• : تعریف: an event that is logically or naturally expected to occur.
- Given her high grades, her acceptance into medical school was a matter of course.
[ترجمه گوگل] با توجه به نمرات بالای او، پذیرش او در دانشکده پزشکی امری مسلم بود [ترجمه ترگمان] با توجه به نمرات بالا او، پذیرش او در مدرسه پزشکی مسئله ای بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• (1)تعریف: occurring in the normal or logical course of events; inevitable; routine.
• (2)تعریف: accepting or reacting to events calmly and naturally.
جمله های نمونه
1. a matter-of-course event
یک رویداد مترقبه
2. We will contact your former employer as a matter of course.
[ترجمه مریم سالک زمانی] ما طبق روال همیشگی خود با کارفرمای پیشین شما تماس خواهیم گرفت.
|
[ترجمه گوگل]ما به طور طبیعی با کارفرمای سابق شما تماس خواهیم گرفت [ترجمه ترگمان]ما با کارفرمای سابق خود به عنوان یک مساله دیگر تماس خواهیم گرفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. As a matter of course, he was elected monitor.
[ترجمه گوگل]به طور طبیعی او به عنوان ناظر انتخاب شد [ترجمه ترگمان]به عنوان یک موضوع، او به عنوان ناظر انتخاب شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. We always check people's addresses as a matter of course.
[ترجمه گوگل]ما همیشه آدرس افراد را به طور طبیعی بررسی می کنیم [ترجمه ترگمان]ما همیشه آدرس مردم رو به عنوان یه مساله بررسی می کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Safety precautions are observed as a matter of course.
[ترجمه گوگل]اقدامات احتیاطی ایمنی به عنوان یک امر طبیعی رعایت می شود [ترجمه ترگمان]اقدامات احتیاطی ایمنی به عنوان یک مساله در نظر گرفته می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. If police are carrying arms as a matter of course then doesn't it encourage criminals to carry them?
[ترجمه گوگل]اگر پلیس به طور طبیعی اسلحه حمل می کند، آیا مجرمان را تشویق به حمل آن نمی کند؟ [ترجمه ترگمان]اگر پلیس در حال حمل سلاح باشد، مجرم را تشویق نمی کند که آن ها را حمل کند؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. You can, as a matter of course, help to protect yourself from electric shocks by using a circuit breaker.
[ترجمه گوگل]به طور طبیعی می توانید با استفاده از قطع کننده مدار از خود در برابر شوک الکتریکی محافظت کنید [ترجمه ترگمان]شما می توانید، به عنوان یک مساله، به محافظت از خود در برابر شوک های الکتریکی با استفاده از یک مدارشکن کمک کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. And, as a matter of course, all duvet covers are matched with similarly designed pillowcases.
[ترجمه گوگل]و به طور طبیعی، تمام لحاف ها با روبالشی هایی با طراحی مشابه هماهنگ می شوند [ترجمه ترگمان]و به عنوان یک موضوع، تمام پوشش های duvet با pillowcases طراحی مشابه تطبیق داده می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. As a matter of course they checked the rest of the disused area before leaving the palace.
[ترجمه گوگل]به طور طبیعی، آنها قبل از خروج از کاخ، بقیه منطقه بلااستفاده را بررسی کردند [ترجمه ترگمان]در واقع، قبل از ترک قصر، آن ها باقی مانده of را بررسی کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. If they meet as a matter of course throughout the year they can review and plan on a regular basis.
[ترجمه گوگل]اگر آنها به طور طبیعی در طول سال ملاقات کنند، می توانند به طور منظم بررسی و برنامه ریزی کنند [ترجمه ترگمان]اگر آن ها در طول سال به عنوان یک مساله در طول سال ملاقات داشته باشند، می توانند به طور منظم بررسی و برنامه ریزی کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Voters expected as a matter of course that candidates would not keep all their promises.
[ترجمه گوگل]رای دهندگان به طور طبیعی انتظار داشتند که نامزدها به همه وعده های خود عمل نکنند [ترجمه ترگمان]رای دهندگان به عنوان یک موضوع مورد انتظار بودند که نامزدها همه وعده های خود را حفظ نکنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. As a matter of course, Amy invited children from the Home over to play.
[ترجمه گوگل]به طور طبیعی، امی کودکان خانه را برای بازی دعوت کرد [ترجمه ترگمان]البته امی از بچه ها دعوت کرد تا بازی کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The client should identify those objectives as a matter of course in the relevant engagement documentation.
[ترجمه گوگل]مشتری باید آن اهداف را به عنوان یک امر بدیهی در اسناد تعهد مربوطه شناسایی کند [ترجمه ترگمان]مشتری باید این اهداف را به عنوان یک موضوع در مستندسازی تعامل مربوطه شناسایی کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Caraher as a matter of course set the whiskey bottle at his elbow.
[ترجمه گوگل]کاراهر به طور طبیعی بطری ویسکی را روی آرنج خود گذاشت [ترجمه ترگمان]در حالی که بطری ویسکی را روی آرنجش می گذاشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. He took his duty as a matter of course.
[ترجمه گوگل]او وظیفه خود را به عنوان یک امر طبیعی پذیرفت [ترجمه ترگمان]البته او وظیفه خود را انجام می داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
نتیجه منطقی (اسم)
consequence, consecution, matter of course
چیز عادی یا طبیعی (اسم)
matter of course
انگلیسی به انگلیسی
• usual activity, common occurrence, everyday action
پیشنهاد کاربران
✍ Definition: Something that is normal, expected, or routine ✔️ ✅ Example: Checking the temperature of the food is a matter of course in the kitchen.