midwife

/ˈmɪˌdwaɪf//ˈmɪdwaɪf/

معنی: ماما، قابله، قابلگی
معانی دیگر: ماماچه، عامل تغییر

جمله های نمونه

1.
ماما،قابله

2. engels has called war "the midwife of social change"
انگلز جنگ را ((مامای دگرگونی های اجتماعی)) خوانده است.

3. Adversity is the midwife of genius.
[ترجمه علی جادری] شبیه ضرب المثل "احتیاج مادر اختراع است"
|
[ترجمه گوگل]مصیبت، دایه نبوغ است
[ترجمه ترگمان]Adversity، قابله نابغه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The midwife gave him a warm bath.
[ترجمه گوگل]قابله او را حمام گرم کرد
[ترجمه ترگمان]قابله حمام گرمی به او داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The midwife cut and tied off the baby's umbilical cord.
[ترجمه گوگل]ماما بند ناف نوزاد را برید و بست
[ترجمه ترگمان]قابله برید و بندناف نوزاد را بست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Tell your midwife what you want so she can make a note of it and avoid misunderstandings.
[ترجمه گوگل]آنچه را که می خواهید به ماما بگویید تا او بتواند آن را یادداشت کند و از سوء تفاهم جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]به قابله بگو چی می خو ای تا ازش سو سو استفاده کنه و از سو سو سو استفاده کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. "You're doing really well," her midwife said encouragingly.
[ترجمه گوگل]مامای او با دلگرمی گفت: "حالت خیلی خوب است "
[ترجمه ترگمان]قابله با لحنی دلگرم کننده گفت: \" شما واقعا خوب عمل می کنید \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Your doctor, midwife or health visitor will advise.
[ترجمه گوگل]پزشک، ماما یا بازدیدکننده سلامت شما را راهنمایی خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]پزشک شما، قابله و یا مهمان بهداشتی توصیه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Later, Heket appeared as midwife to the birth of the Sun.
[ترجمه گوگل]بعدها حکت به عنوان مامای تولد خورشید ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]بعدا، به عنوان قابله به هنگام تولد خورشید ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This would certainly explain why the midwife finally decided to speak when she knew she was close to death.
[ترجمه گوگل]این قطعاً توضیح می دهد که چرا ماما در نهایت تصمیم گرفت وقتی که می دانست نزدیک مرگ است صحبت کند
[ترجمه ترگمان]این دقیقا توضیح می داد که چرا ماما بالاخره تصمیم گرفت وقتی فهمید او به مرگ نزدیک است، صحبت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Shortly afterwards Miss T. told the midwife that she did not want a blood transfusion.
[ترجمه گوگل]کمی بعد دوشیزه تی به ماما گفت که نمی خواهد تزریق خون انجام دهد
[ترجمه ترگمان]کمی بعد میس تی به ماما گفت که نمی خواهد خون به او تزریق شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. So talk to your doctor, midwife or health visitor, or your family planning clinic, about contraception.
[ترجمه گوگل]بنابراین با پزشک، ماما یا ویزیت کننده سلامت یا کلینیک تنظیم خانواده خود در مورد پیشگیری از بارداری صحبت کنید
[ترجمه ترگمان]بنابراین با پزشک، ماما یا بازدیدکننده، یا درمانگاه برنامه ریزی خانوادگی تان، در مورد پیش گیری از بارداری صحبت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Even the midwife looked shocked at my behaviour.
[ترجمه گوگل]حتی ماما هم از رفتار من شوکه شده بود
[ترجمه ترگمان]حتی قابله از رفتار من یکه خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I was the only midwife that evening, waiting for a relief to arrive.
[ترجمه گوگل]من آن شب تنها ماما بودم که منتظر آمدن کمک بودم
[ترجمه ترگمان]من تنها قابله آن شب بودم، منتظر بودم تا نفسی تازه کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ماما (اسم)
accoucheuse, midwife, obstetrician

قابله (اسم)
accoucheuse, midwife, obstetrician

قابلگی (اسم)
midwife, midwifery

انگلیسی به انگلیسی

• one who assists women in childbirth
deliver a baby, assist in childbirth
a midwife is a nurse who advises pregnant women and helps them to give birth.

