multitasking

/ˈməltiˌtæskɪŋ//ˈməltiˌtæskɪŋ/

عملکرد چند تکلیفی

جمله های نمونه

1. The machine allows multitasking without the need to buy extra hardware.
[ترجمه گوگل]این دستگاه امکان انجام چند کار را بدون نیاز به خرید سخت افزار اضافی فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]این ماشین اجازه انجام چند کار را بدون نیاز به خرید سخت افزار اضافی می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Women are traditionally supposed to be good at multitasking.
[ترجمه امین قربانی] زنان بر اساس آنچه از گذشته فرض شده، می توانند به خوبی چند وظیفه ای عمل کنند.
|
[ترجمه Mrjn] از دیرباز تصور شده که زنان در انجام چند کار ( به طور همزمان ) خوب هستند .
|
[ترجمه گوگل]زنان به طور سنتی در انجام چند کار خوب عمل می کنند
[ترجمه ترگمان]زنان به طور سنتی در انجام چند کار خوب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Women are often very good at multitasking.
[ترجمه moha] زنان در انجام دادن چند کار به طور هزمان بسیار خوب هستند
|
[ترجمه رضوی] زنان اغلب در انجام چند کار به طور همزمان بسیار خوب هستند
|
[ترجمه گوگل]زنان اغلب در انجام چند کار بسیار خوب هستند
[ترجمه ترگمان]زنان در انجام چند کار بسیار خوب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Windows 9 as part of its multitasking features, is more stable in other ways, too.
[ترجمه گوگل]ویندوز 9 به عنوان بخشی از ویژگی های چندوظیفه ای آن، از جهات دیگر نیز پایدارتر است
[ترجمه ترگمان]ویندوز ۹ به عنوان بخشی از ویژگی های چند کار خود، به روش های دیگری نیز پایدار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In a way, weightless threads recall the cooperative multitasking of older Windows and MacOS versions (but within a single application).
[ترجمه گوگل]به نوعی، رشته های بدون وزن، چندوظیفگی مشترک نسخه های قدیمی ویندوز و MacOS (اما در یک برنامه واحد) را به یاد می آورند
[ترجمه ترگمان]در یک روش، رشته های وزنی شامل چند کار هماهنگ نسخه های قدیمی تر ویندوز و MacOS (اما در یک برنامه واحد)هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We offer a full push, multitasking operating system, where all the applications that actually have a wireless push registration with the OS are continuously updated.
[ترجمه گوگل]ما یک سیستم عامل فشار کامل و چندوظیفه ای را ارائه می دهیم، که در آن همه برنامه هایی که در واقع دارای ثبت فشار بی سیم با سیستم عامل هستند به طور مداوم به روز می شوند
[ترجمه ترگمان]ما یک فشار کامل، چند کار انجام کار را پیشنهاد می کنیم، که در آن تمام برنامه های کاربردی که در واقع ثبت یک بی سیم با سیستم عامل را دارند، به طور مداوم به روز می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Olds says that multitasking has advantages that enhance survival.
[ترجمه گوگل]اولدز می گوید که انجام چند کار مزایایی دارد که بقا را افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]Olds می گوید که انجام چند کار مزایایی دارد که بقا را افزایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Posts cover everything from multitasking to working in airports or planes.
[ترجمه گوگل]پست‌ها همه چیز را از چندوظیفگی گرفته تا کار در فرودگاه یا هواپیما را پوشش می‌دهند
[ترجمه ترگمان]پست همه چیز را از انجام چند کار برای کار در فرودگاه ها یا هواپیماها پوشش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This routine provides multitasking and control support, on a priority basis, for all Subsystem Support Services functions.
[ترجمه گوگل]این روال پشتیبانی چندوظیفه ای و کنترلی را بر اساس اولویت، برای همه عملکردهای خدمات پشتیبانی زیرسیستم فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]این برنامه، پشتیبانی و پشتیبانی کنترل را بر مبنای اولویت، برای تمام توابع خدمات پشتیبانی سیستم، ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A multitasking operating system is one that can simultaneously interleave execution of more than one process.
[ترجمه گوگل]یک سیستم عامل چندوظیفه ای سیستمی است که می تواند به طور همزمان اجرای بیش از یک فرآیند را به هم بزند
[ترجمه ترگمان]یک سیستم عامل چند کار به طور همزمان می تواند اجرای بیش از یک فرآیند را به طور همزمان انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. An operating system that supports preemptive multitasking creates the effect of simultaneous execution of multiple threads from multiple processes.
