↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم matr
📌 این ریشه، معادل "mother" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "mother" مربوط هستند.
... [مشاهده متن کامل]
📂 مثال:
🔘 maternal: relating to or characteristic of a "mother".
🔘 maternity: the state or condition of being a "mother".
🔘 matriarch: a "mother" who is the head of a family.
🔘 matriarchy: a social system governed by "mothers".
🔘 matrilineal: tracing descent through the "mother".
🔘 matrilocal: living near the "mother"’s family.
🔘 matron: a mature woman serving as a nurturing "mother" figure.
🔘 matronly: having qualities typical of a caring "mother".
🔘 matrix: the source or "mother" from which something develops.
🔘 matrimony: the union that may lead to the role of a "mother".
🔘 matrimonial: pertaining to marriage, a bond from which a "mother" may emerge.
🔘 matrifocal: centered around the "mother" as the primary figure.
🔘 materfamilias: the female head or "mother" of a family.
🔘 maternalism: the emphasis on the importance of the "mother" role.
🔘 matrescence: the process of becoming a "mother".
🔘 matricide: the act of killing one's "mother".
🔘 matriarchal: characteristic of a system dominated by "mothers".
🔘 maternalistic: exhibiting an overly "motherly" attitude.
🔘 mater: the Latin term meaning "mother".
🔘 matronymic: a name derived from the "mother"’s name.
🔘 matriculate: to enroll as if being welcomed by a nurturing "mother" institution.
🔘 matter: physical substance, considered the "mother" of all things.
🔘 material: substance or matter, viewed as the "mother" of forms.
✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A structure that surrounds or holds something within a framework 🕸️
🔍 مترادف: Framework
✅ مثال: The social matrix of the community was complex and interconnected
۱. قالب. چهارچوب. ۲. شبکه ۳. ( ریاضیات و کامپیوتر ) ماتریکس
مثال:
We learn language in the matrix of our particular culture.
ما زبان را در قالب و چهارچوب فرهنگ خاص خودمان یاد می گیریم.
چارچوب، قالب
چارچوب
1. قالب
Europe is remaking itself politically within the matrix of the European Community
اروپا در حال بازسازی سیاسی خود در قالب جامعه اروپایی است.
2. زادگاه؛ محیط یا شرایط پیدایش چیزی
3. ماتریس ریاضی
محیط پیدایش چیزی
بسترگاه
در معنایی دیگر اشاره به رواندرمانی اختلالات مرتبط با مصرف مواد محرک دارد.
[پزشکی] قالب: ماده ی زمینه ای
بسترک یا بسترگاه برای ماتریکس، بهتر از بستره است.
ممنون از آقای محمد.
Matrix در زیست شناسی هم معنی بستره میدهد. فضای داخلی میتوکندری
زمینه
نام فیلمی ساخته شده در ۱۹۹۹
{زیست شناسی} داخلی ترین فضای میتوکندری ( میتوکندری اندامکی دوغشایی است که در داخلش دو فضا دارد:فضای بین غشایی - ماتریس )
matrix ( باستانشناسی )
واژه مصوب: بستره
تعریف: محیط و نهشته هایی که دربردارندۀ مواد باستان شناختی است
بستر
شیره , زمینه, درونه
مخرج زنان
این لغت معانی خیلی زیادی داره :
۱. چیزی ( مانند موقعیت یا مجموعه ای از شرایط ) که در آن چیز دیگری ایجاد یا شکل می گیرد
۲. چیزی شبیه الگویی از خطوط و فضاها
۳. ظرفی که می تواند با ماده ای پر شود ( مانند فلز خیلی داغ ) و شکل جدیدی به مواد بدهد: قالب
... [مشاهده متن کامل]
۴. ناحیه ای از بدن انسان که ناخان های دست یا پا شروع به رشد میکنند
۵. سنگی که در آن چیزی سخت ( مانند الماس یا فسیل ) تشکیل شده است
۶. ماتریس ( ریاضیات ) [ماتریس ( به فرانسوی: Matrice ) به آرایشی مستطیلی شکل از اعداد یا عبارات ریاضی که به صورت سطر و ستون شکل یافته گفته می شود. به طوری که می توان گفت که هر ستون یا هر سطر یک ماتریس، یک بردار را تشکیل می دهد. هر یک از عناصر ماتریس دِرایه خوانده می شود. ]
۷. نام فیلمی معروف از هالیوود با بازی کیانو ریوز
۸. اسم
عارفین بذیء مرار رب می رب ار م مرا مرار
قالب
بافت زایشی. محل زایش
زمینه، تقویت شونده
matrix
مادَریک ، مادَریج ، مادَریز ، مادریج
کالبُدینه
مادریخ ، مادریخت
Matre
به کلمه معنی مادر و مادری میده
Mother
maternal:مادری ، مادرانه
Material:جنس ، مواد
Matron:کد بانو
Matrix:رحم ، ماتریس ،
Matrimony; ازدواج
هیچ تو دنیا مثل عشق نیست، الکی خودتون اذیت نکنید. استاد مهران
ترکیبی، زمینه
رستنگاه
کلمه تخصصی مهندسی مواد و مهندسی پلیمر در علم مواد مرکب ( کامپوزیتها ) با مفهوم : زمینه
[مواد مرکب] ماده ( مایع ) زمینه ای در ساخت کامپوزیت ها
منشاء
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣١)