پیشنهاد کاربران

در زبان انگلیسی، "wife" زمانی که به معنای "متخصص" یا "کسی که در زمینه ای خاص حرفه ای است" به کار می رود، در ترکیب های خاصی استفاده می شود. این ترکیب ها اغلب در زبان قدیمی تر انگلیسی یا در اصطلاحات خاص وجود دارند.
...
[مشاهده متن کامل]

در اینجا تعدادی از این کلمات آورده شده است:
کلمات با "wife" به معنای متخصص:
- Midwife
معنی: ماما؛ زنی که در دوران بارداری و زایمان به زنان کمک می کند.
توضیح: "Mid" به معنای "در وسط" و "wife" به معنای "متخصص" است.
- Nursewife
معنی: زنی که وظیفه شیردهی و مراقبت از کودک را بر عهده دارد.
توضیح: در قدیم به زنانی که به عنوان پرستار یا مراقب مادران و کودکان فعالیت می کردند، این واژه اطلاق می شده است.
- Wet nurse
معنی: زن شیرده؛ زنی که به جای مادر، به کودک شیر می دهد.
توضیح: این واژه به زنان متخصصی گفته می شد که برای تغذیه نوزادان از شیر خود استفاده می کردند.
- Alewife
معنی: زن فروشنده آبجو؛ زنی که در گذشته به فروش آبجو می پرداخت.
توضیح: این ترکیب در قدیم برای زنانی که در تولید یا فروش آبجو مشغول بودند استفاده می شد.
- Fishwife
معنی: زن ماهی فروش؛ زنی که در بازار ماهی فروشی می کند.
توضیح: این واژه به زنانی که به فروش ماهی در بازار مشغول بودند، اطلاق می شد.
- Streetwife
معنی: زن خیابانی؛ به معنای زنی که در خیابان ها یا بازارها به شغلی خاص مشغول بوده است.
توضیح: این واژه در گذشته به زنانی اطلاق می شد که در سطح خیابان به مشاغل مختلف اشتغال داشتند.
چرا این کلمات اینطور هستند؟
در زبان انگلیسی قدیم، "wife" به معنای متخصص یا فردی که در یک زمینه خاص کار می کند بود، نه تنها به معنای همسر. این واژه در ترکیب با پیشوندها یا کلمات مختلف، به افراد حرفه ای در زمینه های مختلف اشاره داشت.
chatgpt

Midwife در انگلیسی به زنی گفته می شود که حرفه اش کمک به زنان در دوران بارداری، زایمان و پس از آن است. این فرد معمولاً در زایمان طبیعی و مراقبت های مربوط به بارداری و پس از آن نقش دارد، و برخی از آنها ممکن است آموزش های پزشکی نیز دیده باشند.
...
[مشاهده متن کامل]

معانی:
Midwife ( noun ) : A woman who is trained to assist women in childbirth.
فارسی: ماما؛ فردی که در روند زایمان به زن باردار کمک می کند.
Midwife ( verb ) : To assist a woman during childbirth.
فارسی: زایمان کردن به معنای کمک به زایمان یک زن.
چرا این کلمه اینگونه است؟
"Midwife" از ترکیب دو بخش در زبان انگلیسی قدیمی به وجود آمده است:
"Mid" به معنای "در وسط" یا "در حین"، که در اینجا به معنی "در زمان زایمان" است.
"Wife" که در اینجا به معنای "زن" یا "همسر" نیست، بلکه به معنای "زنِ متخصص در انجام یک کار" است ( مانند در قدیم که گفته می شد "wife" برای شغل های مختلف مانند "weaver wife" یعنی زن نساجی ) .
در نتیجه، midwife در اصل به معنای "زن وسطی" یا "زنی که در هنگام زایمان کمک می کند" بوده است.
chatgpt

در برخی متون به معنی یاری رسان یا هدایت گر است.
I think of myself as a “midwife” of refugee youths’
“visual stories, ” stories of trauma, courage, sacrifice
and resilience;
من خودم را یاری رسان �روایت های بصری� جوانان پناهنده می دانم؛ روایت هایی از رنج، شجاعت، فداکاری و تاب آوری روانی.
...
[مشاهده متن کامل]

midwife ( پزشکی )
واژه مصوب: ماما
تعریف: فردی که به حرفۀ مامایی اشتغال دارد
help to bring about.
"Gruber midwifed the deal"
جوش دادن، جور کردن
ماما، قابله
a health professional trained to support and care for women during pregnancy, labour and birth
قابله
ماما، قابله
ماما
قابله
قابله ماما

بپرس