nasolacrimal

جمله های نمونه

1. Objective To study the effect of nasolacrimal duct reconstruction for refractory congenital dacryocystitis with KTP laser.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه اثر بازسازی مجرای اشکی برای داکریوسیستیت مادرزادی مقاوم به درمان با لیزر KTP
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه اثر بازسازی لوله nasolacrimal برای dacryocystitis مادرزادی refractory با لیزر KTP
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Objective To explore the curative effects of antidromic nasolacrimal expansion combined with artificial nasolacrimal canal stent implantation for chronic dacryocystitis.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثرات درمانی انبساط نازواکریمال آنتی درومیک همراه با کاشت استنت مصنوعی کانال ناز اشکی برای داکریوسیستیت مزمن
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی اثرات درمانی گسترش nasolacrimal nasolacrimal همراه با stent مصنوعی کانال nasolacrimal برای کاشت stent مزمن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Nasolacrimal duct obstruction following chicken pox.
[ترجمه گوگل]انسداد مجرای اشکی به دنبال آبله مرغان
[ترجمه ترگمان]انسداد مجاری ادراری که به صورت ابله مرغان پیروی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Objective To discuss the clinical application value of nasolacrimal duct catheterization with dacryocyst incision.
[ترجمه گوگل]هدف بحث در مورد ارزش کاربرد بالینی کاتتریزاسیون مجرای اشکی با برش داکریوسیست
[ترجمه ترگمان]هدف بحث در مورد ارزش برنامه بالینی of لوله nasolacrimal با برش dacryocyst
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Conclusion: Treatment for chronic dacryocystitis by probing through nasolacrimal duct under endoscopy is better.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: درمان داکریوسیستیت مزمن با کاوش در مجرای اشکی زیر آندوسکوپی بهتر است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: درمان درده ای مزمن با کاوش از طریق لوله رحمی تحت endoscopy بهتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Methods: 10 patients with traumatic obstruction of nasolacrimal duct were treated with endoscopic transnasal dacryocystorhinostomy.
[ترجمه گوگل]روش کار: 10 بیمار با انسداد تروماتیک مجرای اشکی با داکریوسیستورینوستومی آندوسکوپی ترانس بینی تحت درمان قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]روش ها: ۱۰ بیمار با انسداد شدید مجاری nasolacrimal با endoscopic transnasal dacryocystorhinostomy درمان شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective To explore the effects of crush - massage to ameliorate lacrimal sac treating congenital obstruction nasolacrimal duct.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثرات له کردن - ماساژ برای بهبود کیسه اشکی در درمان انسداد مادرزادی مجرای اشکی
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی اثرات of - ماساژ برای بهبود کیسه اشکی در درمان آسیب های مادرزادی در مجاری ادراری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective to investigate the surgical method and its nursing care in cases of congenital nasolacrimal canal emphraxis .
[ترجمه گوگل]هدف بررسی روش جراحی و مراقبت های پرستاری آن در موارد آمفراکسی مادرزادی کانال بینی اشکی
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق در مورد روش جراحی و مراقبت پرستاری از آن در موارد بروز ناهنجاری های مادرزادی در کانال nasolacrimal
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Objective : To determine the possibility of curing chronic dacryocystitis by probing through nasolacrimal duct under endoscopy.
[ترجمه گوگل]هدف: تعیین امکان درمان داکریوسیستیت مزمن با کاوش در مجرای اشکی زیر آندوسکوپی
[ترجمه ترگمان]هدف: تعیین امکان درمان dacryocystitis مزمن با کاوش از طریق لوله رحمی تحت endoscopy
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The middle portion is the surgical area of the nasolacrimal fistulation.
[ترجمه گوگل]قسمت میانی ناحیه جراحی فیستولاسیون بینی اشکی است
[ترجمه ترگمان]بخش میانی بخش جراحی of fistulation است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective : To observe the improving methods of retrograde insertion of silicone pipe in the nasolacrimal duct.
[ترجمه گوگل]هدف: مشاهده بهبود روش های قرار دادن رتروگراد لوله سیلیکونی در مجرای اشکی
[ترجمه ترگمان]هدف: مشاهده روش های بهبود استفاده از لوله سیلیکون در لوله nasolacrimal
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Purpose To introduce the interventional procedure in the treatment of nasolacrimal duct obstruction.
[ترجمه گوگل]هدف: معرفی روش مداخله ای در درمان انسداد مجرای اشکی
[ترجمه ترگمان]هدف ارائه روش مداخله ای در درمان انسداد مجاری nasolacrimal
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Selling point: Detoxification: This product can remove the toxin on the nasolacrimal duct and lymph-vessel, remove the free radicals, and prevent the formation of wrinkles.
[ترجمه گوگل]نقطه فروش: سم زدایی: این محصول می تواند سموم مجرای اشکی و لنفاوی را از بین ببرد، رادیکال های آزاد را از بین ببرد و از ایجاد چین و چروک جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]نکته فروش: این محصول می تواند سم را با لوله nasolacrimal و lymph پاک کند، رادیکال های آزاد را حذف کرده، و از تشکیل چین و چروک جلوگیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Objective To evaluate the clinical significance of probing of lacrimal passage combined with neotype silicone nasolacrimal intubation in treating lacrimal passage diseases.
[ترجمه گوگل]هدف: ارزیابی اهمیت بالینی کاوش گذرگاه اشکی همراه با لوله گذاری بینی اشکی سیلیکونی نئوتیپ در درمان بیماری های پاساژ اشکی
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی اهمیت بالینی کاوش مجرای اشکی به همراه neotype silicone nasolacrimal در درمان بیماری های مجاری اشکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of the nose and the lacrimal (tear) system (anatomy)

پیشنهاد کاربران

بینی اشکی ( صفت ) : مربوط به بینی و غدد اشکی
مجرای اشکی

بپرس