modus vivendi

/ˈmodəsvɪˈvendi//ˈmodəsvɪˈvendi/

معنی: روش زندگی
معانی دیگر: طرز زندگی یا سلوک، زیست شیوه

جمله های نمونه

1. After 1940, a modus vivendi between church and state was achieved.
[ترجمه گوگل]پس از سال 1940، یک مدوس ویوندی بین کلیسا و دولت به دست آمد
[ترجمه ترگمان]بعد از ۱۹۴۰، روش \"سازش\" بین کلیسا و دولت به دست آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We managed to achieve a kind of modus vivendi.
[ترجمه مریم سالک زمانی] از پس دستیابی به نوعی توافق و تفاهم برآمدیم.
|
[ترجمه گوگل]ما موفق شدیم به نوعی مدوس ویوندی برسیم
[ترجمه ترگمان]ما موفق شدیم راهی برای \" \"زندگی\" \" پیش رویم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The two states reached a kind of modus vivendi.
[ترجمه گوگل]دو دولت به نوعی مدوس ویوندی رسیدند
[ترجمه ترگمان]دو ایالت به نوعی روش \"کنار آمدن\" دست یافتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The old modus vivendi is fading, for ever.
[ترجمه گوگل]مدوس ویوندی قدیمی برای همیشه در حال محو شدن است
[ترجمه ترگمان]روش قدیمی برای همیشه در حال افول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We hope President Ma's modus vivendi will demonstrate more dynamism and substance.
[ترجمه گوگل]امیدواریم شیوه زندگی پرزیدنت ما پویایی و ماهیت بیشتری را نشان دهد
[ترجمه ترگمان]ما امیدواریم که نحوه \"زندگی\" رئیس جمهور، پویایی و پویایی بیشتری را به نمایش بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. More importantly, Rawls make a difference between a modus Vivendi and an overlapping consensus.
[ترجمه گوگل]مهمتر از آن، رالز بین روش Vivendi و اجماع همپوشانی تفاوت قائل می شود
[ترجمه ترگمان]مهم تر از همه اینکه، Rawls بین روش Vivendi و اجماع همپوشانی کننده، تفاوت ایجاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Our two countries must put aside the memory of war and seek a modus vivendi.
[ترجمه گوگل]دو کشور ما باید خاطره جنگ را کنار بگذارند و به دنبال شیوه زندگی باشند
[ترجمه ترگمان]دو کشور ما باید خاطره جنگ را کنار گذاشته و به دنبال راهی برای \"کنار آمدن\" باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Like fanatics and zealots everywhere, they want to disrupt any attempts at a modus vivendi or reconciliation.
[ترجمه گوگل]مانند متعصبان و متعصبان در همه جا، آنها می خواهند هر گونه تلاشی را برای یک مدوس ویوندی یا آشتی مختل کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها هم مانند متعصبان و متعصبان در همه جا، می خواهند هر تلاشی را در راه \" \"زندگی\" یا \"سازش\" به هم بزنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Yet the Chinese are not necessarily prisoners of their past and they have overwhelming economic reasons to seek a political modus vivendi with America.
[ترجمه گوگل]با این حال، چینی‌ها لزوماً زندانی گذشته خود نیستند و دلایل اقتصادی بسیار زیادی برای جستجوی یک روش زندگی سیاسی با آمریکا دارند
[ترجمه ترگمان]با این وجود، چینی ها لزوما زندانیان گذشته خود نیستند و آن ها دلایل اقتصادی شدیدی دارند که به دنبال راه سازش سیاسی با آمریکا باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The ROC can break out of its isolation only from the bottom up. First people. Then officials. On this will provide us with a diplomatic modus vivendi.
[ترجمه گوگل]ROC فقط از پایین به بالا می تواند از انزوا خارج شود اولین نفرات بعد مسئولین در این زمینه یک روش دیپلماتیک برای ما فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]جمهوری چین می تواند از انزوای خود تنها از پایین جدا شود آدم های اول سپس مقامات در این زمینه، \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \"راه\" \" \" \" \" \" \" را به ما خواهد داد \" \" \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Some experts suggest this is because the two have established a modus vivendi.
[ترجمه گوگل]برخی از کارشناسان معتقدند که این به این دلیل است که این دو یک روش زندگی را ایجاد کرده اند
[ترجمه ترگمان]برخی متخصصان می گویند این امر به این دلیل است که این دو راهی برای \"پیش رفتن\" ایجاد کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. After year of confrontation, they finally have achieve a modus vivendi .
[ترجمه گوگل]پس از یک سال رویارویی، آنها بالاخره به یک روش زندگی دست یافتند
[ترجمه ترگمان]بعد از سال مقابله، آن ها بالاخره به راهی برای \"کنار آمدن\" دست یافتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. After years of confrontation, they finally have achieved a modus vivendi.
[ترجمه گوگل]پس از سال‌ها رویارویی، آنها سرانجام به یک روش زندگی دست یافتند
[ترجمه ترگمان]بعد از سال ها رویارویی، آن ها بالاخره به یک روش \"کنار آمدن\" دست یافتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The agreement is the first positive sign so far that the two countries may be able to find a modus vivendi .
[ترجمه گوگل]این توافق اولین علامت مثبت تا کنون است که دو کشور ممکن است بتوانند یک روش زندگی بیابند
[ترجمه ترگمان]این قرارداد اولین نشانه مثبت است تا کنون دو کشور قادر به یافتن راهی برای \"کنار آمدن\" باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

روش زندگی (اسم)
lark, modus vivendi, laverock

تخصصی

[حقوق] (طرز زندگی)، ترتیبات موقتی، توافق موقت تا حل قطعی اختلاف

انگلیسی به انگلیسی

• way of coexisting peacefully, way of getting along with others
a modus vivendi is an arrangement which allows people who have different attitudes to live or work together; a formal expression.

پیشنهاد کاربران

توافق و تفاهم
روش عملی
modus operandi کارشیوه
modus vivandi زیست شیوه، توافق موقت

سبک زندگی
شیوه زندگی
این اصطلاح به معنی توافق بین المللی موقت است که می توان آن را به "قرار" یا "قرار موقت" ترجمه کرد
در حقوق بین الملل و حقوق معاهدات به معنی توافقات بین المللی موقت است.

بپرس