muttering


معنی: من من، غرغر، سخن زیر لب

جمله های نمونه

1. the muttering of the waves on the rocky shore
هیاهوی امواج بر ساحل سنگی

2. he was muttering imprecations as he worked
او در حین کار کردن،زیر لبی نفرین می کرد.

3. the workers were angry and muttering the word "strike"
کارگران خشمگین بودند و کلمه ی ((اعتصاب)) را زیر لب تکرار می کردند.

4. He was in a right tizzy, muttering and swearing.
[ترجمه گوگل]او در یک گیجی درست بود، غر می زد و فحش می داد
[ترجمه ترگمان]به تیزی حرف می زد، زیر لب غرغر می کرد و فحش می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was muttering away to himself.
[ترجمه گوگل]داشت با خودش زمزمه می کرد
[ترجمه ترگمان]زیر لب چیزی می گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. For some time people had been muttering about the way she ran the department.
[ترجمه گوگل]مدتی بود که مردم در مورد نحوه اداره او در بخش زمزمه می کردند
[ترجمه ترگمان]مدتی بود که مردم زیر لب چیزهایی می گفتند که او اداره را اداره می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was muttering on the telephone so I asked him to speak more clearly.
[ترجمه گوگل]او داشت پشت تلفن غر می زد، از او خواستم واضح تر صحبت کند
[ترجمه ترگمان]او داشت روی تلفن حرف می زد و من از او خواستم که واضح تر صحبت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The darkened auditorium was filled with muttering.
[ترجمه مریم سالک زمانی] زمزمه ها در سالن تاریک پیچید.
|
[ترجمه گوگل]سالن تاریک پر از غرغر شد
[ترجمه ترگمان]تالار تاریک تالار را فرا گرفت و زیر لب گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. What are you two muttering about?
[ترجمه مریم سالک زمانی] شما دوتایی، چی دارید با هم پچ پچ می کنید؟
|
[ترجمه گوگل]شما دوتا در مورد چی غر میزنید؟
[ترجمه ترگمان]شما دوتا در مورد چی حرف می زنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. William went away muttering to himself.
[ترجمه گوگل]ویلیام با غر زدن با خودش رفت
[ترجمه ترگمان]و یلی ام که زیر لب چیزی می گفت، رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He sat there shaking his head, muttering to himself.
[ترجمه گوگل]نشست و سرش را تکان داد و با خودش غر زد
[ترجمه ترگمان]آنجا نشسته بود و سرش را تکان می داد و زیر لب چیزی می گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Stop muttering and speak up!
[ترجمه گوگل]غر زدن را متوقف کن و حرف بزن!
[ترجمه ترگمان]حرف نزن و حرف بزن!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The old man shambled out of the room muttering to himself.
[ترجمه گوگل]پیرمرد از اتاق بیرون رفت و با خودش غر زد
[ترجمه ترگمان]پیرمرد بر دوش خود کشید و زیر لب باخود گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Sarah was muttering away to herself as she did the washing-up.
[ترجمه گوگل]سارا در حالی که مشغول شستشو بود با خودش غر می زد
[ترجمه ترگمان]سارا داشت سعی می کرد خودش را جمع و جور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Helen began muttering darkly about hospitals.
[ترجمه گوگل]هلن شروع به غر زدن در مورد بیمارستان ها کرد
[ترجمه ترگمان]هلن زیر لب چیزهایی درباره بیمارستان ها زمزمه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

من من (اسم)
babble, muttering

غرغر (اسم)
murmur, muttering, mutter, murmuring

سخن زیر لب (اسم)
muttering, mutter

انگلیسی به انگلیسی

• grumbling, inarticulate soft speech, mumbling

پیشنهاد کاربران

About three o’clock the quality of Wilson’s incoherent muttering changed.
حدود ساعت سه بعدازظهر، کیفیت غرغرهای بی معنای ویلسون دگرگون شد.
نق نق - غرولند - زمزمه
غر غر ، من و من
تلفظ : ماترینگ
پچ پچ

بپرس