medicament

/mɪˈdɪkəmənt//mɪˈdɪkəmənt/

معنی: دوا
معانی دیگر: دارو، مداوا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: something used to heal illness or injury; medicine.
مترادف: curative, drug, medication, medicine, remedy
مشابه: antidote, cure, cure-all, nostrum, panacea, restorative, specific

جمله های نمونه

1. Bring brandy and the other medicaments I ordered.
[ترجمه گوگل]براندی و سایر داروهایی که سفارش دادم را بیاورید
[ترجمه ترگمان]برندی و بقیه medicaments که سفارش دادم را بیاور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They send us out-of-date medicaments.
[ترجمه گوگل]آنها برای ما داروهای تاریخ گذشته ارسال می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها ما را به خارج از کشور می فرستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The invention provides a medicament vest and relates to the field of medicament vests.
[ترجمه گوگل]این اختراع یک جلیقه دارویی ارائه می دهد و مربوط به زمینه جلیقه های دارویی است
[ترجمه ترگمان]این اختراع یک جلیقه ضد آفتاب فراهم می کند و به میدان جلیقه medicament مربوط می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Stenotrophomonas maltophilia is easy to produce medicament inductivity resistance to a few sensitive drugs.
[ترجمه گوگل]استنوتروفوموناس مالتوفیلیا به راحتی می تواند مقاومت القایی دارو در برابر چند داروی حساس ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]Stenotrophomonas maltophilia برای تولید مقاومت inductivity مقاوم در برابر چند داروی حساس آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The content of Chinese herbs, medicine and medicament can be quantified without destruction by Diffused Reflection Fourier Transform and Near Infrared Spectroscopy (DR NIR FTIR).
[ترجمه گوگل]محتوای گیاهان، دارو و داروی چینی را می توان بدون تخریب با تبدیل فوریه بازتابی و طیف سنجی مادون قرمز نزدیک (DR NIR FTIR) اندازه گیری کرد
[ترجمه ترگمان]محتوای گیاهان چینی، دارو و medicament را می توان بدون تخریب توسط تبدیل فوریه تبدیل فوریه و طیف سنجی مادون قرمز نزدیک (DR NIR FTIR)اندازه گیری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The present invention relates to a medicament for treating recurrent spontaneous abortion.
[ترجمه گوگل]اختراع حاضر مربوط به دارویی برای درمان سقط خودبخودی مکرر است
[ترجمه ترگمان]اختراع موجود به a مربوط به سقط جنین خود به خودی خود مربوط می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Those allergic to corticoid and imidazole medicament are forbidden to use.
[ترجمه گوگل]مصرف آنهایی که به داروهای کورتیکوئید و ایمیدازول حساسیت دارند ممنوع است
[ترجمه ترگمان]آن هایی که به corticoid و ایمیدازول حساسیت دارند استفاده از آن ها ممنوع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The invention discloses a medicament for curing gynaecological pruritus vulvae and coleitis.
[ترجمه گوگل]این اختراع دارویی را برای درمان خارش ولووهای زنانه و کولیت فاش می کند
[ترجمه ترگمان]این اختراع یک medicament برای درمان gynaecological pruritus و coleitis را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Tea is a kind of good medicament and healthful beverage. But the quality will be affected when being deposited or treated unsuitably .
[ترجمه گوگل]چای نوعی داروی خوب و نوشیدنی سالم است اما در صورت رسوب گذاری یا درمان نامناسب بر کیفیت تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]چای نوعی نوشیدنی خوب و مفید است اما این کیفیت زمانی تحت تاثیر قرار خواهد گرفت که ته نشین شده و یا تحت درمان قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Industrialization development of Hongguniang medicament is a special point item in the national spark plan.
[ترجمه گوگل]توسعه صنعتی داروی Hongguniang یک مورد ویژه در طرح ملی جرقه است
[ترجمه ترگمان]توسعه صنعتی شدن Hongguniang medicament یک مورد خاص در برنامه جرقه ملی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The invention provides an effective method featuring small medicament use amount, convenient usage and little environment pollution for the separation of molybdenum and bismuth sulfide minerals.
[ترجمه گوگل]این اختراع روش موثری را ارائه می دهد که شامل مقدار کم مصرف دارو، استفاده راحت و آلودگی محیطی کم برای جداسازی مواد معدنی سولفید مولیبدن و بیسموت است
[ترجمه ترگمان]اختراع یک روش موثر با استفاده از مقدار استفاده کم، کاربرد مناسب و آلودگی محیطی کمی برای جداسازی of و مواد معدنی bismuth است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It may be used in biological analysis, medicament design and development, solar cell, optical disc photosensitization and other fields.
[ترجمه گوگل]ممکن است در تجزیه و تحلیل بیولوژیکی، طراحی و توسعه دارو، سلول های خورشیدی، حساسیت به نور دیسک نوری و زمینه های دیگر استفاده شود
[ترجمه ترگمان]این روش ممکن است در آنالیز بیولوژیک، طراحی medicament و توسعه، سلول خورشیدی، photosensitization دیسک نوری و زمینه های دیگر مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Then, mixed medicament, pill, powder medicament, soft capsule and eyedrop gradually passed the State certification.
[ترجمه گوگل]سپس داروی مخلوط، قرص، داروی پودری، کپسول نرم و قطره چشمی به تدریج گواهینامه دولتی را دریافت کردند
[ترجمه ترگمان]سپس، medicament مخلوط، قرص، پودر، کپسول نرم و eyedrop بتدریج گواهی نامه دولتی را رد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The invention provides a super well - type medicament fixing device and relates to the field of medicaments.
[ترجمه گوگل]این اختراع یک دستگاه تثبیت کننده دارو از نوع فوق العاده خوب ارائه می دهد و به حوزه داروها مربوط می شود
[ترجمه ترگمان]این اختراع یک دستگاه ثابت - type را ارایه می دهد و به حوزه of مربوط می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. GTC has lots of proprietary chemical medicament, including proprietary distilled solvent and decolor solvent, etc.
[ترجمه گوگل]GTC داروهای شیمیایی اختصاصی زیادی دارد، از جمله حلال مقطر اختصاصی و حلال رنگ‌بر و غیره
[ترجمه ترگمان]GTC دارای مقدار زیادی of شیمیایی اختصاصی، از جمله حلال distilled، حلال decolor و غیره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دوا (اسم)
medicine, medicament, succedaneum

انگلیسی به انگلیسی

• medicine, medication, drug, remedy, substance used for medical treatment
a medicament is a medicine; a formal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس