیرند، که در ریشه تفکر قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And real affection may negate such stances.
[ترجمه گوگل]و محبت واقعی ممکن است چنین مواضعی را نفی کند
[ترجمه ترگمان]و محبت واقعی می تواند این قبیل مواضع را نفی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. These facts negate your theory.
[ترجمه گوگل]این حقایق نظریه شما را نفی می کند
[ترجمه ترگمان]این حقایق فرضیه شما را نفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Crimes of violence do not negate law, they merely require its better enforcement.
[ترجمه گوگل]جرایم خشونت آمیز قانون را نفی نمی کند، بلکه صرفاً به اجرای بهتر آن نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]ارتکاب به خشونت این قانون را نفی نمی کند، آن ها فقط به نیروی انتظامی بهتری نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The decision would negate last year's Supreme Court ruling.
[ترجمه گوگل]این تصمیم حکم دادگاه عالی سال گذشته را نفی می کند
[ترجمه ترگمان]این تصمیم از حکم دادگاه عالی سال گذشته باطل خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There are, however, two factors which might negate or reduce liability.
[ترجمه گوگل]با این حال، دو عامل وجود دارد که ممکن است مسئولیت را نفی یا کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]با این حال، دو عامل وجود دارند که ممکن است مسیولیت را نفی یا کاهش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Our actions often negate our principles.
[ترجمه گوگل]اعمال ما اغلب اصول ما را نفی می کند
[ترجمه ترگمان]اعمال ما اغلب اصول ما را نفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They are under pressure to negate their femaleness.
[ترجمه گوگل]آنها تحت فشار هستند تا زنانگی خود را نفی کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها تحت فشار هستند تا femaleness خود را خنثی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A thinking plan to negate capillary perpetual motion is presented from thinking a physical question again.
[ترجمه گوگل]یک طرح فکری برای نفی حرکت دائمی مویرگی از فکر کردن دوباره به یک سوال فیزیکی ارائه می شود
[ترجمه ترگمان]یک طرح تفکر برای خنثی کردن حرکت دائمی مویرگ ها از تفکر فیزیکی دوباره ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This does not negate the idea of migratory aptitude.
[ترجمه گوگل]این ایده استعداد مهاجرت را نفی نمی کند
[ترجمه ترگمان]این موضوع، ایده مهاجر بودن را نفی نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خنثی نمودن (فعل)
nullify, cancel, annihilate, thwart, neutralize, negate, frustrate

خنثی کردن (فعل)
negative, annul, nullify, cancel, undo, stultify, neuter, thwart, neutralize, negate, frustrate, counteract, foil, offset, counterbalance, countervail, discomfit

منفی کردن (فعل)
negative, deduct, negate

نفی کردن (فعل)
negate

بلا اثر کردن (فعل)
negate, vitiate

تخصصی

[کامپیوتر] نفی کردن .
[برق و الکترونیک] معکوس کردن، نفی کردن
[ریاضیات] نفی کردن، نقیض گزاره ی ... را به دست آوردن

انگلیسی به انگلیسی

• deny; refute, rebut, prove something wrong; neutralize; contradict
if you negate something that someone has done, you cause it to have no value or effect; a formal word.

پیشنهاد کاربران

1 - خنثی کردن/ نمودن ، بی اثر/بلا اثر کردن
2 - نفی کردن، انکار کردن، منکر شدن
negate
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : negate / negative
✅️ اسم ( noun ) : negation / negative / negativity / negator / negativism / negativist / negativeness / negationist
✅️ صفت ( adjective ) : negative / negatory
✅️ قید ( adverb ) : negatively
ناکارآمد کردن، کنار زدن
از همون negative میاد و این حالت فعلش هست
نفی کردن ؛ بی اثر کردن
– These facts negate his theory
– Atheists negate the idea of divine creation
– Alcohol negates the effects of the drug
– Drinking alcohol partially negates the medicine's effect
to say no
نفی کردن
خنثی کردن
منکر شدن
منتفی کردن ( ساختن ) - از حیز انتفاع انداختن ( ساقط کردن ) - بی اعتبار کردن - باطل کردن
نافی/منافی/نفی کننده بودن، منافات داشتن
اجتناب کردن

cancel out
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس