nary

/ˈneri//ˈneri/

(محلی) نه، بدون، اصلا نه، اصلا نه nary a doubt بدون شک، n تایی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: (informal) not any; never a; no.

- Nary a person could free the wagon from the mud.
[ترجمه گوگل] ناری یک نفر می توانست واگن را از گل آزاد کند
[ترجمه ترگمان] هیچ کسی نمی تونه گاری رو از گل آزاد کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. nary a doubt
بدون شک

2. He spoke nary a word until we arrived.
[ترجمه گوگل]تا رسیدیم یه کلمه حرف زد
[ترجمه ترگمان]او حتی یک کلمه هم حرف نزد تا اینکه ما رسیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They said nary a word.
[ترجمه گوگل]یک کلمه نری گفتند
[ترجمه ترگمان]حتی یک کلمه هم حرف نمی زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The lawn is lush and green, with nary a brown spot to be seen.
[ترجمه گوگل]چمنزار سرسبز و سبز است و لکه ای قهوه ای رنگ دیده می شود
[ترجمه ترگمان]چمن سبز و سرسبز است و هنوز هیچ spot در آن دیده نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The mayor declared with nary a blink.
[ترجمه گوگل]شهردار با پلک زدن ناری اعلام کرد
[ترجمه ترگمان]شهردار در یک چشم به هم زدن اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If you're young with nary a wrinkle in sight, or if you just want to have fun with makeup rather than worry about whether it brings out your crow's feet, be as experimental as you'd like.
[ترجمه گوگل]اگر جوان هستید و چین و چروک در چشمانتان دیده می شود، یا اگر فقط می خواهید با آرایش لذت ببرید نه اینکه نگران این باشید که آیا آرایش پاهای کلاغی شما را بیرون می آورد یا خیر، هر چقدر که می خواهید آزمایش کنید
[ترجمه ترگمان]اگر شما جوان هستید، اما یک چین به چشم نمی خورد، یا اگر می خواهید با آرایش خود را سرگرم کنید تا نگران این باشید که پای کلاغ شما را بیرون بکشد، به عنوان آزمایشی که دوست دارید باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The cancellation error is nonstatio nary with the frequency offset error′s influence and the classical adaptive cancellation filter cannot converge to desired weight.
[ترجمه گوگل]خطای لغو با تأثیر خطای جبران فرکانس غیر ثابت است و فیلتر لغو تطبیقی ​​کلاسیک نمی تواند به وزن مورد نظر همگرا شود
[ترجمه ترگمان]خطای لغو نیز nary است که در آن اثر آفست فرکانس و فیلتر لغو تطابق پذیر کلاسیک نمی تواند به وزن مورد نظر همگرا باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A few moments later, I was gliding across the lake with nary a hitch or a stumble.
[ترجمه گوگل]چند لحظه بعد، در حال سر خوردن از روی دریاچه بودم با یک ضربه یا تلو تلو خوردن
[ترجمه ترگمان]چند لحظه بعد، من در کنار دریاچه با یک مشکلی مواجه شده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Do you live and breathe whatever the position is about?-Do you have the skills nary for this position?
[ترجمه گوگل]آیا هر موقعیتی که در مورد آن باشد زندگی می‌کنید و نفس می‌کشید؟-آیا مهارت‌های لازم برای این موقعیت را دارید؟
[ترجمه ترگمان]تو زندگی می کنی و نفس می کشی که در این مورد چه خبره؟ تو مهارت این موقعیت رو نداری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. With a view to preventing flour dust from explosion in feed mills, the author has determined and made a prelim nary study of its basic characteristics.
[ترجمه گوگل]نگارنده به منظور جلوگیری از انفجار گرد و غبار آرد در کارخانه های خوراک دام، ویژگی های اساسی آن را تعیین و مطالعه اولیه کرده است
[ترجمه ترگمان]مولف با توجه به پیش گیری از گرد و غبار آرد در کارخانه های تغذیه، تصمیم گرفته است که یک مطالعه استثنایی از ویژگی های اساسی آن انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Even if the government works hard to keep such incendiary events out of the official media nary a month goes by without news of a desperate evictee taking drastic measures.
[ترجمه گوگل]حتی اگر دولت سخت تلاش کند تا چنین رویدادهای آتش زا را از رسانه های رسمی دور نگه دارد، یک ماه بدون خبری از یک اخراج ناامید در حال انجام اقدامات شدید می گذرد
[ترجمه ترگمان]حتی اگر دولت به سختی تلاش کند تا چنین رویداده ای incendiary را از رسانه های رسمی حفظ کند، در یک ماه، بدون اطلاع از اقدامات جدی و جدی اقدام به انجام اقدامات جدی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You'll traverse passageways littered with usable objects, yet nary an enemy to fling them at.
[ترجمه گوگل]از گذرگاه‌های پر از اشیاء قابل استفاده عبور خواهید کرد، اما دشمنی را برای پرتاب آنها پیدا خواهید کرد
[ترجمه ترگمان]از راه های پر از اشیا هم عبور خواهی کرد، اما حتی یک دشمن هم وجود نخواهد داشت که آن ها را پرت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Flash back to June 20 when Apple escorted reporters into a room, nary a block from here, filled with iPhone 4s fashioned in both black and white.
[ترجمه گوگل]به 20 ژوئن برگردید، زمانی که اپل خبرنگاران را به اتاقی همراهی کرد، تقریباً یک بلوک از اینجا، مملو از iPhone 4s سیاه و سفید
[ترجمه ترگمان]در روز ۲۰ ژوئن، زمانی که اپل خبرنگاران را به داخل یک اتاق هدایت کرد، هیچ یک از قطعات این جا وجود نداشت، که پر از iPhone ۴ بود که هم سیاه و هم سفید بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He dove under the on - coming train and somehow escaped with nary a scratch.
[ترجمه گوگل]او در زیر قطاری که در حال آمدن بود فرو رفت و به نحوی با یک خراش فرار کرد
[ترجمه ترگمان]او در قطار بعدی به پرواز درآمد و به طریقی با nary از آن فرار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] n تایی

انگلیسی به انگلیسی

• not; never; no (dialect)

پیشنهاد کاربران

هیچ کسی
Nary a gun was found
هیچ تفنگی پیدا نشد
Nary=هیچ، هرگز

بپرس