microcomputer

/ˈmaɪkroʊkəmpjuːtə//ˈmaɪkrəʊkəmpjuːtə/

خرد کامپیوتر، ریزرایانه، ریزکامپیوتر

جمله های نمونه

1. A newly - devised microcomputer can act as a guide to a blind person.
[ترجمه گوگل]یک میکروکامپیوتر تازه ابداع شده می تواند به عنوان راهنمای یک فرد نابینا عمل کند
[ترجمه ترگمان]یک میکرو کامپیوتر که به تازگی طراحی شده است می تواند به عنوان راهنما برای یک فرد نابینا عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A typical microcomputer will have 48K or 64K of memory i. e. 48 or 64 Kilobytes or 4000 bytes.
[ترجمه گوگل]یک میکروکامپیوتر معمولی 48 یا 64 هزار حافظه دارد ه 48 یا 64 کیلوبایت یا 4000 بایت
[ترجمه ترگمان]یک میکرو کامپیوتر معمولی ۴۸ K یا ۶۴ K حافظه i دارد ای ۶۴ یا ۶۴ بایت یا ۴۰۰۰ بایت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The report will outline what the microcomputer is to be used for and which microcomputer hardware and software will be needed.
[ترجمه گوگل]در این گزارش توضیح داده می‌شود که ریزرایانه برای چه مواردی مورد استفاده قرار می‌گیرد و سخت‌افزار و نرم‌افزار ریز رایانه مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]این گزارش نحوه استفاده از میکرو کامپیوتر را مشخص خواهد کرد و سخت افزار و نرم افزار میکرو کامپیوتر مورد نیاز خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Whether the teacher regularly uses the microcomputer in his classroom.
[ترجمه گوگل]اینکه آیا معلم به طور مرتب از میکرو کامپیوتر در کلاس درس خود استفاده می کند یا خیر
[ترجمه ترگمان]این که معلم به طور مرتب از microcomputer در کلاسش استفاده کند یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A hard disk enables the microcomputer to store vast amounts of information on disk.
[ترجمه گوگل]هارد دیسک به میکروکامپیوتر این امکان را می‌دهد تا حجم زیادی از اطلاعات را روی دیسک ذخیره کند
[ترجمه ترگمان]دیسک سخت، microcomputer را قادر می سازد تا مقادیر زیادی اطلاعات را در دیسک ذخیره کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It may be helpful to use a microcomputer for this purpose.
[ترجمه گوگل]ممکن است استفاده از میکرو کامپیوتر برای این منظور مفید باشد
[ترجمه ترگمان]استفاده از یک میکرو کامپیوتر برای این منظور ممکن است مفید باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. With the advent of the microcomputer, managers now can input and analyze their own data.
[ترجمه گوگل]با ظهور میکرو کامپیوتر، مدیران اکنون می توانند داده های خود را وارد و تجزیه و تحلیل کنند
[ترجمه ترگمان]با ظهور of، مدیران اکنون می توانند داده های خود را وارد و تحلیل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. If small groups of say three pupils per microcomputer, the teacher has to decide whether the program will run without intervention.
[ترجمه گوگل]اگر گروه های کوچکی از سه دانش آموز در هر ریز کامپیوتر، معلم باید تصمیم بگیرد که آیا برنامه بدون مداخله اجرا می شود یا خیر
[ترجمه ترگمان]اگر گروه های کوچکی از سه دانش آموز در هر microcomputer، معلم باید تصمیم بگیرد که آیا این برنامه بدون مداخله اجرا خواهد شد یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Leyland designed the microcomputer which controls the ratios.
[ترجمه گوگل]لیلاند میکرو کامپیوتری را طراحی کرد که نسبت ها را کنترل می کند
[ترجمه ترگمان]Leyland، میکرو کامپیوتر را طراحی کرد که نسبت ها را کنترل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. C. . The microcomputer is the vanguard of a whole range of microprocessor based technologies.
