miraculously

/məˈrækjələsli//mɪˈrækjʊləsli/

بطور معجزنشان، بطور شگفت آمیز، بطور حیرت انگیز، معجزه وار

جمله های نمونه

1. He had been miraculously saved from almost certain death.
[ترجمه گوگل]او به طور معجزه آسایی از مرگ تقریباً حتمی نجات یافته بود
[ترجمه ترگمان]او به طور معجزه آسایی از مرگ حتمی نجات یافته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She still believed that somehow she could be miraculously cured.
[ترجمه نسیم] او هنوز گمان می کرد که میتواند به شکل معجزه آسایی درمان شود.
|
[ترجمه گوگل]او هنوز بر این باور بود که به نحوی می توان به طور معجزه آسایی درمان شد
[ترجمه ترگمان]هنوز باور داشت که به طور معجزه آسایی شفا یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The barn has been miraculously transformed into a luxury hotel.
[ترجمه 🐾 مهدی صباغ] انبار غله به طرز معجزه آسایی تبدیل به یک هتل لوکس شده است.
|
[ترجمه گوگل]این انبار به طور معجزه آسایی به یک هتل مجلل تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]این انبار به نحو معجزه آسایی به یک هتل لوکس تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A schoolboy miraculously survived a 25 000 - volt electric shock.
[ترجمه 🐾 مهدی صباغ] یک دانش آموز به طور معجزه آسایی از یک شوک الکتریکی 25000 ولتی جان سالم به در برد.
|
[ترجمه گوگل]یک دانش آموز به طور معجزه آسایی از برق گرفتگی 25000 ولتی جان سالم به در برد
[ترجمه ترگمان]به طور معجزه اسایی از یک شوک الکتریکی ۲۵ ولت جان سالم به در برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Miraculously, both drivers walked away without a scratch.
[ترجمه گوگل]به طور معجزه آسایی، هر دو راننده بدون خط و خش از آنجا دور شدند
[ترجمه ترگمان]به طور معجزه آسایی هر دو راننده بدون یک خراش دور شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He seems to have been miraculously transformed into a first-class player.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد او به طور معجزه آسایی به یک بازیکن درجه یک تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که به نحو معجزه آسایی به یک بازیکن درجه یک تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Miraculously, the whole process only takes a millionth of a second.
[ترجمه گوگل]به طور معجزه آسایی، کل فرآیند تنها یک میلیونیم ثانیه طول می کشد
[ترجمه ترگمان]به طور اعجاب انگیزی، کل فرآیند فقط یک میلیونیم ثانیه طول می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They miraculously survived the plane crash.
[ترجمه گوگل]آنها به طور معجزه آسایی از سقوط هواپیما جان سالم به در بردند
[ترجمه ترگمان] به طور معجزه آسایی از سقوط هواپیما نجات پیدا کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Miraculously, the guards escaped death or serious injury.
[ترجمه گوگل]به طور معجزه آسایی، نگهبانان از مرگ یا جراحت شدید نجات یافتند
[ترجمه ترگمان]به طور اعجاب انگیزی، نگهبانان از مرگ یا جراحت جدی جان سالم به در بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. First, the cowlick had miraculously disappeared.
[ترجمه گوگل]اول، گاو به طرز معجزه آسایی ناپدید شده بود
[ترجمه ترگمان]اول، به طور معجزه آسایی ناپدید شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Miraculously, although some teams had lost up to three of their complement, they plodded on.
[ترجمه گوگل]به طرز معجزه آسایی، اگرچه برخی از تیم ها تا سه تیم خود را از دست داده بودند، اما آنها را شکست دادند
[ترجمه ترگمان]به طور معجزه آسایی، گر چه بعضی از تیم ها تا سه گروه از complement خود را از دست داده بودند، با گام های سنگین به راه افتادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The docs' guesswork just goes to show how miraculously improbable human health really is.
[ترجمه گوگل]حدس و گمان های اسناد فقط نشان می دهد که واقعاً سلامت انسان به طور معجزه آسایی غیرممکن است
[ترجمه ترگمان]تنها حدسی که در این زمینه وجود دارد این است که نشان دهید که چقدر به طور معجزه آسایی سلامت انسان وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Miraculously, he was still wearing his glasses.
[ترجمه گوگل]به طرز معجزه آسایی هنوز عینکش را می زد
[ترجمه ترگمان]به طور معجزه آسایی عینکش را به تن داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Miraculously, no one was killed.
[ترجمه گوگل]به طرز معجزه آسایی کسی کشته نشد
[ترجمه ترگمان]به طور معجزه آسایی کسی کشته نشده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• wondrously, marvelously, phenomenally, remarkably; supernaturally, divinely

پیشنهاد کاربران

1. بطور معجزه آسایی 2. به طور اعجاب آوری
مثال:
manna is a food which God miraculously gave to the Israelites in the wilderness
�مَن� غذایی است که خدا به طور معجزه آسایی در بیابان به بنی اسرائیل داد.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : miracle
✅️ صفت ( adjective ) : miraculous
✅️ قید ( adverb ) : miraculously
miraculously = astonishingly
به طور شگفت انگیز
1 ) Her 5 - year - old son miraculously survived the crash
2 ) A young boy miraculously survived a 25 000 - volt electric shock
به طور معجزه آسا
به طور معجزه آسا
به طور شگفت انگیز
به طور حیرت انگیز
به طور شگفت انگیز

بپرس