needs

/ˈniːdz//niːdz/

معنی: نیازها، بر حسب لزوم، لزوما
معانی دیگر: (با: must - قدیمی) الزاما، مجبورا، اجبارا، ناگزیر

بررسی کلمه

قید ( adverb )
• : تعریف: of necessity; necessarily (usu. fol. or prec. by must).

- You needs must listen to your parents.
[ترجمه فاطمه] شما نیاز دارید وباید به حرف والدینتان گوش کنید
|
[ترجمه فاطمه] شما نیاز دارید وباید به حرف های والدینتان گوش کنید
|
[ترجمه مرضیه] تو نیاز داری و باید گوش کنی به سخن والدین خود
|
[ترجمه گوگل] شما باید به حرف والدین خود گوش دهید
[ترجمه ترگمان] تو باید به حرف پدر و مادرت گوش کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. corporeal needs
نیازهای بدنی

2. factitious needs created by advertising
نیازهای کاذب که از راه آگهی های تجارتی ایجاد می شوند.

3. he needs a good boot up the backside!
احتیاج به یک اردنگی حسابی در نشیمنگاه دارد!

4. he needs a nudge to get going
برای آغاز به کار نیاز به ترغیب دارد.

5. he needs medical care
او نیاز به توجهات پزشکی دارد.

6. he needs to be helped out of the spiritual morass in which he has been wallowing
بایستی او را از آن منجلاب روحی که در آن دست و پا می زند رهانید.

7. he needs to be very careful
او بایستی خیلی مواظب باشد.

8. he needs to improve his reading skills
نیاز به این دارد که توانایی های خواندن خود را بهتر کند.

9. industry needs raw materials
صنعت نیاز به مواد خام دارد.

10. it needs a single layer of paint
فقط یک لایه رنگ احتیاج دارد.

11. it needs just a trace more salt
فقط یک ذره دیگر نمک لازم دارد.

12. she needs medical care
او نیاز به مراقبت پزشکی دارد.

13. she needs to be nudged into studying
او نیاز دارد که به مطالعه تشویق شود.

14. who needs silver, give me health!
پول چیه،خدا سلامتی بده !

15. any merchant needs capital
هر بازرگانی نیاز به سرمایه دارد.

16. are the needs of the body more important than the needs of the spirit ?
نیازهای جسم مهمتر است یا نیازهای روح ؟

17. each person needs an adequate living space
هر شخصی نیازمند به فضای کافی برای زندگی است.

18. he must needs obey
او ناچار است به اطاعت

19. his fundamental needs
نیازهای حیاتی او

20. his hair needs a trim
موی او نیاز به اصلاح دارد.

21. poetry writing needs time; it should never be hurried
شعر نویسی وقت می خواهد و هرگز نباید در (نوشتن) آن عجله به خرج داد.

22. production also needs to be costed out
هزینه ی فرآوری نیز باید برآورد شود.

23. the soup needs a dash of salt
آبگوشت یک ذره نمک لازم دارد.

24. this asfalt needs to be resurfaced
این اسفالت نیاز به روکش تازه دارد.

25. this food needs less salt and more sugar
این خوراک نمک کمتر و شکر بیشتری لازم دارد.

26. this matter needs further clarification
این موضوع نیاز به روشنگری (توضیح) بیشتر دارد.

27. this motor needs to be oiled
این موتور نیاز به روغن کاری دارد.

28. this room needs airing
این اتاق نیاز به تجدید هوا دارد.

29. this room needs sorting out
این اتاق را باید مرتب کرد.

30. this salad needs seasoning
این سالاد نیاز به چاشنی دارد.

31. this shirt needs to be pressed
این پیراهن احتیاج به اطو (شدن) دارد.

32. this table needs another coat of paint
این میز احتیاج به یک لایه رنگ دیگر دارد.

33. your car needs an oil change
ماشین شما نیاز به تعویض روغن دارد.

34. serve one's needs
نیازهای کسی را برآورده کردن،به درد کار کسی خوردن

35. a mountain climber needs a secure rope
کوهنورد به طناب محکم نیاز دارد.

36. list your daily needs
نیازمندی های روزانه ی خود را برشمارید.

37. our legal system needs a major overhaul
نظام قضایی ما به اصلاحات اساسی نیاز دارد.

38. spiritual and corporal needs
نیازهای روحی و جسمی

39. the silver tray needs to be polished, it is badly tarnished
سینی نقره نیاز به جلا دادن دارد چون بد جوری سیاه شده است.

