mess about


1- (عامیانه) درگیر شدن (با) 2- وقت تلف کردن، ور رفتن، انگولک کردن

جمله های نمونه

1. Don't mess about with married women, it's unlawful.
[ترجمه Parisa] با زنان شوهر دار گرم نگیر. ( لاس نزن ) غیر قانونی است.
|
[ترجمه گوگل]با زنان متاهل درگیر نشوید، این غیرقانونی است
[ترجمه ترگمان]با زن های شوهردار گند نزن، غیر قانونی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Don't mess about with my camera - you'll break it.
[ترجمه فاطمه عبدی] به دوربین من ور نرو. میشکنیش.
|
[ترجمه گوگل]با دوربین من کار نکنید - آن را می شکنید
[ترجمه ترگمان]با دوربین من کاری نداشته باش - تو این را می شکنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You'd better not mess about in the affairs of others.
[ترجمه گوگل]بهتر است در امور دیگران غافل نشوید
[ترجمه ترگمان]بهتر است در کاره ای دیگران دخالت نکنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Don't mess about my bags.
[ترجمه نیلوفر] کیف هامو نگرد
|
[ترجمه گوگل]در مورد کیف های من قاطی نکن
[ترجمه ترگمان] bags رو خراب نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His food came - they don't mess about here and he reached for the salt.
[ترجمه گوگل]غذای او آمد - اینجا را به هم نمی ریزند و دستش را به سمت نمک برد
[ترجمه ترگمان]غذا اومد - اونا اینجا گند نزدن و اون به دنبال نمک اومد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He didn't trust Lee not to mess about with it.
[ترجمه گوگل]او به لی اعتماد نداشت که با آن سر و کار نداشته باشد
[ترجمه ترگمان]او به لی اعتماد نداشت که آن را خراب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Don't mess about with fireworks and always let an adult light them if you're going for a small family display.
[ترجمه گوگل]اگر می خواهید برای یک نمایش خانوادگی کوچک می روید، با آتش بازی اشتباه نکنید و همیشه اجازه دهید یک بزرگسال آنها را روشن کند
[ترجمه ترگمان]با آتش بازی شروع نکن و اگر می خوای بری یه نمایش خانوادگی کوچیک برگزار کنی، یه آدم بالغ بهشون اجازه بده که اونا رو روشن کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They really don't mess about.
[ترجمه گوگل]آنها واقعاً در مورد آنها قاطی نمی کنند
[ترجمه ترگمان]اونا واقعا سر و کله شون پیدا نمی شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If it's good you don't mess about it ; you just enjoy it.
[ترجمه گوگل]اگر خوب است در مورد آن قاطی نکنید شما فقط از آن لذت ببرید
[ترجمه ترگمان]اگر چه خوب است که آن را خراب نکنی، فقط از آن لذت ببر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Friends stay friends because they don't mess about in each other's lives.
[ترجمه گوگل]دوستان دوست می مانند چون در زندگی یکدیگر به هم نمی ریزند
[ترجمه ترگمان]دوستان با هم دوست خواهند ماند، چون در زندگی یکدیگر به هم t
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You'll never finish this job if you mess about.
[ترجمه گوگل]شما هرگز این کار را تمام نمی کنید اگر در مورد آن به هم ریخته باشید
[ترجمه ترگمان]اگر این کار را خراب کنی هرگز این کار را تمام نمی کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Don't mess about with those hooligans.
[ترجمه گوگل]با آن هولیگان ها درگیر نشوید
[ترجمه ترگمان]با اون hooligans قاطی نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If you mess about with my computer again, you'll be for the high jump.
[ترجمه گوگل]اگر دوباره با کامپیوتر من قاطی کنید، طرفدار پرش ارتفاع خواهید بود
[ترجمه ترگمان]اگر دوباره با کامپیوترم کلنجار بروی، از پرش بلند خواهی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Jack warned him not to mess about with married women.
[ترجمه گوگل]جک به او هشدار داد که با زنان متاهل سر و کار نداشته باشد
[ترجمه ترگمان]جک به او هشدار داد که با زن های شوهردار درگیر نشود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• loiter, remain idle in one place

پیشنهاد کاربران

فِس فِس نکن ( stop messing about )
mess about/around
پلکیدن
وقت گذراندن
وقت تلف کردن
یللی تللی کردن، ول ول چرخیدن
چیزی را انگولگ کردن
مسخره بازی درآوردن
ور رفتن، سر و کله زدن
Mess about/around=play around
بازی در آوردن
کسی را مرتب پیچاندن و سرِکار گذاشتن
خراب کسی بودن، عاشق کسی بودن
سرکار گذاشتن بد رفتار کردن
رابطه سکسی با کسی داشتن خیانت کردن
ور رفتن
مسخره بازی کردن
Mess about with
ور رفتن با چیزی

بپرس