media

/ˈmiːdiə//ˈmiːdɪə/

معنی: رسانه ها، واسطهها، پوشش میانی عرق
معانی دیگر: (از ریشه ی فارسی) سرزمین ماد (در باختر ایران - مرکز آن: اکباتان یا همدان)، (با: the - معمولا با فعل مفرد) رسانه ها (رادیو و روزنامه و تلویزیون و غیره)، جمع واژه ی: medium، (کالبد شناسی - لایه ی میانی جدار رگ خون و لنف) میان لایه، ت ش، پوشش میانی سرخرگ

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a pl. of medium.

(2) تعریف: (pl.) newspapers, television, radio, and other means of mass communication collectively (used with a singular or plural verb).
مشابه: medium

- In a dictatorship, the government controls the media.
[ترجمه آرین بایرام پور] در یک دیکتاتوری ، دولت رسانه را پایش می کند
|
[ترجمه گوگل] در یک دیکتاتوری، دولت رسانه ها را کنترل می کند
[ترجمه ترگمان] در یک دیکتاتوری، دولت رسانه را کنترل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Countless stories about the princess appeared in the media.
[ترجمه گوگل] داستان های بی شماری در مورد شاهزاده خانم در رسانه ها ظاهر شد
[ترجمه ترگمان] داستان های بی شمار درباره شاهزاده خانم در رسانه ها پدید آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Climate change is now getting a lot of attention in the media.
[ترجمه گوگل] تغییرات آب و هوایی در حال حاضر توجه زیادی را در رسانه ها به خود جلب کرده است
[ترجمه ترگمان] تغییر آب و هوا در حال حاضر توجه بسیاری را به رسانه ها جلب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
حالات: mediae
• : تعریف: the middle layer of an arterial or lymphatic duct.

جمله های نمونه

1. government media hyped the news
رسانه های دولتی در بخش اخبار گزافه پردازی می کردند.

2. government media were not reliable
به رسانه های دولتی نمی شد اعتماد کرد.

3. otitis media
آماس گوش میانی

4. the media blazoned his film as the "epic of the century"
رسانه ها با جار و جنجال فیلم او را ((حماسه ی قرن)) نامیدند.

5. the media can be a mirror of public opinion
رسانه ها می توانند بازتاب افکار عمومی باشند.

6. the media gave him a thorough exposure
رسانه ها او را کاملا معرفی کردند.

7. the media quickly conveyed the news
رسانه ها خبر را به سرعت انتقال دادند.

8. the media tried to popularize him
رسانه ها کوشیدند او را محبوب کنند.

9. the media was heavily censored in germany
در آلمان رسانه ها سخت سانسور می شدند.

10. that country's media are not really free
رسانه های آن کشور واقعا آزاد نیستند.

11. the mass media
رسانه های گروهی

12. in democracies, the media are not controlled by the government
در دمکراسی ها رسانه ها توسط دولت کنترل نمی شوند.

13. in a democracy the government does not control the media
در یک کشور مردم سالاری (دموکراسی)،دولت رسانه ها را کنترل نمی کند.

14. she revels in the attention given her by the media
از توجهی که رسانه ها به او می کنند خیلی خوشش می آید.

15. the party presented its slate (of candidates) to the media
حزب فهرست نامزدهای انتخابات خود را به رسانه ها معرفی کرد.