40. this car's engine needs to be repaired and tuned up
موتور این اتومبیل باید تعمیر و میزان شود.

41. this learky boat needs caulking
این زورق پر سوراخ نیاز به درزگیری دارد.

42. this light bulb needs renewing
این لامپ باید عوض شود.

43. this spoiled child needs a good smacking
این بچه ی لوس یک کتک حسابی لازم دارد.

44. to meet somebody's needs
نیاز کسی را برطرف کردن

45. what the world needs is moral armament
آنچه که دنیا نیاز دارد استحکام اخلاقی است.

46. each part of sugar needs five parts of flour
برای هرپیمانه شکر پنج پیمانه آرد لازم است.

47. mehri is single-handed and needs help
مهری دست تنهاست و به کمک نیاز دارد.

48. we must allow local needs to take precedence over regional
باید بگذاریم نیازهای محلی بر نیازهای منطقه ای ارجحیت داشته باشد.

49. what this spoiled kid needs is a kick in the pants
چیزی که این بچه ی لوس احتیاج دارد یک لگد به ماتحت است.

50. he was insensitive to the needs of his aged father
او نسبت به خواسته های پدر پیرش بی اعتنا بود.

51. the body (of this car) needs repairs and a new coat of paint
اتاق این اتومبیل نیاز به تعمیر و رنگ دارد.

52. the outside of the boat needs painting
سطح بیرونی قایق احتیاج به نقاشی دارد.

53. the teacher neglected the real needs of his students
معلم به نیازهای واقعی شاگردان خود توجه نکرد.

54. this amount will satisfy our needs for now
این مقدار فعلا برای رفع نیازهای ما کافی خواهد بود.

55. to administer to the patients' needs
به احتیاجات بیماران رسیدگی کردن

56. to marry a non-catholic she needs a dispensation
برای ازدواج با غیرکاتولیک نیاز به بخشودگی دارد.

57. we need not enumerate our needs for him
لازم نیست که نیازهای خود را برای او یک به یک ذکر کنیم.

58. an assessment of the country's financial needs
ارزیابی نیازهای مالی کشور

59. belief in the existence of god needs no proof
ایمان به وجود خدا نیازی به اثبات ندارد.

60. the design of the new engine needs to be refined further
طراحی موتور جدید نیاز به اصلاح بیشتری دارد.

61. we are also mindful of their needs
ما در فکر احتیاجات آنها نیز هستیم.

62. his salary did not answer all their needs
حقوق او جوابگوی کلیه ی نیازهای آنها نبود.

63. they think of nothing beyond their bodily needs
آنان به فکر چیزی ورای نیازهای جسمانی خود نیستند.

64. we are here to satisfy all your needs
ما اینجا هستیم تا کلیه ی احتیاجات شما را برآورده کنیم.

65. we must establish a harmony between our needs and those of others
ما می بایستی بین نیازهای خود و نیازهای دیگران هماهنگی ایجاد کنیم.

66. this food contains all the nutrition your dog needs
این خوراک حاوی کلیه ی مواد غذایی (پرودهای) مورد نیاز سگ شما است.

67. a teacher must adapt his instruction to meet student's needs
معلم باید تدریس خود را با نیاز شاگردان هماهنگ کند.

68. the hospital is designed with some thought for the needs of the elderly
بیمارستان را با توجه به نیازهای کهنسالان طرح ریزی کردند.

69. we must prepare now in anticipation of our future needs
باید نیازهای آینده ی خود را هم اکنون پیش بینی کنیم.

مترادف ها

نیازها (اسم)
needs

بر حسب لزوم (قید)
needs

لزوما (قید)
presently, necessarily, needs

انگلیسی به انگلیسی

• necessarily, of necessity

پیشنهاد کاربران

الزامات
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : need
✅️ اسم ( noun ) : need / needfulness / needlessness / neediness
✅️ صفت ( adjective ) : needful / needless / needy
✅️ قید ( adverb ) : needlessly / needs
خواسته ها
ضروریات
نیازها
ملزومات
واجبات
بعد از این فعل اگر فعلی به کار رود فعل به صورت اسم مصد به کار میرود ویا فعل به صورت مصدر مجهول به کار میرود
This garden needs watering
لازم است که این باغ آبیاری بشه
This garden needs to be watered
لازم است که این باغ آبیاری بشه
ملزومات، مایحتاج

بپرس