mutiny

/ˈmjuːtəni//ˈmjuːtɪni/

معنی: سرکشی، عصیان، سرکشی کردن، طغیان کردن
معانی دیگر: شورش (به ویژه شورش سربازان یا ملوانان)، تمرد، سرپیچی از اجرای فرمان مافوق، شورش کردن، تمرد کردن، یاغی شدن، برمخیدن، یاغی گری، فتنه، نا فرمانی

جمله های نمونه

1. the mutiny soon spread to the whole town
به زودی شورش به همه ی شهر سرایت کرد.

2. an infamy greater than any mutiny
رذالتی که از هر گونه نافرمانی و شورش هم بدتر بود.

3. He led a military mutiny against the senior generals.
[ترجمه گوگل]او یک شورش نظامی علیه ژنرال های ارشد را رهبری کرد
[ترجمه ترگمان]او رهبری شورش نظامی علیه ژنرال های ارشد را بر عهده داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He led a mutiny against the captain.
[ترجمه گوگل]او شورش علیه کاپیتان را رهبری کرد
[ترجمه ترگمان]او یک نافرمانی در برابر ناخدا داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Discontent stirred the men to mutiny.
[ترجمه ابوالقاسم امینی] نارضایتی افراد را به شورش وا داشت.
|
[ترجمه گوگل]نارضایتی مردان را به شورش برانگیخت
[ترجمه ترگمان]Discontent مردان را به شورش واداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There were rumours of mutiny among the troops.
[ترجمه گوگل]شایعاتی مبنی بر شورش در میان نیروها به گوش می رسید
[ترجمه ترگمان]شایعاتی مبنی بر شورش در میان سربازان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Woolley was placed under close arrest for mutiny.
[ترجمه گوگل]وولی به دلیل شورش تحت بازداشت قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]Woolley تحت بازداشت نزدیک به شورش قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We have a family mutiny on our hands!
[ترجمه گوگل]ما یک شورش خانوادگی در دست داریم!
[ترجمه ترگمان]! ما یه شورش خانوادگی داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There was a real chance the crew would mutiny.
[ترجمه گوگل]این احتمال وجود داشت که خدمه شورش کنند
[ترجمه ترگمان]احتمال داشت که جاشو ان شورش کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Captain Feener suspected the crew was planning a mutiny.
[ترجمه گوگل]کاپیتان فینر مشکوک بود که خدمه در حال برنامه ریزی یک شورش هستند
[ترجمه ترگمان]کاپیتان Feener فکر می کرد که خدمه دارن نقشه یه شورش رو می کشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The open mutiny by the military and police highlights Mr Wahid's tenuous grip on the presidency.
[ترجمه گوگل]شورش علنی ارتش و پلیس نشان دهنده تسلط ضعیف آقای وحید بر ریاست جمهوری است
[ترجمه ترگمان]شورش علنی توسط ارتش و پلیس بر کنترل ضعیف آقای وحید در ریاست جمهوری تاکید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There was mutiny in their whisperings.
[ترجمه گوگل]در زمزمه هایشان شورشی بود
[ترجمه ترگمان]در whisperings شورش برپا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Thirteen soldiers were sentenced to life imprisonment for mutiny.
[ترجمه گوگل]سیزده سرباز به اتهام شورش به حبس ابد محکوم شدند
[ترجمه ترگمان]سیزده سرباز به خاطر شورش به حبس ابد محکوم شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The murmurs - of surprise, dismay, muted terror, mutiny - are allowed to run their course.
[ترجمه گوگل]زمزمه های تعجب، ناامیدی، وحشت خاموش، شورش - اجازه دارند مسیر خود را طی کنند
[ترجمه ترگمان]زمزمه حاکی از حیرت، ترس و وحشت زده، نافرمانی - اجازه دارند مسیر خود را طی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سرکشی (اسم)
disobedience, obstinacy, rebellion, contumacy, inspection, mutiny, insubordination, recalcitrance, recalcitrancy, indiscipline

عصیان (اسم)
rebellion, transgression, sin, mutiny

سرکشی کردن (فعل)
disobey, rebel, inspect, mutiny

طغیان کردن (فعل)
rise, uprise, rebel, flood, mutiny, overflow

انگلیسی به انگلیسی

• rebellion, uprising, violent stand against authority
revolt, rebel, make a violent stand against authority
a mutiny is a rebellion by a group of people against a person in authority, especially a rebellion by members of the armed forces.

پیشنهاد کاربران

عصیان و سرکشی ( گروهی از مردم به ویژه سربازان یا خدمه کشتی از قدرت های ما فوق ) ؛ به هر یک از این افراد mutineer گفته می شود:
" Participants of the uprising were a diverse mix of ethnic, religious and political affiliations, including military mutineers, Shia Arab Islamists, Kurdish nationalists, Kurdish Islamists, and far - left groups" از ویکی پدیا.
...
[مشاهده متن کامل]

Russia: Wagner mutiny shows real cracks in Putin authority - US
BBC. co. uk@
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : mutiny
اسم ( noun ) : mutiny / mutineer
صفت ( adjective ) : mutinous
قید ( adverb ) : mutinously
Mutiny is a revolt among a group of people ( typically of a military, of a crew or of a crew of pirates ) to oppose, change, or overthrow an organization to which they were previously loyal
سرکشی توطئه جنایی در میان گروهی از مردم ( به طور معمول اعضای شاخه نظامی؛ یا خدمه کشتی حتی اگر غیرنظامی باشند ) آشکارا مخالف، خواستار تغییر، یا پایان دادن به یک قدرت قانونی است که بر آنهای حاکم است. این اصطلاح معمولاً برای شورش در میان اعضای نظامی در برابر افسر مافوق و همچنین گاهی برای اشاره به هر نوع شورش علیه قدرت حاکم بکار می رود.
...
[مشاهده متن کامل]

Mutiny is brewing in Moscow as Putin’s failures mount says former KGB officer
There were rumours of mutiny among the troops

منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Mutiny• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/mutiny?q=Mutiny
شوریدن

بپرس