move up


ترفیع یافتن یا دادن

جمله های نمونه

1. Hold the ladder tightly and move up a rung at a time.
[ترجمه علی اکبر منصوری] نردبان را محکم بگیر و هر بار یک پله بالا برو!
|
[ترجمه گوگل]نردبان را محکم بگیرید و هر بار یک پله بالا بروید
[ترجمه ترگمان]نردبان را محکم بگیر و یک دفعه یک پله بالا ببر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Move up, John, and let the lady sit down.
[ترجمه علی اکبر منصوری] جابجا شو جان، و اجازه بده تا خانم بنشیند.
|
[ترجمه سوسن] جان بلندشو بگذار خانم بنشینه
|
[ترجمه .....] جان بلندشو و بگذار خانم بنشیند
|
[ترجمه گوگل]برو بالا جان و بگذار خانم بنشیند
[ترجمه ترگمان]برو پی کارت، جان و بگذار خانم هم بنشیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She was anxious to move up the promotion ladder.
[ترجمه علی اکبر منصوری] او برای صعود از نردبان ترقی مشتاق بود!
|
[ترجمه گوگل]او مشتاق بود که از نردبان ترفیع بالا برود
[ترجمه ترگمان]می خواست از نردبان بالا برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The kids learn fast, and can't wait to move up to the junior team.
[ترجمه علی اکبر منصوری] بچه ها سریع یاد میگیرند و مشتاقانه منتظر صعود به تیم نوجوانان هستند. /نمیتوانند برای رفتن به تیم نوجوانان صبر کنند!
|
[ترجمه گوگل]بچه ها به سرعت یاد می گیرند و نمی توانند برای صعود به تیم نوجوانان صبر کنند
[ترجمه ترگمان]بچه ها سریع یاد می گیرند و نمی توانند برای رسیدن به تیم نوجوانان صبر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His chairs can swivel, but they can't move up or down.
[ترجمه علی اکبر منصوری] صندلی هاش میتوانند بچرخند اما بطرف بالا یا پایین حرکت نمیکنند!/بالا و پایین نمیشوند!
|
[ترجمه گوگل]صندلی های او می توانند بچرخند، اما نمی توانند بالا یا پایین حرکت کنند
[ترجمه ترگمان]صندلی ها می توانند روی گردان حرکت کنند، اما نمی توانند حرکت کنند یا پایین بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There's room for another one if you move up a bit.
[ترجمه علی اکبر منصوری] اگر کمی جابجا بشید برای یک نفر دیگر ( هم ) جا هست!
|
[ترجمه گوگل]اگر کمی بالاتر بروید، جا برای یکی دیگر وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اگه یه کم از اینجا بری یه اتاق دیگه هم هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Optimists reckon house prices will move up with inflation this year.
[ترجمه گوگل]خوش بینان بر این باورند که قیمت مسکن امسال با تورم افزایش خواهد یافت
[ترجمه ترگمان]Optimists فکر می کنند که قیمت خانه امسال تورم افزایش خواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Can you move up a bit?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید کمی بالا بروید؟
[ترجمه ترگمان]میشه یکم تکون بخوری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You can move up to work in films and the theatre.
[ترجمه گوگل]شما می توانید برای کار در فیلم و تئاتر بالا بروید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید برای کار در فیلم ها و تئاتر حرکت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Children learn in mixed ability classes and move up a class each year.
[ترجمه گوگل]بچه ها در کلاس های توانایی های ترکیبی یاد می گیرند و هر سال یک کلاس بالاتر می روند
[ترجمه ترگمان]کودکان در کلاس های توانایی مختلط یاد می گیرند و هر ساله یک کلاس را جابجا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. To move up, you'll need the right training.
[ترجمه گوگل]برای حرکت به سمت بالا، به آموزش مناسب نیاز دارید
[ترجمه ترگمان]برای بالا رفتن، به تمرینات مناسب نیاز پیدا می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As officials move up the hierarchy they may be more involved in policy advice rather than managing budgets or people.
[ترجمه گوگل]همانطور که مقامات در سلسله مراتب بالا می روند، ممکن است بیشتر درگیر مشاوره سیاست باشند تا مدیریت بودجه یا مردم
[ترجمه ترگمان]همانطور که مسئولان از سلسله مراتب بالا می روند، ممکن است نسبت به مدیریت بودجه ها و مردم بیشتر در مشاوره سیاست دخالت داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In the spring they would move up one rung on the remedial ladder.
[ترجمه گوگل]در بهار آنها یک پله از نردبان اصلاحی بالا می رفتند
[ترجمه ترگمان]در بهار یک پله از نردبان درمانی بالا می رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Edinburgh side needed to move up a gear to jolt Celtic out of their rhythm.
[ترجمه گوگل]تیم ادینبورگ باید دنده خود را بالا می برد تا سلتیک را از ریتم خود خارج کند
[ترجمه ترگمان]برای تکان دادن سلتیک، جهت تکان دادن سلتیک، مورد نیاز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We decided to move up a gear.
[ترجمه گوگل]تصمیم گرفتیم یک دنده بالا ببریم
[ترجمه ترگمان]ما تصمیم گرفتیم که یک دنده را حرکت دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

مثلا توی صف یکی ایستاده جلوش خالیه میگیم move up یعنی حرکت کن برو جلو
پیشرفت کردن، ارتقا گرفتن
یکی از چم هاش . . . پیشرفت کردن. . . است.
to go to a higher level
به سطح بالاتر ارتقا یافتن
جابجا کردن
از سطحی به سطح بالاتر رفتن
[از نظر زمانی] جلو انداختن
To go to the higher rank or rather thing
جابجا کردن
جابه جا شدن

بالا رفتن
ارتقا دادن
بالا بردن
پیشروی
بالا رفتن، صعود کردن
به معنای تغییر پوزیشن به منظور باز کردن جا برای کسی یا چیزی هم می باشد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس