1. a mute appeal
درخواست با ایما و اشاره
2. stand mute
(حقوق) از اعلام گناه یا بی گناهی خود خودداری کردن
3. the school for the mute
مدرسه ی لال ها
4. men looked at julie in mute admiration
مردها با تحسین همراه با سکوت به جولی نگاه می کردند.
5. throughout the meeting she remained mute
از ابتدا تا انتهای جلسه سخنی به لب نیاورد.
6. the letter "e" in "mouse" is mute
حرف "e" در (واژه ی) "mouse" غیر ملفوظ است.
7. this child is both deaf and mute
این کودک هم کر و هم لال است.
8. Her daughter was mute after a serious illness.
[ترجمه 🖤Ayda🖤] دخترش بعد از یک بیماری جدی لال شد|
[ترجمه معصوم] دخترش لال شد|
[ترجمه گوگل]دخترش بعد از یک بیماری سخت لال شده بود[ترجمه ترگمان]دخترش پس از یک بیماری جدی ساکت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She gave me her hand with mute thanks.
[ترجمه گوگل]او با تشکر بی صدا دستش را به من داد
[ترجمه ترگمان]با تشکر دستش را به من داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با تشکر دستش را به من داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Billy continued to stand there, mute and defiant.
[ترجمه گلی] بیلی ساکت وبی حوصله به ماندن در آنجا ادامه داد|
[ترجمه گوگل]بیلی همچنان در آنجا ایستاده بود، لال و سرکش[ترجمه ترگمان]بیلی همچنان در همان جا ایستاده بود، ساکت و جسور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He was mute, distant, and indifferent.
[ترجمه گلی] او ساکت ، دور و بی تفاوت بود|
[ترجمه گوگل]او لال، دور و بی تفاوت بود[ترجمه ترگمان]او خاموش و دورافتاده و بی تفاوت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. They begin to mute their voices, not be as assertive.
[ترجمه گلی] آنها شروع کردن به خاموش کردن صدایشان نه به طور قطعی|
[ترجمه گوگل]آنها شروع به خاموش کردن صدای خود می کنند، نه آنقدر قاطعانه[ترجمه ترگمان]آن ها شروع به خاموش کردن صداها می کنند، نه به عنوان assertive
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She thought it better to mute her criticism.
[ترجمه Mehdi yas] او فکر کرد که بهتر هست که انتقاد را قطع کند|
[ترجمه گوگل]او فکر کرد بهتر است انتقاد خود را خاموش کند[ترجمه ترگمان]بهتر آن بود که انتقاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The boy is mute and deaf.
[ترجمه شایلین سماوات] پسر ساکت و ناشنوا است|
[ترجمه Mahdi yas] پسر صدا ندارد و نمیشنود|
[ترجمه گوگل]پسر لال و کر است[ترجمه ترگمان]این پسر ساکت و کر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Marianna, the duke's daughter, became mute after a shock.
[ترجمه گوگل]ماریانا، دختر دوک، پس از یک شوک لال شد
[ترجمه ترگمان]دختر دوک، دختر دوک، پس از ضربه روحی ساکت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دختر دوک، دختر دوک، پس از ضربه روحی ساکت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. The class remained mute when the teacher asked a difficult question.
[ترجمه هانیه] کلاس ساکت ماند هنگامی که معلم یک سوال سخت پرسید.|
[ترجمه شایلین سماوات] کلاس ساکت شد وقتی که معلم یه سوال سخت پرسید|
[ترجمه گوگل]وقتی معلم سوال سختی پرسید کلاس ساکت ماند[ترجمه ترگمان]وقتی معلم سوال مشکلی پرسید کلاس ساکت ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. He could watch her standing mute by the phone.
[ترجمه گوگل]میتوانست او را نگاه کند که ساکت کنار تلفن ایستاده است
[ترجمه ترگمان]می توانست او را از پشت تلفن ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]می توانست او را از پشت تلفن ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. He is mute on the subject of social system.
[ترجمه 🖤Ayda🖤] او در مورد نظام اجتماعی کم حرف است|
[ترجمه گوگل]او نسبت به موضوع نظام اجتماعی لال است[ترجمه ترگمان]او در مورد موضوع نظام اجتماعی گنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. The child has been mute since birth.
[ترجمه گوگل]کودک از بدو تولد لال بوده است
[ترجمه ترگمان]بچه از زمان تولد ساکت بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بچه از زمان تولد ساکت بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید