nance

/ˈnæns//ˈnæns/

(خودمانی - تحقیرآمیز - مرد) همجنس باز، زن گونه، ابنه ای

جمله های نمونه

1. Elmer Lee Nance, a 63-year-old drifter, was arrested last fall in connection with the murder.
[ترجمه گوگل]المر لی ننس، یک رانندگان 63 ساله، پاییز گذشته در ارتباط با قتل دستگیر شد
[ترجمه ترگمان]\"المر\"، \"المر\"، یک فرد ولگرد ۶۳ ساله، پارسال در ارتباط با این قتل دستگیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I met Nance yesterday and she gave me a long song and dance about her family.
[ترجمه گوگل]من دیروز با نانس ملاقات کردم و او یک آهنگ و رقص طولانی در مورد خانواده اش به من داد
[ترجمه ترگمان]من دیروز با نانسی آشنا شدم و او به من یک آواز طولانی و رقص در مورد خانواده اش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The pro bono network has provided critical suste?nance to legal services and public interest groups, which have relied heavily upon pro bono resources to advance their agendas.
[ترجمه گوگل]شبکه pro bono حمایت حیاتی را برای خدمات حقوقی و گروه‌های منافع عمومی فراهم کرده است که برای پیشبرد برنامه‌های خود به شدت به منابع pro bono متکی هستند
[ترجمه ترگمان]آیا این شبکه حمایت مالی خاصی را در اختیار دارد؟ nance به خدمات قانونی و گروه های ذی نفع عمومی، که به شدت متکی به منابع رایگان جهت پیشبرد دستور کار خود بوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. CBD works as the concentration area of nance service and cultural creative industries dominate modem high- end service industries where commerce, fieconomic development.
[ترجمه گوگل]CBD به عنوان منطقه تمرکز خدمات nance و صنایع خلاق فرهنگی بر صنایع خدمات پیشرفته مدرن که تجارت و توسعه اقتصادی است، تسلط دارند
[ترجمه ترگمان]CBD به عنوان حوزه تمرکز خدمات nance کار می کند و صنایع خلاق فرهنگی بر صنایع خدماتی لوکس مدرن که در آن تجارت، توسعه fieconomic وجود دارد، تسلط دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In 197 Kissinger married Nance Markenice.
[ترجمه گوگل]در سال 197 کیسینجر با نانس مارکنیس ازدواج کرد
[ترجمه ترگمان]توی پرواز ۱۹۷ Kissinger \"با\" نانسی Markenice \"ازدواج کرد\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. At that time Worsley, who is married to Moody, had also struck up a friendship with Nance.
[ترجمه گوگل]در آن زمان ورسلی که با مودی ازدواج کرده بود، با ننس نیز دوستی داشت
[ترجمه ترگمان]در آن زمان Worsley که با مو دی ازدواج کرده بود، دوستی با نانسی را نیز به خود مشغول کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. "We tested our limits during this underway period, " said Aviation Boatswain's Mate (Handling) 3rd Class Zach T. Nance.
[ترجمه گوگل]Zach T Nance، Mate (Handling) کلاس 3 Aviation Boatswain گفت: "ما محدودیت های خود را در این دوره در حال انجام آزمایش کردیم "
[ترجمه ترگمان]افسر شکارچی در رده سوم: زاک تی گفت: \" ما محدودیت های خود را در طی این دوره در حال انجام آزمایش کردیم \" نانسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Thus, in order to comply with the development trends of fi- nance trade liberalization, perfecting market exchange rate mechanism of RMB is one inevitable choice before us.
[ترجمه گوگل]بنابراین، به منظور انطباق با روندهای توسعه آزادسازی تجارت مالی، تکمیل مکانیسم نرخ ارز بازار RMB یکی از گزینه های اجتناب ناپذیر پیش روی ما است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، به منظور پیروی از روند توسعه آزاد سازی تجارت آزاد - nance، مکانیسم نرخ تبادل بازار کامل RMB یک انتخاب غیرقابل اجتناب قبل از ما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In addition to share capital contribution, Ping An Group also provided approximately 1billion yuan of secured loan to nance its real estate investment operations.
[ترجمه گوگل]علاوه بر مشارکت در سرمایه، گروه پینگ آن نیز تقریباً 1 میلیارد یوان وام تضمین شده برای تأمین مالی عملیات سرمایه گذاری در املاک و مستغلات خود ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]علاوه بر سهم سرمایه مشترک، پینگ یک گروه حدود ۱ میلیارد یوان از وام امن را تامین کرد تا عملیات سرمایه گذاری املاک و مستغلات آن را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The market economy is ruled by law. As the modern economic core and important component of fi - nance, it is a basic tactic to rule commercial bank by law in financial management in21century.
[ترجمه گوگل]اقتصاد بازار توسط قانون اداره می شود به عنوان هسته اقتصادی مدرن و مؤلفه مهم مالی، یک تاکتیک اساسی است که بر بانک تجاری در مدیریت مالی در قرن 21 حکمرانی کند
[ترجمه ترگمان]اقتصاد بازار توسط قانون اداره می شود به عنوان هسته اقتصادی مدرن و جز مهم of، این یک تاکتیک اصلی برای اداره بانک تجاری از طریق قانون در مدیریت مالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Network Governance has become one kind of new model of gover- nance with the development of network organization.
[ترجمه گوگل]حاکمیت شبکه با توسعه سازمان شبکه به نوعی مدل جدید حکمرانی تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]حاکمیت شبکه به نوعی از مدل جدید of - nance با توسعه سازمان شبکه تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Construction project auditing risks mainly lies in making decision, administration, economy, fi- nance, technology and security, etc.
[ترجمه گوگل]ریسک های حسابرسی پروژه های ساختمانی عمدتاً در تصمیم گیری، مدیریت، اقتصاد، مالی، فناوری و امنیت و غیره نهفته است
[ترجمه ترگمان]ریسک های حسابرسی پروژه ساخت وساز عمدتا در تصمیم گیری، مدیریت، اقتصاد، fi، فن آوری و امنیت و غیره نهفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The existing problems of the application of nano-technology in ord- nance protection were summarized.
[ترجمه گوگل]مشکلات موجود در کاربرد فناوری نانو در حفاظت از تجهیزات خلاصه شد
[ترجمه ترگمان]مشکلات موجود در کاربرد نانو تکنولوژی در حفاظت ord - nance به طور خلاصه ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. "We get as much information as we can about every case, examining police files if we can gain access, talking to people who knew the missing child, " Nance said.
[ترجمه گوگل]نانس گفت: «تا جایی که می‌توانیم درباره هر پرونده اطلاعاتی به دست می‌آوریم، پرونده‌های پلیس را بررسی می‌کنیم، اگر بتوانیم دسترسی پیدا کنیم، با افرادی که کودک گمشده را می‌شناختند صحبت می‌کنیم
[ترجمه ترگمان]نانسی گفت: \" ما تا آنجا که می توانیم به اندازه هر موردی اطلاعات کسب می کنیم و اگر بتوانیم به پرونده های پلیس دسترسی پیدا کنیم، با افرادی صحبت می کنیم که کودک گم شده را می شناختند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• county in nebraska (usa)
(derogative slang) effeminate male; homosexual man

پیشنهاد کاربران

بپرس