[ترجمه گوگل]سیستم عاملی که از چندوظیفه پیشگیرانه پشتیبانی می کند، اثر اجرای همزمان چندین رشته از چندین فرآیند را ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]یک سیستم عامل که از انجام چند کار پیشگیرانه پشتیبانی می کند، تاثیر اجرای همزمان رشته های متعدد از چند فرآیند را ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Columbia, and has been multitasking and revisiting his childhood ever since.
[ترجمه گوگل]کلمبیا، و از آن زمان تا کنون چند کار انجام می دهد و دوران کودکی خود را مرور می کند
[ترجمه ترگمان]کلمبیا که چندین کار را انجام داده و از آن زمان به بعد از دوران کودکی خود بازدید کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The scheduler is the basis of a multitasking operating system such as Linux.
[ترجمه گوگل]زمانبندی اساس یک سیستم عامل چندوظیفه ای مانند لینوکس است
[ترجمه ترگمان]زمانبند اساس یک سیستم عامل چند کار مانند لینوکس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. an essential part of any multitasking operating system, the kernel contains just the scheduler and context-switch routine.
[ترجمه گوگل]هسته یک بخش اساسی از هر سیستم عامل چندوظیفه ای است و فقط شامل برنامه زمانبندی و روال سوئیچ متن است
[ترجمه ترگمان]یکی از بخش های اساسی هر سیستم اجرایی چند کار، هسته شامل زمانبند (برنامه ریز)و برنامه زمانبندی مبتنی بر شرایط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Hmm, well iPhone OS does have multitasking. they just restrict it to first party apps.
[ترجمه گوگل]هوم، خوب سیستم عامل آیفون دارای چند وظیفه است آنها فقط آن را به برنامه های شخص اول محدود می کنند
[ترجمه ترگمان]هم Hmm، سیستم عامل آیفون خوب انجام چند کار را انجام می دهد آن ها فقط آن را به برنامه های حزب اول محدود می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] چند کاره، چند وظیفه ای، عملکرد چند تکلیفی، عملکرد چند وظیفه ای . - چند کاره ای - چند وظیفه ای اجرای همزمان بیش از یک برنامه بر روی یک کامپیوتر، در واقع، CPU توجه خود را به برنامه هی مختلف تغییر می دهد . ( نگاه کنید به timesharing ) اجرای چند کار در یک زمان، این امکان را به وجود می اورد که همزمان یا چاپ یک سند . سند دیگری را ویرایش کنیم، یا محاسبه های طولانی دیگری را در پس زمینه انجام دهیم . نگاه کنید به os/2 , windows, unix برنامه هایی که همزمان اجرا می شوند . ( پروسه ) یا کار نام دارند . نکته ی مهم این است که ارها نباید در هم تداخل داشته باشند . مثلاً دو کار مختلف نمی توانند به طور همزمان از ناحیه ی یکسانی از حافظه یا از یک دستگاه ورودی / خروجی، مانند چاپگحر استفاده کنند . نگاه کنید به protected mode در صورت تداخل کارها با هم، مراقب ایجاد بن بست بشید . در حالت بن بست، هر یک ز دو کار منتظر انجام توسط دیگری است . از این رو پیشرفتی حاصل نشده و سیستم متوقف می شود . اجرای چند برنامه ی همزمان، به دو روش انجام می شود . در روش اول سیستم عامل cpu را مجبور می کند . تا به طور منظم از یک پروسه به پروسه ی بعدی برود ( در unix dh os/2 چنین است .) و در روش دوم هر پروسه به اختیار در دوره هی زمانی مشخصی، cpu را در اختیار پروسه ی بعدی قرار می دهد . ( در windows 3.0 3.1 چنین است . ) شکل بسیار ابتدایی چند کاره ای، امکان رفتن از یک برنامه به برنامه دیگر را می دهد . اما در یک زمان فقط یک برنامه اجرا می شود و برنامه های دیگر تا بازگشت کاربر به آنها منجمد می شوند . این نوع چند کاره ای در نسخه هی قبل از میکروسافت ویندوز 3 و نسخه های قدیمی سیستم عامل مک اینتاش نیز وجود داشت .

انگلیسی به انگلیسی

• simultaneous operation of several programs by one computer (computers)

پیشنهاد کاربران

تعدد وظایف
چند وظیفگی
چند بُعدی ( مربوط به فرد )
انجام چند کار باهم
چندوظیفگی
چند کار رو با هم انجام دادن
چند کار را با هم انجام دادن
multi - tasking is when you do several things at the same time.
انجام چند کار در یک زمان
چندکارگی
انجام دادن دو یا چند کار باهم
چند کار

چندفعالیتی
چند کاره
در حقیقت این واژه به توانایی انجام چند کار به طور هم زمان اشاره دارد که هم برای انسان و هم در مواردی برای کارایی کامپیوتر به کار میرود
چند تا کاروانجام دادن
انجام همزمان چند کار
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس