moscow

/ˈmɑːˌskoʊ//ˈmɒskəʊ/

شهر مسکو (پایتخت روسیه)، مسکو

جمله های نمونه

1. Britain's ambassador in Moscow has refused to comment.
[ترجمه گوگل]سفیر بریتانیا در مسکو از اظهار نظر خودداری کرده است
[ترجمه ترگمان]سفیر بریتانیا در مسکو از اظهار نظر خودداری کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A flu epidemic is sweeping through Moscow.
[ترجمه گوگل]اپیدمی آنفولانزا در مسکو در حال گسترش است
[ترجمه ترگمان]بیماری شیوع بیماری در مسکو شیوع پیدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. When America boycotted the Moscow Olympics it cheapened the medals won.
[ترجمه گوگل]زمانی که آمریکا بازی های المپیک مسکو را تحریم کرد، مدال های کسب شده را ارزان کرد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که آمریکا المپیک مسکو را تحریم کرد، این مدال ها برنده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A church in Moscow became a repository for police files.
[ترجمه گوگل]کلیسایی در مسکو به مخزن پرونده های پلیس تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]کلیسایی در مسکو مخزن پرونده های پلیس شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He fell into the icy waters of the Moscow river.
[ترجمه گوگل]او در آب های یخی رودخانه مسکو افتاد
[ترجمه ترگمان]در آب های سرد رودخانه مسکو فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I've been walking around Moscow and the town is terribly quiet.
[ترجمه گوگل]من در اطراف مسکو قدم زدم و شهر به طرز وحشتناکی ساکت است
[ترجمه ترگمان]من در مسکو راه رفتم و شهر به طرز وحشتناکی ساکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Moscow and the Baltic republics are re-opening channels of communication.
[ترجمه گوگل]مسکو و جمهوری های بالتیک در حال بازگشایی کانال های ارتباطی هستند
[ترجمه ترگمان]مسکو و جمهوری های بالتیک در حال باز کردن کانال های ارتباطی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Moscow is anxious to stay in step with Washington.
[ترجمه گوگل]مسکو مشتاق است که با واشنگتن همگام بماند
[ترجمه ترگمان]مسکو برای ماندن در کنار واشنگتن نگران است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They are filming in Moscow right now.
[ترجمه گوگل]آنها در حال حاضر در مسکو فیلمبرداری می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها اکنون در حال فیلمبرداری در مسکو هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He reopened ties with Moscow earlier this year.
[ترجمه گوگل]او اوایل سال جاری روابط خود را با مسکو بازگشایی کرد
[ترجمه ترگمان]او در اوایل سال جاری روابط خود با مسکو را بازگشایی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Moscow is a very cold place in winter.
[ترجمه گوگل]مسکو در زمستان یک مکان بسیار سرد است
[ترجمه ترگمان]مسکو در زمستان جای بسیار سردی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They returned to Moscow on 22 September 1930.
[ترجمه گوگل]آنها در 22 سپتامبر 1930 به مسکو بازگشتند
[ترجمه ترگمان]آن ها در ۲۲ سپتامبر ۱۹۳۰ به مسکو بازگشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It's eleven o'clock at night in Moscow.
[ترجمه گوگل]ساعت یازده شب در مسکو است
[ترجمه ترگمان]ساعت یازده شب در مسکو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It's been bitterly cold here in Moscow.
[ترجمه گوگل]اینجا در مسکو به شدت سرد است
[ترجمه ترگمان]اینجا در مسکو خیلی سرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She was on a plane bound for Moscow when she became ill.
[ترجمه گوگل]او در هواپیمای عازم مسکو بود که بیمار شد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که بیمار شد سوار هواپیمایی به مقصد مسکو شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[نساجی] مسکو- پارچه ضخیم با بافت ساده و محکم پالتویی

انگلیسی به انگلیسی

• capital city of russia; capital city of the former soviet union; (slang) pawnshop
moscow is the capital of russia and its largest city. it was formerly the capital of the ussr. population: 8,967,000 (1989).

پیشنهاد کاربران

MoSCoW Prioritization یا تکنیک اولویت بندی مسکو
یکی از رایج ترین و شناخته شده ترین تکنیکها در اولویت بندی خواسته ها و توقعات از یک خدمت و یا ابزار ، روش MoSCoW نام دارد. در این روش قابلیتهای مورد نظر در چهار دسته اولویت بندی شده و با این روش می توان بصورت سیستماتیک گزینه مطلوب را انتخاب کرد.
...
[مشاهده متن کامل]

این چهار دسته عبارتند از:
Must Have
Should Have
Could Have
Won’t Have
دسته Must Have قرار است شامل موارد بسیار کلیدی باشد که اگر حتی یک مورد از این موارد در بین قابلیتها و امکانات محصول مورد نظر نبود، این محصول از دید ما غیرقابل پذیرش است. عملا می توان از عنوان الزامی برای این قابلیتها استفاده کرد. به عبارت دیگر اون بخش هایی که حتما باید تولید بشن و اگه نباشن محصول نهایی پروژه اصلا به درد نمی خوره.
دسته Should Have قرار است شامل مواردی باشند که قطعا از نظر ما پراهمیت هستند اما لزوما قرار نیست نبود یکی از این قابلیتها در محصول باعث کنار گذاشته شدن آن بشود و ممکن است مثلا برای آنها بازه 30% را در نظر بگیرم و چنانچه 70% این مجموعه از موارد در محصول مشاهده شد، این محصول از دید ما قابل پذیرش است. به عبارت دیگر اون بخش هایی که واقعا بودنشون لازمه، ولی اگه نباشن باز هم می تونیم از محصول نهایی پروژه استفاده کنیم، فقط ممکنه لازم باشه یه راه حل های جانبی برای بعضی کمبودها در نظر بگیریم.
اما دسته Could Have شامل آن دسته از مواردی هستند که می توان از آنها به عنوان ارزش افزوده نام برد و بودن آنها برای ما الزامی نیست و اما به هرحال می توانند به عنوان یک مزیت رقابتی برای محصول محسوب شوند. به عبارت دیگر اون بخشی که خیلی خوشمون میاد تو محصول نهایی باشه، ولی نباشه هم اتفاقی نمی افته
اما دسته آخرWon’t have this time آنهایی هستند که عملا برای ما اهمیتی ندارند و بود و نبودشان برای ما تفاوتی ایجاد نمی کند. به عبارت دیگر اون چیزهایی که فعلا قصد نداریم تو محصول نهایی پروژه باشه؛ هرچند که ممکنه به نظر مرتبط بیاد.

بپرس