nerved


ورزش : قطع عصب پاى اسیب دیده اسب

جمله های نمونه

1. the officer's words nerved them to attack the hill a second time
سخنان افسر به آنهاشهامت داد که برای بار دوم به تپه حمله کنند.

پیشنهاد کاربران

بپرس