16. He didn't like the media probing into his past.
[ترجمه عیسی علوی] او در گذشته علاقه ای به کار مدیوم ها ( واسطه بین جهان فیزیکی و جهان اثیری مانند احضار کنندگان ارواح ) نداشت
|
[ترجمه گوگل]او دوست نداشت رسانه ها در مورد گذشته او تحقیق کنند
[ترجمه ترگمان]او علاقه ای به کاوش رسانه ها در گذشته نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The media played up the prospects for a settlement.
[ترجمه گوگل]رسانه ها دورنمای توافق را مطرح کردند
[ترجمه ترگمان]رسانه ها چشم اندازه ای خود را برای حل و فصل تشکیل دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Now he faces virulent attacks from the Italian media.
[ترجمه گوگل]اکنون او با حملات شدید رسانه های ایتالیایی مواجه است
[ترجمه ترگمان]اکنون او با حملات شدیدی از سوی رسانه های ایتالیایی مواجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The media has been speaking in glowing terms of the relationship between the two countries.
[ترجمه گوگل]رسانه ها با عبارات درخشان از روابط دو کشور صحبت می کنند
[ترجمه ترگمان]رسانه ها درباره روابط میان دو کشور سخن می گویند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. These problems have been exaggerated by the media.
[ترجمه گوگل]این مشکلات توسط رسانه ها بزرگنمایی شده است
[ترجمه ترگمان]رسانه ها گزارش دادند که این مشکلات در رسانه ها بیش از حد اغراق شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. The car was launched with a massive media/advertising blitz, involving newspapers, magazines, television and radio.
[ترجمه گوگل]این خودرو با رسانه‌ای/تبلیغات رسانه‌ای گسترده، شامل روزنامه‌ها، مجلات، تلویزیون و رادیو به بازار عرضه شد
[ترجمه ترگمان]این خودرو با یک حمله تبلیغاتی \/ تبلیغاتی گسترده آغاز شد که شامل روزنامه ها، مجلات، تلویزیون و رادیو بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رسانه ها (اسم)
mass media, media

واسطه ها (اسم)
media

پوشش میانی عرق (اسم)
media

تخصصی

[عمران و معماری] محیط - میانه - واسطه
[کامپیوتر] وسیله ها ؛ واسطه ها ؛ رسانه ها - رسانه ها جمع کلمه medium.
[زمین شناسی] آلات، وسایل، واسطه، رگ مدیا. رگ میانی. رگ بازویی
[ریاضیات] محیط، رسانه، متوسط
[پلیمر] محیط

انگلیسی به انگلیسی

• ancient country which is modern-day northeast iran; family name; village in illinois (usa)
channels of mass communication (radio, newspaper, television, etc.), medium
you can refer to television, radio, and newspapers as the media.
media is a plural of medium.

پیشنهاد کاربران

رسانه های گروهی
مثال:
he was swamped by media attention
او در توجه رسانه های گروهی غوطه ور شده بود.
رسانه ها، مدیا
مثال: The media plays a significant role in shaping public opinion.
رسانه ها نقش قابل توجهی در شکل دهی به نظرات عمومی دارند.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
ابزار ارتباط جمعی
در شبکه / networking
چیزی که دوتا دستگاه رو بهم یا یک دستگاه رو به یک پورت سوییچ متصل می کنه رو می گن که می شه شامل: کابل های مسی - فیبر نوری - امواج رادیویی حتی.
زیست شناسی : محیط، محیط کشت
در بحث شبکه به معنای کابل هم هست مثل Physical media که به کابل اشاره میکند مثل کابل rj - 45
به معنی رسانه ها
رسانه های صوتی و تصویری
گزینه ها و رسانه ها
مواد:
purging media such as clean air and nitrogen
مواد پاکسازی کننده مانند نیتروژن
بستر ذخیره سازی
طبق استاندارد NIST 800 - 53: دستگاه های فیزیکی یا سطوح قابل نوشتن از جمله نوارهای مغناطیسی، لوح های نوری، لوح های مغناطیسی، تراشه های حافظه ی یکپارچه ی بزرگ مقیاس و برگه های پرینت شده و غیر آن ( به جز صفحات نمایش ) که در یک سیستم اطلاعات روی آن ها ضبط، ذخیره یا پرینت می شود.
محیط
دامپزشکی و علوم دامی
محیط کشت میکروارگانیسمی
محیط ( برای ivf, icsi و . . . )
ماد، سرزمین ماد، مادها ( در باستان شناسی ، تاریخ )
رسانه ها
رسانه
مثل : social media

تخصصی [مهندسی پزشکی]
محیط - بستر - فضا
واسطه ها
چند رسانه ای
بستر _ رسانه
رسانه
کلمهmediaحالو جمعmedium. کلمه media
با فعل مفرد نیز دارم شده پس می توان این کلمه را با فعل مفرد یا جمع به کاربرد
The. Media.
محیط کشت ( زیست شناسی )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)

بپرس