mess around

/mɛs əˈraʊnd//mɛs əˈraʊnd/

جمله های نمونه

1. Don't mess around with sharp knives.
[ترجمه sara] با چاقوهای تیز شوخی نکنید.
|
[ترجمه گوگل]با چاقوهای تیز به هم نخورید
[ترجمه ترگمان]با چاقوهای تیز بازی نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Be nicer to him. You shouldn't mess around with him like that.
[ترجمه فرشید] با او بهتر باش. نباید باهاش شوخی کنی مثل اون دفعه
|
[ترجمه sara] رفتار بهتری باهاش داشته باش. تو نباید اینجوری سرکارش بذاری.
|
[ترجمه گوگل]با او مهربان تر باش نباید اینطوری باهاش ​​درگیر بشی
[ترجمه ترگمان]باه اش بهتر رفتار کن تو نباید با اون اینطوری کنار بیای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Never mess around with scissors.
[ترجمه لیلا علمایی] با قیچی شوخی نکن
|
[ترجمه گوگل]هرگز با قیچی کار نکنید
[ترجمه ترگمان]هیچ وقت با قیچی بازی نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A monster like that is nothing to mess around with.
[ترجمه گوگل]چنین هیولایی چیزی نیست که بتوان با آن سر و کله زد
[ترجمه ترگمان]هیولایی مثل این، چیزی نیست که با آن دست و پنجه نرم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Bubsie: Oh, just mess around.
[ترجمه گوگل]بابسی: اوه، فقط بهم بزن
[ترجمه ترگمان] اوه، این دور و برت رو خراب کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They wouldn't let him mess around with the radio so he started effing and blinding.
[ترجمه گوگل]آنها به او اجازه نمی دادند با رادیو سر و کار داشته باشد، بنابراین او شروع به کور کردن و کور کردن کرد
[ترجمه ترگمان]او به او اجازه نمی داد با رادیو اوضاع را به هم بریزه، بنابراین اون با من ور رفت و کور کننده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Some young people simply mess around all day when they are supposed to be at school.
[ترجمه گوگل]برخی از جوانان به سادگی تمام روز را که قرار است در مدرسه باشند، به هم می ریزند
[ترجمه ترگمان]بعضی از جوانان وقتی قرار است در مدرسه باشند در تمام روز جمع می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The fates mess around with the people who have the most to lose.
[ترجمه گوگل]سرنوشت با افرادی که بیشترین ضرر را دارند به هم می ریزد
[ترجمه ترگمان]سرنوشت با افرادی که بیش ترین تلفات را از دست می دهند، درهم می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. All they every do is go uptown and mess around.
[ترجمه گوگل]تنها کاری که آنها انجام می دهند این است که به بالای شهر بروند و اطراف را به هم بریزند
[ترجمه ترگمان]تنها کاری که می کنن اینه که به شهر برن و همه چیز رو خراب کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is a small area and most of the teenagers there mess around together.
[ترجمه گوگل]این یک منطقه کوچک است و بیشتر نوجوانان آنجا با هم درگیر هستند
[ترجمه ترگمان]این منطقه کوچکی است و اغلب نوجوانان آن اطراف هم جمع و جور می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We were like each other; she knew what she wanted and she didn't mess around.
[ترجمه گوگل]ما شبیه هم بودیم؛ او می‌دانست چه می‌خواهد و به هم نمی‌خورد
[ترجمه ترگمان]ما هم مثل هم بودیم؛ او می دانست که چه چیزی را می خواهد و او آن را خراب نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Now, I must make this quite clear to you, you can't actually mess around with time.
[ترجمه گوگل]حالا، من باید این را کاملاً برای شما روشن کنم، شما در واقع نمی توانید با زمان دست و پنجه نرم کنید
[ترجمه ترگمان]حالا، باید اینو کاملا برات روشن کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Was it a good idea to launch our kids' lives as scientists simply by letting them mess around?
[ترجمه گوگل]آیا این ایده خوبی بود که زندگی بچه هایمان را به عنوان دانشمند به سادگی با اجازه دادن به آنها به هم ریختن راه اندازی کنیم؟
[ترجمه ترگمان]آیا این ایده خوبی بود که کودکان ما را به سادگی با اجازه دادن به آن ها در اطراف زندگی، به عنوان دانشمندان زندگی کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Climate scientists suggest that we don't have a lot of time to mess around.
[ترجمه گوگل]دانشمندان آب و هوا پیشنهاد می کنند که ما زمان زیادی برای به هم ریختگی نداریم
[ترجمه ترگمان]دانشمندان آب و هوا به ما پیشنهاد می کنند که زمان زیادی برای آشفتگی در اطراف نداریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• loiter, remain idle in one place

پیشنهاد کاربران

to mess around – to spend time doing something that is unproductive or that is
not a good use of one’s time; to spend one’s time in a silly way or doing silly
things
* They spent hours messing around online instead of doing their homework
ول چرخیدن و یللی تللی کردن، وقت تلف کردن
1. I messed around in my first year at college.
اولین سال دانشگاهمو داشتم وقت تلف میکردم و ول میچرخیدم.
2. Will you stop messing around and get on with some work?
یللی تللی کردنو بذار کنار، یه کار مفیدی بکن.
وقت را به بطالت گذراندن، وقت تلف کردن
سربه هوا بودن و توجه نکردن به موضوع و کار
سر دواندن یک نفر
1. to spend time lazily, doing things slowly and in a way that is not planned:
He spent his vacation messing around on the farm.
2. to behave in a silly way when you should be paying attention or doing something sensible Synonym : fool around:
...
[مشاهده متن کامل]

Stop messing around and get ready for school.
3. mess somebody around to cause a lot of problems for someone, especially by changing your mind often and not being completely honest:
Don’t mess me around – I want the money you promised me.

To use or treat something in a careless or harmful way.
ور رفتن، خراب کاری کردن.
• I don't want him coming in here and messing around with our computers.
سر و گوش ( کسی ) جنبیدن
شوخی کردن
مضحکانه رفتار کردن
دست انداختن
کسی را سر کار گذاشتن
( بی هدف ) ور رفتن ( با چیزی )
وقت تلف کردن
مس مس کردن
- کل کل کردن
- سر و کله زدن
do not mess around with them
با آنها کل کل نکن
بدرفتاری کردن با کسی
اتلاف وقت
لاس زدن هم معنی میده
informal
to spend time doing various things that are not important, without any particular purpose or plan :
🔴They spend their weekends messing around on their boat.
🔴My brother likes messing around with computers.
...
[مشاهده متن کامل]

🔴He spent the day with friends, just messing about.
🔴He spends all day messing around with the dogs instead of working.
🔴Stop messing around watching the telly, and come and help me.
🔴We spent the week messing around in the cottage.
🔴I need to stop messing around and make some decisions.

وقت رو به بطالت گذراندن
هوس بازی
علافی کردن
بازیگوشی کردن
خراب کاری کردن
سرگرم شدن با چیزی
وقت تلف کردن
یللی تللی کردن
انگونگ به چیزی کردن
مسخره بازی درآوردن
Fool around
Monkey around
Hang around
Goof around
Horse around
ول ول چرخیدن و یللی تللی کردن
درگیر بودن، سروکار داشتن با چیزی بدون هدف و برنامه خاص
پدربزرگ هنوز با ان رادیوی قدیمی درگیر است یا سروکله میزند. .
وقت گذرونی
کثیف کاری کردن
goof off , mess about
پلکیدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٨)

بپرس