[ترجمه گوگل]سی میکروکامپیوتر پیشتاز طیف وسیعی از فناوری‌های مبتنی بر ریزپردازنده است
[ترجمه ترگمان]سی The، پیشگامان یک مجموعه کامل از تکنولوژی های مبتنی بر ریزپردازنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Report generation using a stand alone microcomputer with a word-processing program has already proved invaluable in many company departments, including personnel.
[ترجمه گوگل]تولید گزارش با استفاده از یک میکروکامپیوتر مستقل با یک برنامه پردازش کلمه قبلاً در بسیاری از بخش‌های شرکت، از جمله پرسنل، ارزشمند بوده است
[ترجمه ترگمان]نسل گزارش با استفاده از یک موضع به تنهایی، میکرو کامپیوتر با یک برنامه پردازش کلمه، در بسیاری از بخش های شرکت، از جمله پرسنل، بسیار ارزشمند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In recent years a number of microcomputer software packages have been written to assist the searcher in carrying out online information retrieval.
[ترجمه گوگل]در سال‌های اخیر تعدادی بسته نرم‌افزاری ریز رایانه برای کمک به جستجوگر در انجام بازیابی اطلاعات آنلاین نوشته شده‌اند
[ترجمه ترگمان]در سال های اخیر تعدادی از بسته های نرم افزاری microcomputer برای کمک به searcher در اجرای بازیابی اطلاعات آنلاین نوشته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The microcomputer which is usually recognized as the part with the keyboard on top is the workhorse of the system.
[ترجمه گوگل]میکروکامپیوتر که معمولاً به عنوان بخشی با صفحه کلید در بالا شناخته می شود، اسب بخار کار سیستم است
[ترجمه ترگمان]میکرو کامپیوتر که معمولا به عنوان بخشی با صفحه کلید روی بالا شناخته می شود، کارا بارکش سیستم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Combined with microcomputer retrieval software, this allows powerful search features to be incorporated.
[ترجمه گوگل]همراه با نرم افزار بازیابی ریز کامپیوتر، این امکان را می دهد تا ویژگی های جستجوی قدرتمندی را گنجانده شود
[ترجمه ترگمان]در ترکیب با نرم افزار بازیابی میکرو کامپیوتر، این اجازه می دهد تا ویژگی های جست و جوی قدرتمند ترکیب شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حسابداری] میکرو کامپیوتر، کامپیوتر کوچک
[کامپیوتر] میکرو کامپیوتر، ریز کامپیوتر . - ریزکامپیوتر، میکروکامپیوتر - کامپیوتری که CPU آن یک مدار مجتمع منفرد به نام ریزپردازنده دارد. معمولاً هر کامپیوتری در هر لحظه فقط توسط یک فرد مورد استفاده قرار می گیرد. تمام کامپیوترهای خانگی از نوع ریزکامپیوتر هستند. نگاه کنید به microprocessor ; integrated circuit .
[برق و الکترونیک] ریز کامپیوتر 1. کامپیوتری با واحد پردازش مرکزی ( CPU ) که یک ریز پردازنده است . مثلاً کامپیوترهای شخصی ( PC) و ایستگاههای کاری مهندسی 2. ممکن است این واژه به یک ریز کنترل کننده نیز اطلاق شود. - ریز کامپیوتر
[ریاضیات] ریزکامپیوتر، خردکامپیوتر، ریزرایانه، ریزرایانگر

انگلیسی به انگلیسی

• personal computer, computer that processes data with a microprocessor (computers)
mini-computer, laptop or calculator
a micro-computer is a small computer, that is usually used by one person in a small business, a school, or in the home.

پیشنهاد کاربران

microcomputer ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: ریزرایانه
تعریف: رایانه‏ای که پردازندۀ آن معمولاً از یک تراشه تشکیل شود
a computer that fits on a table or desk

بپرس