mutable

/ˈmjuːtəbl̩//ˈmjuːtəbl̩/

معنی: نا پایدار، تغییر پذیر، قابل تغییر، بی ثبات
معانی دیگر: دگرگونی پذیر، دگرسان شونده، متمایل به تغییر دایم، دگرسان گرای، دگرگونی خواه، بوالهوس

جمله های نمونه

1. the laws of nature are not mutable
قوانین طبیعت تغییر پذیر نیست.

2. But in the mutable world of the modern organization, major decisions are seldom made solely on the basis of hard facts.
[ترجمه گوگل]اما در دنیای متغیر سازمان های مدرن، تصمیمات عمده به ندرت تنها بر اساس حقایق سخت گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]اما در دنیای تغییر پذیر سازمان مدرن، تصمیمات اصلی به ندرت تنها براساس حقایق سخت ساخته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Nature is a mutable cloud which is always and never the same. Ralph Waldo Emerson
[ترجمه گوگل]طبیعت یک ابر تغییرپذیر است که همیشه و هرگز یکسان نیست رالف والدو امرسون
[ترجمه ترگمان]طبیعت یک ابر متغیر متغیر است که همیشه و همیشه یک سان است رالف والدو امرسون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Truth is a mutable commodity, even among its purveyors.
[ترجمه گوگل]حقیقت یک کالای قابل تغییر است، حتی در میان تامین کنندگان آن
[ترجمه ترگمان]حقیقت یک کالای متغیر متغیر است، حتی در میان purveyors
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Beating remorseful and loud the mutable sands of the sea - shore.
[ترجمه گوگل]کتک زدن پشیمان و بلند شن های متغیر دریا - ساحل
[ترجمه ترگمان]شکست و برخورد با شن های ساحل دریا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Note : great care must be exercised if mutable objects are as map keys.
[ترجمه گوگل]توجه: اگر اشیاء قابل تغییر به عنوان کلیدهای نقشه هستند، باید بسیار دقت شود
[ترجمه ترگمان]توجه: اگر اشیا متغیر دیگر به عنوان کلیدهای نقشه باشند، دقت زیادی باید اعمال شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Pass-by-copy semantics for mutable serializable objects when running in a single address space.
[ترجمه گوگل]معناشناسی رمز عبور برای اشیاء قابل تغییر سریال زمانی که در یک فضای آدرس واحد اجرا می شوند
[ترجمه ترگمان]معانی کپی - از طریق معانی متغیر دیگر در هنگام دویدن در یک فضای آدرس واحد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She was of the sex born mutable and explosive.
[ترجمه گوگل]او از جنس قابل تغییر و انفجاری متولد شده بود
[ترجمه ترگمان]اون از جنس تولید مواد مخدر و مواد منفجره بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If capture of mutable locals were allowed, the platform would need to extend the local variable's lifetime for as long as the dynamic lifetime of any lambda expression that captures it.
[ترجمه گوگل]اگر ضبط محلی‌های تغییرپذیر مجاز بود، پلتفرم باید طول عمر متغیر محلی را به اندازه طول عمر پویای هر عبارت لامبدا که آن را ثبت می‌کند، افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]در صورتی که به افراد محلی متغیر دیگر اجازه داده شود، پلت فرم باید عمر متغیر محلی را تا زمانی که طول عمر پویای هر expression که آن را ثبت می کند، گسترش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Gemini a Mutable Sign and Libra a Cardinal Sign.
[ترجمه گوگل]جوزا یک علامت تغییرپذیر و ترازو یک علامت کاردینال
[ترجمه ترگمان]طالع ماهیانه برج جوزا - یک کاردینال امضا شده برای متولدین برج میزان در ماه دسامبر ۲۰۰۹
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Virgo is a Mutable Sign and Scorpio is a Fixed Sign.
[ترجمه گوگل]باکره یک علامت قابل تغییر و عقرب یک علامت ثابت است
[ترجمه ترگمان]برج سنبله یک نماد ثابت و یک نشانه ثابت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This makes it almost impossible to share mutable state between actors ( threads ).
[ترجمه گوگل]این باعث می‌شود که اشتراک‌گذاری حالت تغییرپذیر بین بازیگران (رشته‌ها) تقریباً غیرممکن باشد
[ترجمه ترگمان]این امر به اشتراک گذاری وضعیت متغیر متغیر بین فعالان (نخ)را تقریبا غیر ممکن می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If the primary is a mutable sequence object list, the subscript must yield a plain integer.
[ترجمه گوگل]اگر اصلی یک لیست شی توالی قابل تغییر باشد، زیرنویس باید یک عدد صحیح ساده را ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]اگر هدف اولیه یک فهرست هدف متغیر متغیر باشد، the باید دارای عدد صحیح ساده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is likely, too, that the chromosomes of all eubacteria are as mutable as that of E. coli.
[ترجمه گوگل]این احتمال نیز وجود دارد که کروموزوم های همه یوباکتری ها به اندازه کروموزوم E coli تغییرپذیر باشند
[ترجمه ترگمان]همچنین احتمال دارد که کروموزوم های همه eubacteria به اندازه E متغیر باشند coli بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نا پایدار (صفت)
fugacious, changeable, astable, unstable, labile, ramshackle, evanescent, transitory, astatic, transient, mutable, impermanent, vacillatory

تغییر پذیر (صفت)
supple, variable, changeable, skittish, mutant, mutable, convertible, plastic, vacillatory

قابل تغییر (صفت)
streaky, mutable, transformative, varied, commutable, flexible, transmutative

بی ثبات (صفت)
fickle, variable, shifty, unstable, shifting, mutable, instable, impermanent, slippery, slippy, inconstant, wonky

انگلیسی به انگلیسی

• given to alteration, changeable; unstable

پیشنهاد کاربران

دگرشپذیر: دگر - ِش ـپذیر
منابع• https://fa.wiktionary.org/wiki/دگرشپذیر
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : mutate
✅️ اسم ( noun ) : mutation / mutant / mutability
✅️ صفت ( adjective ) : mutant / mutable
✅️ قید ( adverb ) : _
ناپایدار
تغییرپذیر
بی ثبات

بپرس