1. The transition from dualism to monism is painful.
[ترجمه مریم سالک زمانی] مرحلۀ گذر از دوگروی به یکتاگروی سخت و پرزحمت است.|
[ترجمه گوگل]گذار از ثنویت به مونیسم دردناک است[ترجمه ترگمان]گذار از دوگانگی به monism دردآور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. It is a long road from dualism to monism.
[ترجمه مریم سالک زمانی] فاصله بسیار زیادی بین یکتاگروی و دوگروی وجود دارد.|
[ترجمه گوگل]از ثنویت تا مونیسم راهی طولانی است[ترجمه ترگمان]این یک راه طولانی است از dualism تا monism
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Monism thus generated a respect for life as a whole and helped to emphasize the unity of Nature.
[ترجمه مریم سالک زمانی] دیدگاه یکتاگروانه، این گونه حس احترام آمیزی نسبت به کل پدیدۀ حیات برانگیخت و بر وحدت و یکپارچگی طبیعت تاکید مکرر نمود.|
[ترجمه گوگل]بنابراین مونیسم احترامی برای زندگی به عنوان یک کل ایجاد کرد و به تأکید بر وحدت طبیعت کمک کرد[ترجمه ترگمان]در نتیجه، monism یک احترام به زندگی به عنوان یک کل به وجود آورد و به تاکید بر وحدت طبیعت کمک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. It has become from "pre-modernness" monism to "modernness" binary view.
[ترجمه گوگل]از مونیسم «پیش مدرن» به دیدگاه دوتایی «مدرنیسم» تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]از دیدگاه دوگانه \"modernness\" از \"pre\" به \"modernness\" تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از دیدگاه دوگانه \"modernness\" از \"pre\" به \"modernness\" تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. We used torationally judge our culture with monism and ultimatism, together with intellectual idealism.
[ترجمه گوگل]ما فرهنگ خود را با مونیسم و اولتیماتیسم و آرمان گرایی روشنفکرانه قضاوت می کردیم
[ترجمه ترگمان]ما از torationally درباره فرهنگ خود با monism و ultimatism، همراه با ایده آلیسم روشنفکر استفاده کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما از torationally درباره فرهنگ خود با monism و ultimatism، همراه با ایده آلیسم روشنفکر استفاده کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. What is more, the traditional monism mode of thinking contributes to the emergence of cultural radicalism.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، شیوه تفکر مونیسم سنتی به ظهور رادیکالیسم فرهنگی کمک می کند
[ترجمه ترگمان]آنچه بیشتر است، شیوه سنتی تفکر، منجر به ظهور تندروی فرهنگی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آنچه بیشتر است، شیوه سنتی تفکر، منجر به ظهور تندروی فرهنگی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It, moreover, avoids all imputation of monism, and the manner in which it conceives of immanence harmonizes excellently with Catholic teaching.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، از هرگونه انتساب مونیسم پرهیز می کند، و شیوه ای که در آن از ماندگاری درک می کند، به خوبی با آموزه های کاتولیک هماهنگ است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، از هرگونه اتهامی به monism، و روشی که در آن از immanence harmonizes به طرز فوقالعادهای با آموزه های کاتولیک اقتباس شده است، اجتناب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، از هرگونه اتهامی به monism، و روشی که در آن از immanence harmonizes به طرز فوقالعادهای با آموزه های کاتولیک اقتباس شده است، اجتناب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The monism that value decides and value distributive pluralism can coexist.
[ترجمه گوگل]مونیسمی که ارزش تصمیم می گیرد و برای کثرت گرایی توزیعی ارزش قائل است، می تواند در کنار هم وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]The که ارزش تعریف می کند و ارزش کثرت گرایی توزیعی را دارد، می تواند با هم هم زیستی داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]The که ارزش تعریف می کند و ارزش کثرت گرایی توزیعی را دارد، می تواند با هم هم زیستی داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. For Jung, dualism and monism were not mutually contradictory and exclusive, but complimentary aspects of reality.
[ترجمه گوگل]برای یونگ، ثنویت و مونیسم متضاد و انحصاری متقابل نبودند، بلکه جنبه های مکمل واقعیت بودند
[ترجمه ترگمان]برای یونگ، دوگانگی و دوگانگی به طور متقابل متضاد و منحصر به فرد نبودند، بلکه جنبه های تعریف آمیز از واقعیت بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای یونگ، دوگانگی و دوگانگی به طور متقابل متضاد و منحصر به فرد نبودند، بلکه جنبه های تعریف آمیز از واقعیت بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He embraces the heterodox idea of monism, sometimes called animist materialism or vitalism, which is essentially a denial of any distinction between the body and the soul.
[ترجمه گوگل]او ایده هترودوکسی مونیسم را که گاهی ماتریالیسم آنیمیستی یا حیات گرایی نامیده می شود، می پذیرد، که اساساً انکار هر گونه تمایز بین بدن و روح است
[ترجمه ترگمان]وی ایده heterodox of را، که گاه animist materialism یا vitalism نامیده می شود، در آغوش می کشد که اساسا انکار هر گونه تمایز بین جسم و روح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وی ایده heterodox of را، که گاه animist materialism یا vitalism نامیده می شود، در آغوش می کشد که اساسا انکار هر گونه تمایز بین جسم و روح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Nietzsche associates this monism and many of the related view we'll examine with Heraclitus, so from philosophy of the tragic age of the Greeks.
[ترجمه گوگل]نیچه این مونیسم و بسیاری از دیدگاههای مرتبط را که بررسی خواهیم کرد، با هراکلیتوس مرتبط میداند، بنابراین از فلسفه عصر تراژیک یونانیان
[ترجمه ترگمان]نیچه این monism و بسیاری از دیدگاه های مرتبط را که ما با Heraclitus بررسی خواهیم کرد، از فلسفه عصر tragic یونانیان بررسی خواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نیچه این monism و بسیاری از دیدگاه های مرتبط را که ما با Heraclitus بررسی خواهیم کرد، از فلسفه عصر tragic یونانیان بررسی خواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Materialism and idealism are different forms of attributive monism.
[ترجمه گوگل]ماتریالیسم و ایده آلیسم اشکال مختلف مونیسم اسنادی هستند
[ترجمه ترگمان]مادی گرایی و idealism اشکال مختلفی از attributive monism هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مادی گرایی و idealism اشکال مختلفی از attributive monism هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. We need further research on how to unite monism and pluralism on intelligence.
[ترجمه گوگل]ما به تحقیقات بیشتری در مورد چگونگی متحد کردن مونیسم و کثرت گرایی در هوش نیاز داریم
[ترجمه ترگمان]ما به تحقیقات بیشتر در مورد نحوه متحد کردن monism و کثرت گرایی در هوش نیاز داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما به تحقیقات بیشتر در مورد نحوه متحد کردن monism و کثرت گرایی در هوش نیاز داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Substantival Love monism ("one thing") is the view that Dating there is only one substance and that all diversity is ultimately unreal.
[ترجمه گوگل]مونیسم عشق واقعی ("یک چیز") این دیدگاه است که قرار ملاقات تنها یک ماده است و همه تنوع در نهایت غیر واقعی است
[ترجمه ترگمان]\"عشق monism\" (\"یک چیز\")این نما است که از آن زمان تنها یک ماده وجود دارد و همه تنوع در نهایت غیر واقعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]\"عشق monism\" (\"یک چیز\")این نما است که از آن زمان تنها یک ماده وجود دارد و همه تنوع در نهایت غیر واقعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید