miller

/ˈmɪlər//ˈmɪlə/

معنی: اسیابان، یکجور پروانه
معانی دیگر: آسیابدار، آسیابچی، آسیابان، رجوع شود به: milling machine، آرتور میلر (نمایشنامه نویس امریکایی - 1915)

جمله های نمونه

1. pattern miller
فرز مدل تراشی

2. Much water runs by the mill that the miller knows not of.
[ترجمه نیک فر یوسفی] آب زیادی از آسیاب میگذرد که آسیابان از آن بی خبر است.
|
[ترجمه گوگل]آب زیادی از آسیاب می گذرد که آسیابان از آن بی خبر است
[ترجمه ترگمان]مقدار زیادی آب در آسیا است که آسیابان از آن خبر ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Too much water drowned the miller.
[ترجمه گوگل]آب زیاد آسیاب را غرق کرد
[ترجمه ترگمان]آب خیلی زیاد آسیابان را غرق کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Every miller draws water to his own mill.
[ترجمه گوگل]هر آسیاب به آسیاب خودش آب می کشد
[ترجمه ترگمان] هر آسیابان با خودش آب میاره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There's a call from Mr. Miller of ABC.
[ترجمه گوگل]تماسی از آقای میلر از ABC وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک تماس از آقای میلر سی بی سی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mr. Miller of ABC is on the line.
[ترجمه گوگل]آقای میلر از ABC در خط است
[ترجمه ترگمان]آقای میلر از سی بی سی در صف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You have a call from Mr. Miller of ABC.
[ترجمه گوگل]شما تماسی از آقای میلر از ABC دارید
[ترجمه ترگمان]شما یک تماس از آقای میلر سی بی سی دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Miller is gloomy about the fate of the serious playwright in America.
[ترجمه گوگل]میلر از سرنوشت نمایشنامه نویس جدی در آمریکا ناراحت است
[ترجمه ترگمان]میلر در مورد سرنوشت نمایش نامه نویس جدی در آمریکا ناراحت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Miller soon became a permanent fixture on the team.
[ترجمه گوگل]میلر خیلی زود به یکی از اعضای ثابت تیم تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]او به زودی یک ثابت دائمی روی تیم پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Mueller changed his name to Miller when he became a U. S. citizen.
[ترجمه گوگل]مولر زمانی که شهروند ایالات متحده شد نام خود را به میلر تغییر داد
[ترجمه ترگمان]مولر زمانی که به آمریکا رسید، نام خود را به میلر تغییر داد اس هم وطن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Miller had smelled trouble the moment she said who she was.
[ترجمه گوگل]میلر در لحظه ای که می گفت او کیست بوی مشکل را حس کرده بود
[ترجمه ترگمان]در این لحظه، میلر بوی دردسر داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. On the evidence of his latest exhibition, Miller is an artist who is past his best.
[ترجمه گوگل]طبق شواهد آخرین نمایشگاه خود، میلر هنرمندی است که از بهترین های خود گذشته است
[ترجمه ترگمان]در آثار آخرین نمایشگاه او، میلر یک هنرمند است که از بهترین آثار خود گذشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Glenn Miller was one of the most famous bandleaders of the 1930s.
[ترجمه گوگل]گلن میلر یکی از مشهورترین رهبران گروه موسیقی دهه 1930 بود
[ترجمه ترگمان]گلن میلر یکی از مشهورترین bandleaders دهه ۱۹۳۰ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Could I bother you to give the package to Mr. Miller?
[ترجمه گوگل]آیا می توانم شما را اذیت کنم که بسته را به آقای میلر بدهید؟
[ترجمه ترگمان]میتونم به تو زحمت بدم که بسته رو به آقای \"میلر\" بدی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اسیابان (اسم)
miller

یکجور پروانه (اسم)
miller

تخصصی

[برق و الکترونیک] میلر

انگلیسی به انگلیسی

• family name
mill operator, mill owner; any of several types of moths

پیشنهاد کاربران

بپرس